چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

فرهنگستان زبان و ادب فارسی


فرهنگستان زبان و ادب فارسی

زمانی كه نمایندگان وزارت خانه های جنگ, معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه در سال ۱۳۰۳ انجمنی را براب رسیدگی به وضعیت واژگان نوظهور در رسته ها و امور نظامی تأسیس كردند, خود به روشنی نمی دانستند كه عالی ترین مرجع تصمیم گیری در حوزه ی زبان و ادبیات فارسی را پایه ریزی می كنند

زمانی كه نمایندگان وزارت خانه های جنگ, معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه در سال ۱۳۰۳ انجمنی را براب رسیدگی به وضعیت واژگان نوظهور در رسته ها و امور نظامی تأسیس كردند, خود به روشنی نمی دانستند كه عالی‌ترین مرجع تصمیم گیری در حوزه ی زبان و ادبیات فارسی را پایه ریزی می‌كنند.

ثمره ی تلاش ۸ ساله‌ی انجمن های ادبی دوره‌ی قاجار كه در كوران مشروطه این انجمن را پدید آورده بود,‌وضع سیصد واژه از جمله هواپیما, فرودگاه, خلبان آتش بار, هواسنج و باد سنج بود.

انجمن مذكور در سال ۱۳۱۱ با تشكیلاتی جدید به نام «انجمن وضع لغات و اصطلاحات علمی» به ریاست «دكتر عیسی صدیق اعلم» دارالمعلمین عالی, حیاتی تازه یافت و به عنوان مركزی برای فعالیت فوق برنامه‌ی دانشجویان در شعبه های علوم طبیعی, علوم ریاضی, فیزیك, شیمی, ادبیات و فلسفه معرفی شد.

انجمن جدید به راهنمایی استادان خود یعنی «حسین گل گلاب», «دكتر محمود حسابی» و «دكتر رضازاده شفق» توانست تا سال ۱۳۱۹ چهارصد واژه ی نو را پیشنهاد دهد كه شماری از آن ها هنوز در كتاب‌های درسی دبیرستانی و دانشگاهی دیده می‌شود.

اما اندیشه‌ی تأسیس سازمانی رسمی به نام فرهنگستان كه هدف اصلی آن نشاندن واژه‌های فارسی به جای كلمات و تركیبات عربی بود, در ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۳۱۴ صورتی عملی به خود گرفت و فرمان تشكیل آن صادر شد.

فرهنگستان اول و دوم

در سال ۱۳۱۳ وزارت معارف كه انجمن‌هایی از كارشناسان و اربابان فن برای معادل سازی در واژگان فارسی برپا كرده بود و آكادمی طب نیز جزئی از آن به حسابمی‌آمد, اساسنامه‌ای تألیف نمود كه در آن وظایف فرهنگستان منحصراً وضع واژگان تعریف نشده بود.

این پیش بینی كه نوعی الگو برداری از آكادمی های (فرهنگستان) دیگر كشورها بود نوید میداد كه در آینده حوزه‌ی فعالیت فرهنگستان زبان و ادب فارسی بسیار گسترده‌تر از معادل سازی و واژه گزینی خواهد بود, اما برخی بی توجهی ها و كارشكنی ها تأسیس كامل آن را یك سال به تعویق انداخت و در سال ۱۳۱۴ «محمد علی فروغی» حكم رسمی ریاست فرهنگستان را دریافت نمود. و پس از وی به ترتیب «حسن وثوقی» (آذر ۱۳۱۴), «علی اصعر حكمت» (اردیبهشت ۱۳۱۷), «اسماعیل مرآت» (مرداد ۱۳۱۷) «عیسی صدیق اعلم» (مهر ۱۳۲۰) بار دیگر «محمد علی فروغی» (آذر ۱۳۲۰) و «حسین سمیعی- ادیب‌السلطنه (۱۳۲۱) عهده دار این مسئولیت شدند.

