جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

از سر ناچاری بازنگشته ام


از سر ناچاری بازنگشته ام

با علی رفیعی و بازیگرانش سر تمرین نمایش شکار روباه

علی رفیعی ۱۷ سال انتظار کشید تا نمایش «شکار روباه» را به صحنه بیاورد. او در این مدت چندین نمایش دیگر اجرا کرد و نخستین فیلم سینمایی اش «ماهی ها عاشق می شوند» را ساخت.

او که تاکنون آثاری همچون «شازده احتجاب» و «خاطرات جامه دار از زندگی و مرگ...» را در کارنامه کاری خود به ثبت رسانده، با اجرای «شکار روباه» تریلوژی خود را در مورد آثاری که به مقوله قدرت و تاریخ با پس زمینه عصر قاجار می پردازند، کامل می کند.

رفیعی اما نمایش خود را اثری تاریخی نمی داند. او از همان روزهای نخستین تمرین این نمایش گفت؛ «به هیچ وجه دغدغه نوشتن کار تاریخی را ندارم و در این متن هم هرگز نسبت به آغامحمدخان قاجار رویکرد تاریخی نداشته ام. سال ها پیش هم که نمایش «خاطرات جامه دار...» را اجرا کردم، مصرانه می گفتم که این نمایش یک تراژدی تاریخی نیست بلکه تراژدی تاریخ است. با تاریخ چالش می کنم نه اینکه یک ماجرای تاریخی را روایت کنم. در اینجا گذشته به عنوان چراغ راه آینده مورد توجه قرار می گیرد.»

اما چرا اجرای این نمایش با انتظاری ۱۷ساله همراه بود؛ «گرچه به عنوان یک هنرمند به لحاظ حرفه یی و اخلاقی با ممیزی مخالفم اما در جامعه ما رعایت برخی مسائل ضروری است؛ البته مشکل بزرگ ما ممیزی نیست بلکه ممیزها هستند که بسیاری از آنان با درک و سلیقه خود آثار را مطالعه می کنند و به سرعت و بی محابا دست به ممیزی آن می زنند. یکی از شیوه های ممیزی، یافتن مابه ازاهای اجتماعی شخصیت های موجود در آثار هنری است.

همان زمان که این متن نوشته شد، مدیر مرکز هنرهای نمایشی وقت صریحاً اعلام کرد امکان اجرای این نمایش وجود ندارد چرا که به اعتقاد او ممکن بود با اجرای این نمایش شخصیت سیاسی خاصی در ذهن مردم تداعی شود. همیشه با این موضوع روبه رو بوده ام که در برخورد با هر اثری امکان تداعی مابه ازاها وجود دارد اما این مساله تا به آنجا پیش رفت که خسته شدم و با اینکه همان مدیر مرا به کار دعوت کرده بود، این متن را کنار گذاشتم. امروزه در سینما هم با ممیزی روبه رو هستم. در تئاتر به جز نمایش «شازده احتجاب» که پس از ۷۰ اجرا دچار مشکل شد و مرا هم دادگاهی کرد، این تنها نمایشم بود که دچار ممیزی شد.» رفیعی اما خوشحال است که این متن حتی پس از این همه سال همچنان تازه و باطراوت مانده است و از این بابت هم خوشحال است که دچار ممیزی نشده است؛«نمایشنامه اصلاً بیات نشده گویی همین امروز نوشته شده است. به لحاظ ممیزی هم مشکلی نداشتم. حتی پیشنهاد کردم در صورت وجود هرگونه محدودیتی «خانه برنارد آلبا»ی لورکا را اجرا می کنم اما مدیریت تئاتر «شکار روباه» را ترجیح داد تا اثری کاملاً مولف اجرا شود.»

صحنه در تصرف سهیلا رضوی است که نقش زن پابرهنه را بازی می کند. در آغاز قرار بود او همراه با سیامک صفری نقش آغامحمدخان را بازی کند اما بعداً ترجیح داد چنین نکند و رفیعی که اصرار داشت این بازیگر توانمند را در کار خود داشته باشد، نقش زن پابرهنه را اضافه کرد؛«اضافه شدن این نقش رویداد مبارکی بود. در آن دنیای پر از خشونت آغامحمدخان، این زن به همراه خود شعری را وارد می کند که مورد نیاز این نمایش است.»

● اینجا خانه من است

علی رفیعی پنج سال از تئاتر دور بود. او در این مدت فیلم اول خود را ساخت و همچنان برای ساخت دومین اثر سینمایی اش بی تاب بود اما ناکامی های پیاپی در ساخت دومین فیلم او را دوباره به همان خانه اولش بازگرداند؛ «بازگشتم به تئاتر از سر ناچاری نبود اما علاقه مند بودم دومین فیلمم را هم بسازم و بعد به تئاتر برگردم که به خاطر عدم همکاری تهیه کنندگان سینما که انتظارات عجیبی از من داشتند و تصور می کردند باید مانند فیلم اولم سرمایه گذاری کنم و در مورد آخرین فیلمنامه ام به خاطر عدم صدور پروانه ساخت، نتوانستم چنین کنم. در هر حال تئاتر خانه و خانواده من است.»

او در سفری که مدت ها قبل به کاشان داشت با بازاری متروکه برخورد کرد؛ بازاری خالی از کسبه. گویی بازار شهر مرده بود. پیش از اینکه به فکر اجرای «شکار روباه» باشد علاقه مند بود نمایشی را درباره این بازار و به صورت ترکیبی از تئاتر و فیلم به صحنه بیاورد اما پس از اینکه حضور دوباره اش در تئاتر جدی شد «شکار روباه» را جایگزین آن کرد؛ «آن طرح مستلزم کار گروهی گسترده و پژوهش و جمع آوری اسناد و مدارک بود.

تصمیم داشتم از بازار فیلم بگیرم و تصویر آن را بر پرده نشان دهم اما کسبه آن بازیگرانی باشند که به صورت زنده روی صحنه ظاهر شوند. این طرح بعدتر به پیشنهاد مهندس کاظمی معاون هنری پیشین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تغییر کرد و قرار شد لاله زار جایگزین آن شود اما اجرای این نمایش نیز نیازمند همکاری شهرداری یا سازمان میراث فرهنگی است. اما حالا که پس از چندین سال دوری قصد اجرا داشتم، دوست داشتم نمایشی ایرانی با ساختاری جذاب اجرا کنم. می دانستم «شکار روباه» کاری است که مابه ازاهای تصویری خوبی می تواند داشته باشد و آن را دست گرفتم.» «آغامحمدخان تاج به این بزرگی می خواهی چه کنی؟

می خواهی عمه پیرت را در آن ترشی بیندازی؟» (چنین می گوید ستاره اسکندری در نقش عمه آغامحمدخان) اما آغامحمدخان فرزند ارشد محمدحسن خان بهترین جواهراتش را به این تاج آویخته... ستاره اسکندری که او هم مانند کارگردانش مدت ها از صحنه تئاتر دور بوده نقش عمه پیر را بازی می کند. اجرای این نمایش هم برای رفیعی چندان بی دردسر نبود. بهار امسال بود که قصد داشت تمریناتش را آغاز کند اما به خاطر درگیری بازیگران در پروژه های تصویری ناچار شد تمرینات را متوقف کند و برای مدتی اجرای این نمایش مبهم ماند چرا که علی رفیعی نمی خواست نمایش جدیدش را به هر قیمتی اجرا کند. او می خواست حتماً این نمایش را با بازیگران مورد نظر خودش به صحنه بیاورد و در تمام این مدت به این موضوع باور داشت که مشکلات معیشتی بازیگران را نباید نادیده گرفت؛ «امروزه برای پیدا کردن ۱۵ بازیگر سخت دچار مشکل هستیم. زندگی بازیگران مهم است نه کارگردانی که با او کار می کند. فیلم ها و سریال های تلویزیونی تمام وقت بازیگران را به خود اختصاص می دهد و از سویی هم هیچ گونه حمایتی از تئاتر صورت نمی گیرد. به همین دلیل با بازیگرانی که در این نمایش حضور دارند با احترامی دوچندان همکاری می کنم.»

● در میان خطوط سفید

علی رفیعی در کارنامه کاری اش که از سال های پیش از انقلاب آغاز می شود، نشان داده که همواره به دنبال آثار متفاوت بوده است. اجرای نمایش هایی همچون «خاطرات جامه دار...» به قلم خودش در کنار آثاری همچون «رومئو و ژولیت» (شکسپیر)، «کلفت ها» (ژان ژنه)، «عروسی خون» (لورکا)، «یک روز خاطره انگیز از زندگی دانشمند بزرگ وو» (نویسنده گمنام چینی)، «یادگار سال های شن» (از نوشته های خودش)، «در مصر برف نمی بارد» (محمد چرم شیر)، «شازده احتجاب» (اقتباس از رمان زنده یاد هوشنگ گلشیری) نشانگر این مدعا است.

اما در کارنامه این هنرمند جای آثار درام نویسان بزرگ ایرانی خالی است؛ «با احترام به تمام نمایشنامه نویسان بزرگ و بدون اینکه نام خاصی مد نظرم باشد، در نمایشنامه های ایرانی که تا به حال خوانده ام، بیشتر ادبیات و دیالوگ مسلط بوده در حالی که آنچه در یک نمایشنامه ارزشمند است، خطوط نوشته شده آن نیست بلکه فضای سفید میان این خطوط است و کارگردان باید از دل آن، میزانسن ها، بازی ها، طراحی و...را بیرون بکشد اما از نمایشنامه های ایرانی این دریافت را نمی کنم بنابراین بدون اینکه ادعای نمایشنامه نویسی داشته باشم چون می دانم کلام و دیالوگ باید مابه ازاهای تصویری داشته باشند، آنچه را می بینم، می نویسم چرا که تنها با تفکر و اندیشه نمی توان نمایشنامه نوشت بلکه با ذهنیت تصویری و شناخت از هنرهای تجسمی و تاریخ هنر است که باید به سراغ نمایشنامه نویسی رفت.

● نه برای من که برای هیچ کس

علی رفیعی حالا که پس از چندین سال دوری به تئاتر بازگشته است حتی شرایط را رقت بارتر از پیش می داند؛ «شرایط نه برای من که برای هیچ کس مساعد نیست. خون دل هایی که در این سه ماه تمرین خوردیم، خود نوعی فاجعه است. پیش از این کارگاه های دکور و لباس در مقابل تالار وحدت قرار داشتند و این کارگاه ها زیر نظر متخصصان اداره می شدند اما امروز با تعطیلی این کارگاه ها هر قطعه دکور نمایش مان را در یک گوشه شهر باید بسازیم و هر تکه لباس مان هم دست یک خانم خانه دار است در حالی که آماده کردن دکور و لباس یک نمایش امری کاملاً حرفه یی و تخصصی است. مملکتی که خواهان تئاتر است باید بدنه ساخت و ساز آن را که همان کارگاه دکور و لباس است، داشته باشد. در غیر این صورت با برگزاری ده ها سمینار و کنفرانس راه به جایی نخواهیم برد. گویا مسوولان هنری ما هنوز تئاتر را به عنوان یکی از ضروریات اجتماعی باور ندارند که اگر چنین بود امروز شاهد این وضعیت نبودیم که تنها بودجه یی به تئاتر اختصاص دهند و درصد مهمی از همین بودجه هم مصروف امور غیرضروری شود. اگر پیش از این به هر دلیلی اکراه داشتم به تئاتر بیایم این بار با دیدن این وضعیت صرف نظر از اینکه فیلم بسازم یا نه تصور نمی کنم دیگر بخواهم به تئاتر برگردم.»

● حتی نه به اندازه یک جوان ۳۰ساله

هرچند علی رفیعی با شوقی دوباره به تئاتر بازگشت اما هنوز تلخکامی های سینمایی خود را همراه دارد تا آنجا که در هفتمین دهه زندگی اش از این ناکامی ها می گوید؛ «گرچه به اندازه سه نسل عمر کرده ام اما به اندازه جوانی ۳۰ساله هم کار نکرده ام. تعداد اندک آثار هنری من خنده دار است. بعد از ساخت فیلم نخستم و به رغم موفقیت هایی که به دست آورد، مسوولان سینمایی هرگز برای ساخت دومین فیلمم همکاری نکردند تا جایی که بعد از رفتن آقای رضاداد هنوز نمی دانم رئیس فارابی کیست.

ادعای طلبکاری می کنم نه به لحاظ مادی بلکه حقوق خود را به عنوان یک هنرمند خواستارم. هنرمندان مانند من کم نیستند. در این سن هنوز توانایی مهاجرت به خارج از مرزها را دارم اما چرا باید چنین کنم وقتی که تا مغز استخوان ایرانی هستم و به کشورم عشق می ورزم و دوست دارم از زیبایی ها و زشتی هایش بگویم. اگر به سمت تاریخ می روم و خشونت را نمایش می دهم، می خواهم نشان دهم بر سر این سرزمین زیبا چه بلاهایی آمده است و چه آرزوها بر باد رفتند به خاطر این همه جباریت. شکار روباه درباره همین مسائل است و چیزی نمی گویم جز آنچه هر هنرمند عاشق و شیفته کشورش می گوید.» ماجرا بر سر قدرت است.

دو برادر با هم در ستیزند. هر دو سودای قدرت دارند اما شاید رضا قلی هرگز تصور نمی کرد برادر رنجور او آغازگر سلسله قاجاریه باشد. برادر دیگر اما رویای خود را زنده می یابد؛ رویایی که به کمک عمه پیر او جان می گیرد. سیامک صفری یکی از قدیمی ترین بازیگرانی است که همواره با رفیعی کار کرده است. او در این نمایش ایفاگر نقش مردی است که همواره به ظلم و نفرت و کینه شهره بوده است. صفری با آن صدای محزون و قامت خمیده اش اما وجوه دیگری از خواجه تاجدار قاجاریه را تصویر می کند؛ مردی که با همه ستمگری اش موجودی ترحم برانگیز جلوه می کند، مردی که با همه رنجوری اش با تکیه بر همان نفرت ها است که بر اریکه شاهی می نشیند.

این نقش برای او که مدت ها از چنین آثار سنگینی دور بوده است، کاری کاملاً نفس گیر است؛«مدام در حال چالشم تا این نقش ویژگی های متفاوتی با آنچه در ذهن تماشاگران است، پیدا کند اما بعد از اجراست که می توان در این باره قضاوت کرد.» او که در این سال ها بیشتر در آثار کمدی بازی کرده، ادامه می دهد؛ «آن کارها هم اندازه و قواره خود را داشتند و به دلیل عدم حضور کارگردان هایی مانند دکتر رفیعی است که بیشتر در آن کارها بازی کرده ام اما حضور در این نمایش را همچون اتفاقی مبارک می دانم که منجر به دوباره سازی و آموزش دوباره ام شده که بسیار دشوار و در عین حال جذاب است.»

او که جزء پرکارترین بازیگران تئاتر است در این دوره از جشنواره تنها در این نمایش حضور دارد؛ حضوری که به باور خودش به اندازه ۱۰ کار از او انرژی می گیرد.

هومن برق نورد هم که نخستین همکاری اش را با رفیعی تجربه می کند، وسواس و دقت این کارگردان را می ستاید؛«معمولاً کارگردان ها به اجرای درست متن و طراحی و میزانسن های مناسب فکر می کنند اما دکتر رفیعی به طور منفرد با بازیگران کار می کند. او تمام تلاش ها و عرق ریزان بازیگرانش را می بیند.»

برق نورد هم در این دوره از جشنواره علاوه بر این نمایش در «مانیفست چو» هم حضور دارد. دو نمایش سنگین و نفس گیر که موجب شد او بازی در هیچ اثر دیگری را نپذیرد؛«معمولاً ترجیح می دهم در یک کار بازی کنم چون دیگر انرژی گذشته را ندارم و تعداد کارهای خوب هم در قیاس با گذشته کمتر شده است. تداخل این دو نمایش هم اتفاقی بود.»

نمایش«شکار روباه» امروز و فردا در ساعت ۱۹ در تالار وحدت روی صحنه می رود.

ندا طیبی