دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

با مشکلات بی مشکل شوید


با مشکلات بی مشکل شوید

انسان طی دوران زندگی خود با مشکلات گوناگونی روبه رو می شود که مجبور است با آن ها مقابله کند بسیاری از افرادی که در تعامل با یکدیگرند مثل همسران, والدین و فرزندان, همکاران و گاهی قادر نیستند حتی مسائل و اختلافات کوچک خود را به درستی حل کنند و با بروز کوچک ترین مشکل دچار پریشانی و اضطراب می شوند و گاه نیز همان مشکل کوچک به دلیل عدم آگاهی از مهارت «حل مشکل» تبدیل به مشکلاتی پیچیده تر و بزرگتر می شود

انسان طی دوران زندگی خود با مشکلات گوناگونی روبه‏رو می‏شود که مجبور است با آن‏ها مقابله کند. بسیاری از افرادی که در تعامل با یکدیگرند مثل همسران، والدین و فرزندان، همکاران و... گاهی قادر نیستند حتی مسائل و اختلافات کوچک خود را به درستی حل کنند و با بروز کوچک‏ترین مشکل دچار پریشانی و اضطراب می‏شوند و گاه نیز همان مشکل کوچک به دلیل عدم آگاهی از مهارت «حل مشکل» تبدیل به مشکلاتی پیچیده‏تر و بزرگتر می‏شود. یعنی به‏جای استفاده از مقابله مساله‏مدار، دچار هیجان کنترل نشده می‏شود. «حل مشکل» مهارتی است که اگر به درستی آموخته شود، می‏تواند انسان را در مقابله با فشارها، مشکلات و رویدادهای تنش‏زا یاری کند.

● سه دسته مشکل داریم

۱- مساله کاملا روشن است: دسته اول مسائلی هستند که به‏طور مشخص برای آن‏ها پاسخ‏هایی داریم. درواقع مساله روشن است، ولی ما از روی نظم و قاعده نیاز به برنامه‏ریزی داریم. مثلاً رفتن به محل کار مساله‏ای است که ما آن را هر روز انجام می‏دهیم، به فکر چندانی هم نیاز ندارد، ولی به هر صورت بدون برنامه‏ریزی هم نمی‏شود آن را انجام داد، این برنامه‏ریزی در ذهن صورت می‏گیرد ولی کاملاً ناخودآگاه و بدون صرف انرژی فکری، درواقع ذهن به‏طور اتوماتیک این کار را انجام می‏دهد.

۲- می‌دونم چاره چیه !: دسته دوم مشکلاتی هستند که ما برای حل آن‏ها به یک رشته اطلاعات و دانش معین نیاز داریم. مثلاً ضبط صوت ما خراب شده و نمی‏دانیم علت خرابی چیست، از شخص کارشناسی می‏پرسیم و او می‏گوید این پیچ شل شده، آن را سفت کنید. ما از این طریق اطلاعات و دانش مربوط به آن را به دست آورده‏ایم؛ پیچ شل شده را سفت می‏کنیم و مشکل حل می‏شود. یا بیمار می‏شویم و با استفاده از دانش پزشک بیماری را مداوا می‏کنیم.

۳-... حالا چی کار کنم؟: دسته سوم مشکلاتی هستند که برای حل آن‏ها نه تنها دانش کافی نداریم، بلکه راه رسیدن به آن دانش و اطلاعات را هم نمی‏دانیم. درواقع حل این مشکلات به راحتی مسائل دسته اول و دوم نیست و کمی پیچیده است. در چنین شرایطی ما از مهارت حل مشکل استفاده می‏کنیم.

گاهی مشکل ما یک مشکل روزمره است و نیاز به دانش زیادی هم ندارد، ولی راه‏حل‏های مختلفی برای آن وجود دارد و ما ناگزیریم ذهن خود را دسته‏بندی کنیم تا بتوانیم به بهترین راه‏حل دست یابیم. به دلایلی هم نمی‏توان تند و سریع به بهترین راه‏حل رسید. مثلاً فرض کنیم کسی گرفتار بحران مالی شده است، بحران، زمانی حل می‏شود که فرد بحران‏زده پول به دست بیاورد. پول به دست آوردن آسان نیست، راه‏حل‏های گوناگونی وجود دارد که ما باید آن‏ها را بررسی کنیم. مهارت حل مشکل در این‏جا به کمک ما می‏آید. به‏عبارتی دیگر مهارت حل مشکل به‏جای آن‏که پاسخ یک مساله را بیان کند، راه رسیدن به جواب را پیش‏رو می‏گذارد. در طی فرایند حل مشکل می‏توانیم به‏نحوی طبقه‏بندی شده و سازمان‏یافته روی مشکل کار کرده، با خطای کمتر و اطمینان بالاتر به پاسخ سوال برسیم.

● مهارت حل مشکل چیست؟

مهارت «حل مشکل» یکی از مهارت‏های اساسی زندگی است که به ما امکان می‏دهد تا با طراحی مناسب و برنامه‏ریزی مشخص مشکلات را رفع کنیم. این مهارت فقط برای مشکلی خاص نیست و می‏تواند در حل انواع مسائل و مشکلات کاربرد داشته باشد.مهارت «حل مشکل» یکی از انواع «مدیریت استرس» است که با اتکا بر اصول منطقی، ما را در جهت برطرف کردن مشکل و مسائل مرتبط با آن یاری می‏کند.خوشبختانه این مهارت، دارای هیچ پیچیدگی خاصی نیست که آموختن آن را دشوار کند. یادگیری اولیه آن به‏سهولت و از راه‏های مختلف امکان‏پذیر است: استفاده از کتاب‏ها و فیلم‏های آموزشی، حضور در سخنرانی‏ها و کلاس‏های درس و البته از همه مناسب‏تر، شرکت در کارگاه‏های آموزشی از جمله روش‏های موجود است.این روش‏ها افراد را با چگونگی مراحل مختلف این مهارت آشنا می‏کنند و از آن‏جا که حل مشکل در زندگی روزمره امری ضروری است، مبنای اصلی آموزش نیز باید آموزش عملی باشد.

در کارگاه‏های آموزشی نحوه عمل این مهارت قابل انتقال است ولی آنچه مهم‌ترین بخش یادگیری را شامل می‏شود، تمرین در به‏کارگیری این توانایی در امور روزمره است؛ چرا که تنها با تکرار یک توانایی می‏توان به مهارت کامل عملی آن دست یافت. این امر در مورد تمامی مهارت‏ها صادق است. به‏عنوان مثال مهارت دوچرخه‏سواری از طریق مشاهده فیلم، مطالعه کتاب یا گوش دادن به سخنرانی، تنها در حد نظری در ذهن نقش می‏بندد ولی برای یادگیری دوچرخه‏سواری لازم است به فرد آموزش عملی داده شود. پس از یادگیری اولیه، آنچه فرد را در این کار ماهر می‏کند تمرین و تکرار هرچه بیشتر است.توصیه می‏شود مهارت حل مشکل را به‏عنوان روشی موثر در امور جاری باور داشته باشیم و از آن استفاده کنیم. به‏کارگیری آن اگرچه در ابتدا وقت‏گیر است ولی می‏تواند به‏نحوی موثر و مطمئن موجب حل مشکلات و یافتن راه‏حل‏های مفید شود.البته همه می‏دانیم که در امور ساده و غیر پیچیده به‏کارگیری روش‏های حل مشکل ضروری نیست ولی چنانچه مشکل به مرحله‏ای برسد که برای ما درجاتی از سردرگمی فکری را ایجاد کند، به‏راحتی می‏توان از مهارت حل مشکل بهره برد و با تکرار بیشتر آن با احساس امنیت کافی راه‏حل‏های مناسب را پیدا کرد.

سرور حاجی سعید