اعضای فرهنگستان در این دوره به دو بخش پیوسته و وابسته تقسیم می‌شوند كه اعضای پیوسته‌ی آن به قرار زیر است:

«ملك‌الشعرای بهار» «علی اكبر دهخدا», «محمد علی فروغی», «ابوالحسن فروغی», «سعید نفیسی», «سید نصرالله تقوی», «رضازاده شفق», «بدیع‌الزمان فروزانفر», «علی اصغر حكمت», «عبدالعظیم خان قریب», «حسین گل گلاب», «غلامرضا رشید یاسمی»,«رهنما», «ادیب السلطنه سمیعی», «صدیق اعلم», «عصار», «فاطمی», «قاسم غنی», «ابراهیم پور داوود», «عباس اقبال آشتیانی», «محمد حجازی»,«محمد قزوینی»,«محمد تدین», «مسعود كیهان»,«جلال همایی» «غلام علی رعدی آذرخشی»,«احمد بهمنیار», «حسنعلی مستشار», «سرهنگ مقتدر», «مصطفی عدل», «علی اكبر سیاسی», و «ومحمود حسابی».

گروه‌‌های این فرهنگستان نیز عبارت بودند از: گروه لغت, گروه دستور, گروه اصطلاحات پیشه, گروه كتب قدیم, گروه اصطلاحات ولایتی, گروه راهنما,‌گروه خط و باید افزود كه بعد از مدتی این گروه‌ها هفت گانه به گروه‌های شش گانه‌ی زیر تغییر یافتنند : گروه فرهنگ فارسی و واژه گزینی و گردآوری واژه‌ها,‌گروه دستور زبان, گروه جغرافیا, گروه دستور, گروه لغت و گروه كتب قدیم.

جالب آن كه در میان اعضای وابسته به این فرهنگستان اسامی «كریستین سن» (دانمارك), «هانری ماسه» (فرانسه), «یان ریپكا» (چك و اسلواكی), «محمد رفعت پاشا» (مصر), «آرتر پوپ» (آمریكا), «محمد اقبال» (پاكستان), «ربتس ویولووسكی» (روسیه), «ر.ا.نیكلسون» (انگلستان), «هادی حسن» و «محمد حسنین هیكل» (مصر) نیز به چشم می‌خورد. فضای سیاسی آن زمان فرهنگستان اول را ناگزیر ساخت بیشتر اوقات خود را صرف انتخاب معادل برای اصطلاحات و واژگان خارجی كند كه به اعتقاد كارشناسان در این راستا توانست مهار كننده و بازدارنده باشد . از این رو عربی زدایی و سره آفرینی منطبق با طبیعت زبان فارسی و تحول زمانه فعالیت فرهنگستان اول را با اقبال عمومی مواجه ساخت اما رفته رفته پس از سال ۱۳۱۷ از پویایی و تكاپو افتاد تا این كه در سال ۱۳۳۳ رسماً تعطیل شد.

از جمله فعالیت های فرهنگستان اول می‌توان به تصویب ۲۰۰۰ واژه, انتشار نامه ‌ی فرهنگستان در چند دوره به سردبیری «حبیب یغمایی» و تأسیس انجمن ادبی فرهنگستان به ریاست «ملك‌الشعرای بهار»‌و نیز تشكیل كمیسیون های تخصصی زبان شناسی, باستان شناسی, قواعد دستور و زبان, تئاتر, موسیقی و ترانه‌ها اشاره نمود.

«حسن قریبی» مدیر روابط عمومی فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی درباره ی فرهنگستان دوم و سوم می‌گوید: «فرهنگستان دوم كه در زمان پهلوی شكل گرفت تاسال ۱۳۵۷ به حیات خود ادامه داد. فرهنگستان سوم نیز پس از انقلاب اسلامی و در سال ۱۳۶۹ تشكیل شد. پس از انقلاب مركز مطالعات و پژوهش های فرهنگی ادامه دهنده‌ی مطالعات فرهنگستان دوم بود كه تمامی اسناد و كارهای نیمه تمام نیز همان جا باقی مانده است و این جای تأسف دارد كه سوابق, مواد خام و ابزار اولیه‌ی كار ما هنوز وارد سیستم خود ما نشده است.»

فرهنگستان سوم

پس از انقلاب اسلامی طبق مصوبه‌ی مجلس شورای اسلامی قانون منع استفاده از واژگان بیگانه در دستور كار فرهنگستان قرار گرفت, اما تلاش در این حوزه آنچنان پر رنگ شد كه فعالیت‌های دیگر عالی ترین و قدیمی‌ترین مرجع تصمیم‌گیری در حوزه‌ی زبان و ادبیات فارسی را زیر سایه‌ی خویش محو كرد, اگر چه بخش عمده‌ای از عدم آگاهی نسبت به عملكرد گروه های دیگر به جز گروه‌های واژه گزینی به دلیل فعالیت پایه ای و دور از هیاهوی این گروه ها نیز می‌باشد.

گروه‌های فرهنگستان كنونی عبارتند از : گروه دانشنامه ‌ی زبان و ادب فارسی گروه دانشنامه‌ی زبان و ادب فارسی در شبه قاره, دستور, زبان‌های ایرانی, فرهنگ نویسی,‌زبان و رایانه, گویش شناسی, نشر آثار و گروه واژه گزینی كه به موازات این گروه‌های تخصصی, گروه‌های دیگر نیز تحت عنوان نظام اطلاع رسانی و نشر فعالیت دارند. از آن جمله می‌توان به كتاب‌خانه,‌روابط بین‌الملل, روابط عمومی, انتشارات كتاب و رایانه اشاره كرد.

واژه گزینی از آن جا كه زبان به عنوان بخش اعظم هویت فرهنگی جامعه مطرح است و از سوی دیگر گذر جامعه از بستر تاریخ هر لحظه آن را دستخوش تغییر می‌كند. واكنش در برابر آن از سوی فرهیختگان همیشه یكسان نبوده است. برخی معتقدند ماهیت زبان و توانایی‌های آن خود را در تغییر مداوم نشان می‌دهد و برخی نیز ایستایی آن را هم چون حفظ ارزشمندترین سنت ها می‌دانند و چالش دیگر در پالودن اسم و بومی كردن فرهنگ آن با ورود ابزار و یا مظاهر تكنولوژی شكل می‌گیرد. آیا می‌توان در مقابل هجوم ابزار و مفاهیم نوین اندیشه ایستاد و این فرصت را به فرهنگستان داد كه پس از از پالایش, واژه گزینی و تصویب و تدوین ها ذهن و زبان جامعه گشوده شود؟ در این وضعیت متعارض كه انتخاب قطعی هر گزینه را با تردید مواجه می‌سازد, یك چیز قطعی به نظر می‌رسد و آن این كه قرار است زبان در راستای زمان, خود را توسعه دهد, نباید این توسعه آن قدر سریع و غیر طبیعی باشد كه هم چون سرطانی تمامیت اندام آن را با خطر مواجه سازد. «سید محمد خاتمی» ریاست محترم جمهوری در این راستا معتقدند: «فرهنگستان زبان و ادب فارسی موظف است زبان فارسی را هماهنگ با توسعه ‌ی سریع دانش و فن در جهان امروز توسعه دهد. نگهبانی از این میراث ارزشمند و افزایش نشاط و نیروی آن مستلزم كارآمد ساختن و روزآمد نگه داشتن آن است و این همان وظیفه‌ی است كه در جمهوری اسلامی ایران بر عهده‌ی فرهنگستان زبان و ادب فارسی نهاده شده است.» دكتر «حداد عادل» رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز اعتقاد دارد: «در دنیای رو به توسعه‌ی امروز, اگر زبان ملی یك كشور زبان علم و فن نشود و تنها در دایره‌ی محاورات عادی توده‌ی مردم و یا حوزه ادبیات قدیم آن كشور محدود بماند, به تدریج به حاشیه رانده می‌شود و منزوی می‌گردد.» بنا بر این با اعتقاد می‌توان گفت كه تنها واژه گزینی و در صورت موفقیت انتشار آن در بین توده‌های مردم نیز كارپایان نیافته است و كاربرد یك واژه جایگزین شده در حوزه ‌ی توسعه ‌ی علمی از اهمیت بالایی برخوردار است.

وی در ادامه تأكید می‌كند: «پیشرفت در علم و صنعت مستلزم بی اعتنایی به زبان ملی نیست. امروز بسیارند كشورهایی كه می كوشند تا همگام و همراه با پیشرفت در عرصه ‌ی دانش, زبان ملی را نیز نیرومند سازند وعزیز بدارند.»

طبق نظر كارشناسان در حوزه‌ی واژه گزینی توجه به چند موضوع از اهمیت بالایی برخوردار است.

۱- ضرورت‌های تقویت زبان ملی كه این موضوع باید از سوی تمامی افراد جامعه احساس شود.

۲- مدیریت واژه گزینی كه به نقش نهادهای رسمی در مدیریت واژه گزینی و استاندارد سازی واژه ها و اصطلاحات نظر دارد.

۳- علم اصطلاح شناسی و واژه گزینی كه در این زمینه نیز باید به نظریه‌های واژه گزینی و كاربرد واژه گزینی توجه كرد.

۴- ساحت‌های واژه گزینی اعم از نقش اهل علم و فن در حوزه‌های مختلف واژه گزینی, نقش نهادها و نقش مردم.

۵- روش‌های واژه گزینی كه به حوزه‌هایی هم‌چون فرایند عام واژه سازی، روش‌های واژه سازی در زبان‌های مختلف و ....اختصاص دارد.

«حسن قریبی» در مورد عملكرد فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در زمینه‌ی واژه گزینی می‌گوید: «ما از طرف جامعه در بن بست قرار گرفته‌ایم یعنی مردم مارا نمی شناسند. واژه‌های تصویب شده تنها می‌توانند تا مرحله ‌ی تصویب و چاپ پیش بروند و پس از آن در كتاب‌فروشی ها متوقف می‌گردند. بسیاری از مردم هنوز فرهنگستان را با فرهنگسرا اشتباه می‌گیرند و خیلی از آشنایان خود من می‌گویند كار تو در فرهنگسرای زبان چیست؟ شاید فرهنگستان هم نتوانسته است بسیاری از حساسیت ها را در نظر بگیرد, با زمانه پیش نرفته است و چه بسا واژه هایی ساخته كه در حال حاضر برای مردم جنبه‌ی طنز دارد.» وی به عنوان مثال از واژه‌ی «سُری» نام می‌برد كه پس از چند دهه فعالیت «فدراسیون اسكی» برای آن معادل سازی شده است.

فرهنگستان دوم كه در سال ۱۳۴۷ با هشدار «محمد مقدم» استاد و پایه گذار گروه آموزشی زبان شناسی در برابر هجوم واژه های بیگانه تأسیس شد. توانست همراه با فرهنگستان اول تا سال ۱۳۵۱ مجموعاً ۶۶۵۰ واژه‌ی فارسی را در برابر واژه های بیگانه پیشنهاد كند. در فرهنگستان دوم نیز هم‌چنان گروه واژه گزینی مهم‌ترین وظیفه‌ی فرهنگستان را بر عهده داشت و از ۹ كمیسیون علمی و فنی, پزشكی و كشاورزی, زبان و ادب,‌تاریخ و فلسفه و علوم اجتماعی و تربیتی روان شناسی, هنرهای زیبا, ارتش, اقتصاد, بازرگانی, حقوق و علوم اداری و سیاسی و جغرافیا تشكیل می‌شد. این فرهنگستان پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز مدت كوتاهی فعال بود تا این كه در سال ۱۳۶۰ با ادغام ۱۱ مركز و سازمان تحقیقاتی كه فرهنگستان دوم نیز جزو آن بود, «مؤسسه ی مطالعات و تحقیقات فرهنگی» پدید آمد و بار دیگر فرهنگستان كنونی از دل آن مجموعه جدا شد. و هدایتی مستقل پیدا كرد.

گویش شناسی

گروه گویش شناسی كه اكنون به عنوان یكی از گروه‌های مهم فرهنگستان در حال مطالعه و پژوهش است از همان ابتدای فعالیت مؤسسه ی مطالعات تحقیقات فرهنگی به عنوان یكی از محورهای كار مورد توجه بوده است, به گونه ای كه می‌توان گفت برنامه‌ی واژه گزینی و بررسی و مطالعات گوناگون درباره‌ی زبان‌ها و گویش‌های ایرانی دو برنامه ی اصلی و تمامی فعالیت این مركز به شمار می‌آمده است.

این گروه كه در فرهنگستان سوم از سال ۱۳۷۱ و با طرح «واژه نامه‌ی مشترك گویش های ایرانی» هویتی نو یافته زیر نظر خانم دكتر «بدر‌الزمان قریب» فعال است. «لیلا عسگری» یكی از سه پژوهشگر گروه گویش‌شناسی با اشاره به واژه نامه‌ی مشترك گویش‌های ایرانی می‌گوید: «در این واژه نامه در برابر هر واژه‌ی فارسی, معادل آن در حدود هفتاد گویش ایرانی نو قرار داده شده است كه برخی از این گویش‌ها عباتند از: آرانی, آشتیانی , ابوزیدآبادی, افتری, اناركی, بختیاری, بستكی, بلوچی, بهدینی, تاتی, تالشی, تفرشی, خوانساری, خوری, دوانی, راجی, سرخه‌ای, سمنانی, سنگسری, شهمیرزادی, قائنی, كردی, گیلكی,‌لاستانی, لاسگردی, لری, لكی, مازندرانی, نائینی, و فسی, هرزنی و..... كه واژه‌های گردآوری شده همه‌ی این گویش ها به تدریج به برنامه ی نرم افزار رایانه‌ای سپرده می‌شود.»

وی از طرح دیگری نیز به نام طرح «بانك اطلاعاتی» گویش شناسی ایران» نام می‌برد كه بر اساس آن گویش‌ها ی نقاط مختلف كشورم منطقه به منطقه گردآوری خواهد شد:

«اولین منطقه‌ی مورد مطالعه در این طرح استان فارس است كه از نظر فراوانی گویش و در عین حال گوناگونی آن ها مورد توجه می‌باشد. شیوه‌ی تحقیق نیز به شكل میدانی بوده است كه با پرسشنامه‌ها ی موضوعی عمده واژه‌های پایه ضبط و ثبت می‌گردد. این پرسشنامه‌ها در ۱۵ موضوع از جمله واژگان اجزای بدن, ابزار و وسایل خانه, آفات و بیماری‌ها و........طبقه‌بندی شده كه با تكمیل هر یك از آن‌ها ۲۳۰۰ واژه و ۱۰۰ جمله به دست می‌آید هم چنین با توجه به نكات دستوری می‌توان در این پرسشنامه ها به ساختار گویش‌های مورد مطالعه پی برد.» «لیلا عسگری» با اشاره به برخی گویش های این محل مثل كازرونی, دوانی, بلیانی,‌گرگنایی, نبافی, دهله‌ای, پیر مهلتی, عبدویی, كلانی لری, كلانی, تاجیكی, ممسنی, كورزگی, ریچی, ماسرمی, مسقانی,‌كنده‌ای, سمنانی, دوسیرانی, مگری, كروشی, پایونی, درونكی یا جروقی و مهبودی عنوان می‌كند كه در حال حاضر ۹ گویش از این منطقه به شیوه‌ی تطبیقی در حال حروف چینی است و افزون بر آن قواعد دستوری آن ها نیز در حال تدوین است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.