یکشنبه, ۱۲ اسفند, ۱۴۰۳ / 2 March, 2025
بررسی جهان داستانی جویس كارول اوتس
جویس كارول اوتس یكی از درخشان ترین چهره های ادبیات معاصر آمریكا به حساب می آید. ظرافت های زبانی و پیچیدگی های منحصربه فرد روایت در داستان ها و رمان های این نویسنده او را از بسیاری از همنسلانش متمایز می سازد. هرچند كه این نویسنده در عرصه رمان نویسی و نقد ادبی نیز بسیار ستایش شده است اما شاید بتوان او را اسطوره داستان كوتاه معاصر آمریكا به حساب آورد. به عبارت دیگر این نویسنده در عرصه داستان كوتاه بیش از هر نویسنده معاصر آمریكایی
دیگری مورد توجه و ستایش قرار گرفته است. بیست و نه بار برنده شدن جایزه ادبی و هنری در یك دوره زمانی ۳۸ ساله (۲۰۰۱ -۱۹۶۳) یكی از دلایل قدرت بی نظیر این نویسنده در عرصه داستان كوتاه است. ركوردی كه هیچ نویسنده آمریكایی دیگری تاكنون به آن دست نیافته است. یكی دیگر از ویژگی های خاص و منحصر به فرد این نویسنده پركاری باورنكردنی اوست. اوتس در فاصله بین سال های ۱۹۶۳ تا ۲۰۰۴ چهل و هشت رمان و داستان بلند، ۲۷ مجموعه داستان (فراموشمان نشود كه مثلاً مجموعه داستانی مانند «گرما و دیگر داستان ها» خود شامل ۲۵ داستان كوتاه است) هشت مجموعه شعر، پنج مجموعه نمایشنامه، ده اثر غیر داستانی و مجموعه مقالات، سه رمان و یك مجموعه داستان برای نوجوانان و دو كتاب برای كودكان نوشته است. داستان های اوتس را می توان بیش از هر چیز دیگری زاییده فلسفه و روانشناسی دوران معاصر به حساب آورد. زاییده روان پریشی انسان (آمریكایی) و وحشت او از روابط حاكم بر كلان شهرهای محل زندگی اش. از طرفی این دیدگاه های فلسفی و روانشناسانه در داستان های این نویسنده عمدتاً كاركردی مفهومی دارند تا فرمی. به طوری كه عمدتاً با وجود سیطره غیرقابل انكار و آشكار این درون مایه ها در داستان های اوتس، بستر فرمی روایت _ به دور از بازی های معمول مدرنیستی و پست مدرنیستی _ بیش از هرچیزی دغدغه روایت دارد. شاید بتوان گفت كه این رویكرد، از طرفی داستان های اوتس را به سمت ناتورالیسم سنتی آمریكایی می كشاند و از طرف دیگر با پرداختی ژرف از روابط جامعه امروز آمریكا و استفاده عمیق وخلاقانه از این عناصر از محدودیت های حاكم بر این شكل نگارش فراتر رفته و به نوعی نئوناتورالیسم نوین آمریكایی می رسد. این ناهمسانی عموماً مشكلات بسیاری را برای منتقدین در درك و تفسیر آثار اوتس موجب می شود و گاهی نیز در انتقال یافتن ساده مفاهیم به مخاطب دشواری هایی ایجاد می كند. به عبارت دیگر اوتس در این بستر نئوناتورالیستی به جای پرداختن به روابط و مولفه های آشنای ذهن مخاطب (عناصر و روابط مشاركتی كه در آثار اغلب نویسندگان ناتورالیست آمریكایی دیده می شود) به ارائه پیشنهادات پیچیده ای درباره طبیعت و ذات شخصیت هایش می پردازد. در حقیقت برخلاف بستر ناتورالیستی روایت، مفاهیم پیشنهاد شده در این داستان ها از یك سو در ذهن بسیاری از خوانندگان كنشی عملی و حقیقی در روابط عادی زندگی محسوب نمی شوند و از سویی دیگر به شكلی پارادوكس وار این داستان ها كشش بسیار زیادی را در سطح كنش های ذهنی مخاطب ایجاد می كنند. این مشخصه خاص و ویژه یكی از مهم ترین دلایلی است كه اوتس را از بسیاری از همنسلان معاصرش همانند ریموند كارور متمایز می سازد. نویسنده ای كه با پرهیز از این پارادوكس عمده تلاشش را بر استفاده از روابط مشاركتی در تفسیر جامعه امروز آمریكا متمركز كرده بود. در حقیقت كارور با وفاداری به همان سنت ناتورالیستی آمریكایی از ارائه پیشنهادات جدید و جسورانه درباره طبیعت و نهاد بشری باز می ماند و صرفاً در حد مفسر روابط اجتماعی جامعه امروز آمریكا باقی می ماند. نظر اوتس را درباره كارور و سبك نویسندگی او می پرسیم:
- ساختار پسا _ همینگویای داستان های كارور و روایت های بدون پیچ و خم و سرراست او جذابیت های بسیار زیادی برای خوانندگان دارد. از طرفی آثار كارور هم در مقایسه با نویسندگانی مانند ویلیام فاكنر و یا هنری جیمز كه دارای پیچیدگی های بیشتری در زبان و مفاهیم هستند بهتر ترجمه شده اند. البته نویسندگان مختلف با هم متفاوت هستند و خوانندگان خودشان را با آنهایی وفق می دهند كه
_از نظر خودشان _ نزدیكی بیشتری با تحصیلات، هوش و پس زمینه های ذهنیشان داشته باشند. من خودم شخصاً سبك پیچیده تری را در نگارش داستان می پسندم. میزانسنی كه در كلیت داستان های اوتس به چشم می خورد و در نهایت تمامی اجزای داستان را به هم جوشی می رساند و كلیت اثر را به شكل پرتره ای غیرقابل تغییر نمایش می دهد. چنین پرتره غالبی حتی در كلیت بسیاری از مجموعه داستان های این نویسنده نیز دیده می شود. به عبارت دیگر اوتس به بسیاری از این مجموعه داستان های كوتاه به شكل روایتی تكین كه از واحد هایی مستقل و خودمحور تشكیل شده اند، می نگرد. واحد هایی كه هم در خدمت ساختاری تكین و یكپارچه قرار دارند و هم در خدمت ساختاری از هم گسسته و جدای از هم. اوتس در بین سال های ۱۹۶۳ تا ۲۰۰۴ بیست و هفت مجموعه داستان منتشر می كند كه بنابرگفته خودش صرفاً بیان كننده داستان هایی مجزا و منفرد نیستند بلكه آنها در حقیقت اجزایی از یك كتاب واحدند. كتابی كه آگاهانه سامان داده شده و به شكل واحد هایی منفك از هم درآمده است. شاید یكی از مهم ترین دلایل موفقیت اوتس در عرصه داستان كوتاه در این مدت زمان طولانی ارائه چنین دیدگاهی نسبت به داستان كوتاه است.دیدگاهی كه در آن هر داستان به شكل واحد مستقل نوشته می شود اما در نهایت قسمتی از یك ساختار بزرگتر و كلی تر نگارشی است. (اوتس در مصاحبه ای در سال ۱۹۷۳ در این باره گفته است: ما به هم پیوسته ایم. تنها به نظر می رسد كه منفرد و از هم جداییم در حالی كه در واقع این گونه نیستیم.) بنابراین یكی از بهترین راه های درك بهتر داستا ن های اوتس فهم این فراساختارها نسبت به یكدیگر و نسبت به مفاهیم فلسفی، اجتماعی و روان شناسانه ای است كه بر مبنای آنها به نگارش درآمده اند. این مفاهیم و فراساختارها عمدتاً به شكلی ناخودآگاه و طی فرآیندی غیر ارادی بر داستان ها اعمال می شوند. طی این روند نوع و جنس تاثیراتی كه نویسنده از محیط اطرافش می گیرد در غنی شدن هرچه بیشتر آنها مهم و تاثیرگذار است. خود اوتس درباره نوع تاثیرات و الهاماتی كه فرآیند نگارشش را شكل می دهند می گوید:
- مثل بیشتر نویسنده ها من از چیزهای زیادی الهام می گیرم. تجربیات شخصی، تاریخ، حوادث روزمره، تصورات و تخیلات و انواع مختلف آثار هنری. مثلاً در رمان آبشار، تاثیرات و الهامات من از مجموعه ای از تمام این چیزها نشات گرفته است. مخصوصاً این كه من در بیست مایلی آبشار نیاگارا بزرگ شده ام و به خوبی از فاجعه زیست محیطی كنال لاو خبر داشتم (كنال لاو به وسیله ویلیام تی لاو در منطقه آبشار نیاگارا برای تسهیل در روند سوخت رسانی صنایع و منازل حفر شده بود. این كانال بعدها به محل دفن زباله های شیمیایی كارخانجات صنعتی تبدیل شد. این قبرستان مواد شیمیایی در نهایت فاجعه آفرید و با نشت مواد شیمیایی به درون زمین تاثیرات وحشتناكی روی ساكنین آن منطقه گذاشت.) البته این نئوناتورالیسم به هیچ وجه در چارچوب محدودی باقی نمی ماند و در شاخه ها و مسیرهای مختلفی خودش را گسترش می دهد. گاهی به رئالیسم اجتماعی نزدیك می شود و گاهی نیز با بهره گیری از درون مایه های اگزیستانسیالیستی فضایی پلیسی و یا جنایی را شكل می دهد. گاهی به حوزه ژانرهای تلفیقی دوران ویكتوریایی (با رمان هایی نظیر بلفلور و رازهای وینترترن) وارد می شود و گاهی نیز به رمان های نیمه اتوبیوگرافیكی نظیر ماریا: یك زندگی می پردازد. در واقع تكثر و گستردگی مولفه های تعریف كننده جامعه امروز آمریكا به شكل كامل در داستان های اوتس به نمایش گذاشته می شود. این ویژگی تا آنجا گسترش پیدا كرده است كه به نظر تاریخ شناسانی همانند هنری لویس گیتس تنها با داشتن مجموعه ای از آثار اوتس می توان به راحتی تمامی تاریخ بعد از جنگ آ مریكا را به تصویر كشید. به علاوه اوتس رابطه بسیار بدی با چیزی كه خودش آن را فمینیسم هنجاری می نامد، دارد. البته انگیزه ها و حركت های فمینیستی تاثیر بسیار عمیقی در داستان های اوتس به جا گذاشته اند به طوری كه به نظر منتقدین فمینیستی همانند جین گالوپ، اوتس موقعیت بحث برانگیزی را در تاریخ نقد فمینیستی اشغال كرده است اما در نهایت برخلاف اغلب فمینیست های موج اول، اوتس خودش را به عنوان یك نویسنده زن محدود نكرده است و بیشتر خودش را به شكل زنی كه می نویسد تعریف می كند. در ریشه یابی فمینیستی شخصیت و رابطه از دیدگاه اوتس، طبیعت و ذات عشق، قدرت، خشونت و سكس به عنوان ابرساختار های مورد استفاده بر تمام جهت گیری های جزیی نگر فمینیستی تسلط می یابند و امكان شناخت جهان داستانی او را جدای از پارادایم های مشخص و تعریف شده ممكن می سازند. برای شناخت این جهان داستانی از درون مایه های مختلفی می توان بهره گرفت. درون مایه هایی نظیر تاریخ خشونت، وحشت و نژاد. این درون مایه ها هر چند در داستان های كوتاه و رمان های این نویسنده كاركردی مشابه دارند اما در چگونگی اجرا متفاوت هستند. خود اوتس درباره كاركرد این درون مایه ها در قالب فرمی داستان كوتاه و تعریفی كه داستان كوتاه از این شكل استفاده ارائه می دهد، می گوید:
- داستان كوتاه فرمی به شدت متغیر است كه به راحتی قابل تعیین نیست. این فرم در فاصله ای بین افسانه های سنتی تا قطعات نثری تجربی متكثر است. اما به هر حال آشكارا تمركز آن بر روی تقطیر و فشرده سازی بنیادین این مفاهیم در مقایسه با آن چیزی است كه در رمان وجود دارد.
تاریخ
همان طور كه در قبل هم اشاره شد داستان های اوتس در نمای نهایی و كامل شان بازتاب دهنده تاریخ معاصر آمریكا هستند. درون مایه تاریخ در این داستان ها گاهی به شكل مستقیم و با استفاده از شخصیت ها و عناصر مشخص تاریخی (مانند استفاده از شخصیت مرلین مونرو در رمان بلوند) خودنمایی می كند و گاهی نیز به شكلی غیر مستقیم و با استفاده از مفاهیم و پارامتر هایی كه در ساخت نوستالژیای تاریخی مردم آمریكا نقش داشته اند نمود می یابد (همانند داستان هایی نظیر گرما، زامبی، خانواده و...) شاید بتوان رمان بلوند را یكی از شاخص ترین رمان های اوتس در استفاده مستقیم از شخصیت ها و عناصر تاریخی به حساب آورد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست