جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا
تصمیم گیری برای طلاق، به دور از هیجانات
گاهی در زندگی اتفاقات ناخوشایندی میافتند که ممکن است تاوان سنگینی در پی داشته باشند، مثلا خیلی از افراد پیش از آنکه شرایط ازدواج را داشته باشند و فقط از روی احساس تصمیم به ازدواج میگیرند و در بسیاری از موارد بعدها مجبور میشوند، طعم تلخ طلاق را بچشند. عدهای هم هستند که بنا بر اتفاقات غیرقابلپیشبینی، مجبور میشوند خانهشان را ترک کنند. نکته اینجاست که متاسفانه گاهی این اتفاق، چند بار برای برخی افراد تکرار میشود و وقتی اینچنین میشود، جامعه دیگر نگاه مثبتی به آنهان خواهد داشت. با دکتر محمدرضا خدایی، روانپزشک و عضو هیئت علمی بیمارستان توانبخشی و بهزیستی درباره طلاقهای چندباره گفتوگو کردهایم.
چرا برخی افراد گاهی ازدواج و طلاقهای متعددی را تجربه میکنند؟
برای ازدواج همیشه باید شرایطی وجود داشته باشد که با نبود این شرایط قطعا اتفاقات خوبی نمیافتد، مثلا خیلیها بالا رفتن سن را دلیل ازدواج میدانند، در حالی که اینطور نیست و سن تقویمی واقعا کافی نیست و سن روانی و اجتماعی نیز در این مورد ملاک مهمی است. ضمن اینکه ازدواج آمادگیهای روانی زیادی را میطلبد و طبیعی است افرادی که با نادیده گرفتن این مسائل پای سفره عقد مینشینند، پس از مدتی پشیمان شوند.
در واقع میخواهید بگویید منطق در اینگونه انتخابها و ازدواجها وجود ندارد؟
بله، وقتی افراد هیجانی تصمیم میگیرند نباید منتظر نتایج مثبتی هم باشند. البته من نمیگویم عشق و علاقه نباید باشد. عشق هم وزنه سنگینی در انتخاب است، اما نباید منطق را هم فراموش کرد. زندگی موضوعی نیست که بخواهیم یکشبه و تنها از روی احساس برای آن تصمیم بگیریم.
طلاقهای چندباره از نظر روانی چه آسیبی به فرد میزند؟
قطعا تاثیرات منفی بدی در پی دارد. برای مثال ترس از تنهایی پس از طلاق، احساسی است که زنان بیش از مردان ابراز میکنند. این ترس بیشتر ناشی از این نگرانی است که آیا شریک زندگی دیگری خواهند داشت؟ ترس از اینکه نتوانند بدون یک مرد زندگی کنند و فرزندان خود را به تنهایی بزرگ کنند و شغلی بیابند و از نظر مالی خود و فرزندانشان را تامین کنند. این ترسها ناشی از نگاه واقعبینانه به زندگی فردی و اجتماعی است.
اینگونه افراد چه احساسی نسبت به فرزندان خود پیدا میکنند؟
معمولا مهمترین احساسی که پس از طلاق در پدر و مادری که متارکه کردهاند، پدید میآید، احساس گناه و خیانت نسبت به خوشبختی فرزندان است. به علاوه، بیم از آیندهای مبهم برای خود و فرزندان، واکنشهای گوناگونی را در آنها پدید میآورد و این وضعیت، احساس گناه را افزایش میدهد.
نگاه جامعه چه احساسی را در اینگونه افراد و بهخصوص خانمها ایجاد میکند؟
قطعا کمبود معاشرت و تفریح، بر مشکلات عاطفی زن میافزاید. البته مشکلات روانی پس از طلاق به مراتب بیش از صدمات جسمانی آن است. مثلا فرد ابتدا و پس از جدایی دچار خشم و احساس ناامیدی و سردرگمی زیادی خواهدبود. فراموش نکنیم این فرد قبل از جدایی نیز انبوهی از استرسها و اضطرابهای ناشی از فضایی منفی و پرتنش را تحمل کرده و سپس جدا شده و این حالات روانی، در تمام لایههای جسمی و روانی او رسوخ کرده است. غم و اندوه، عمیقترین احساساتی است که این افراد تجربه میکنند، اما بیشتر مواقع، این علامتها را نادیده میگیرند که درنهایت، منجر به بیماریهای جسمی میشود.
آسیبهایی که برای مردان اختصاصیتر باشد، چیست؟
از آنجا که بسیاری از مردان توانایی کمتری در کنار آمدن با مشکلات دارند و توانایی روانی زنان در اینگونه مسائل بیشتر و علت آن نیز ترشحات هورمون استروژن است، هنگام متارکه، مردان بهدلیل وابستگی به همسر از نظر مسائل مربوط به تربیت فرزندان و مسائل حاکم بر زندگی ضربه بیشتری میبینند. دوگانگی عاطفی و تغییرات خلقی شدید و افسوس احساسی است که بیشتر مردان بلافاصله بعد از جدایی با آن درگیر میشوند. مردی که متارکه کرده همیشه این تردید را دارد که آیا تصمیمش درست بوده یا نه و همیشه با این سوال مواجه است که آیا میتوانسته کار بهتری انجام دهد یا نه؟
فردی که میخواهد با کسی که مثلا 2 بار متارکه کرده ازدواج کند چه نکتههایی را باید در نظر بگیرد؟
به نکته خوبی اشاره کردید. کسی که میخواهد با چنین فردی ازدواج کند باید به این موضوع فکر کند که چرا آن فرد نتوانسته همسران قبلی خود را نگه دارد؟ البته در اینجا باید بگویم گاهی استثنا هم وجود دارد، اما فردی که چنین قصدی، دارد همیشه باید احتمال وجود مشکلات روانی یا اجتماعی را در نظر بگیرد. وی در این خصوص باید با مشاور یا روانشناس صحبت کند و هرگز از روی هیجان دست به چنین اقدامی نزند زیرا گاهی اوقات بعضی افراد، مثلا فقط به علت تنوعطلبی است که دست به ازدواجهای مکرر میزنند. جمله مشهوري وجود دارد که میگوید: «هر کسي که چرایی براي زندگي خود دارد، با هر چگونهاي خواهد ساخت.» افرادی که معنايي براي زندگي خود نيافتهاند بعد از طلاق بيشتر از هميشه به وادي بيمعنايي میافتند.
معمولا افرادی که فرافکن هستند، زندگیهای خوبی ندارند و بیشتر در معرض چنین رخدادهایی هستند. اینطور نیست؟
بله، زیرا این افراد فکر میکنند با ازدواج میتوانند مشکل خود را حل کنند. از طرفی، مشکل خودشان را به دیگران نسبت میدهند، در حالی که ازدواج یک قرارداد دوطرفه است و با نگاه منفی و خودرای بودن نمیتوان زندگی زناشویی خوبی را تجربه کرد. در هر حال توصیه میکنم برای اینکه ازدواج و طلاقهای مکرر را تجربه نکنید از همان ابتدا تمام جوانب را بسنجید، از اهل فن مشورت بگیرید و فقط از روی احساس وارد زندگی زناشویی نشوید و کمی هم گذشت داشته باشید. در نهایت اگر بنا به دلایل مختلفی مجبور به طلاق شدید خودتان را نبازید و به زندگی امیدوار باشید و از طرفی، سعی کنید مهارتهای فردی و اجتماعی خود را بالا ببرید. پس از طلاق، کار اشتباهی است؟ زیرا طلاق یکی از مهمترین بحرانهایی است که میتواند در زندگی انسان رخ دهد و مانند هر بحران دیگری (مرگ عزیزان، ورشکستگی، بلایای طبیعی مثل زلزله، سیل و...) فرد نیاز به زمان دارد تا بتواند به پذیرش برسد و به زندگی عادی خود برگردد. اگر کسی قبل از طی این مراحل که برای هر فرد طول مدت آن متفاوت است، تصمیم به ازدواج مجدد بگیرد، یقینا با تصورات و معیارهای نادرستی به زندگی جدیدش قدم خواهدگذاشت. برخی از این معیارهای نادرست عبارتنداز:
- ازدواج را هحلي براي فرار از مشكلات است.
- ازدواج برای خلاصی از والدینی که بعد از طلاق دائما به حریم خصوصی من تجاوز میکنند، را هحل مناسبی است.
- ازدواج به التیام ارتباط شکستخورده من کمک میکند.
- ازدواج فشار خانواده یا اجتماع را روی من کم میکند.
- ازدواج حداقل نیاز جنسی من را تامین میکند.
- ازدواج مشکلات اقتصادی من را برطرف میکند.
بله، زیرا این افراد فکر میکنند با ازدواج میتوانند مشکل خود را حل کنند. از طرفی، مشکل خودشان را به دیگران نسبت میدهند، در حالی که ازدواج یک قرارداد دوطرفه است و با نگاه منفی و خودرای بودن نمیتوان زندگی زناشویی خوبی را تجربه کرد. در هر حال توصیه میکنم برای اینکه ازدواج و طلاقهای مکرر را تجربه نکنید از همان ابتدا تمام جوانب را بسنجید، از اهل فن مشورت بگیرید و فقط از روی احساس وارد زندگی زناشویی نشوید و کمی هم گذشت داشته باشید. در نهایت اگر بنا به دلایل مختلفی مجبور به طلاق شدید خودتان را نبازید و به زندگی امیدوار باشید و از طرفی، سعی کنید مهارتهای فردی و اجتماعی خود را بالا ببرید. پس از طلاق، کار اشتباهی است؟ زیرا طلاق یکی از مهمترین بحرانهایی است که میتواند در زندگی انسان رخ دهد و مانند هر بحران دیگری (مرگ عزیزان، ورشکستگی، بلایای طبیعی مثل زلزله، سیل و...) فرد نیاز به زمان دارد تا بتواند به پذیرش برسد و به زندگی عادی خود برگردد. اگر کسی قبل از طی این مراحل که برای هر فرد طول مدت آن متفاوت است، تصمیم به ازدواج مجدد بگیرد، یقینا با تصورات و معیارهای نادرستی به زندگی جدیدش قدم خواهدگذاشت. برخی از این معیارهای نادرست عبارتنداز:
- ازدواج را هحلي براي فرار از مشكلات است.
- ازدواج برای خلاصی از والدینی که بعد از طلاق دائما به حریم خصوصی من تجاوز میکنند، را هحل مناسبی است.
- ازدواج به التیام ارتباط شکستخورده من کمک میکند.
- ازدواج فشار خانواده یا اجتماع را روی من کم میکند.
- ازدواج حداقل نیاز جنسی من را تامین میکند.
- ازدواج مشکلات اقتصادی من را برطرف میکند.
- ازدواج تنهایی من را از بین م یبرد.
- ازدواج راهحلی برای کاهش احساس کمبود و تهی بودن است که بعد از طلاق حاصل میشود.
- ازدواج احساس گناه ناشی از طلاق را کاهش میدهد.
گفتوگو با دکتر محمدرضا خدایی، روانپزشک و عضو هیئت علمی بیمارستان توانبخشی و بهزیستی درباره طلاقهای چندباره
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست