سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

كار فیلسوف, فلسفه بافی نیست


كار فیلسوف, فلسفه بافی نیست

استفن لاو در پاسخ به پرسش های نیگل واربورتون از روشنی و وضوح در نوشته های فلسفی سخن می گوید

● درآمد

استفن لاو در پاسخ به پرسش‌های نیگل واربورتون از روشنی و وضوح در نوشته‌های فلسفی سخن می‌گوید.

او به تشریح دلایل ابهام در این نوشته‌ها و راه‌های وضوح بخشیدن به نوشته‌های دشوار می‌پردازد.

▪ آیا اگر نوشته‌ای خیلی غیر واضح و یا كاملا مبهم باشد، می‌توان حكم كرد كه نویسنده آن خودش درست نمی‌دانسته چه می‌خواهد بگوید؟

ـ نه. ممكن است گوینده یا نویسنده آن مطلب، گوینده یا نویسنده خوبی نباشد. یعنی بلد نباشد دانسته‌هایش را خوب انتقال بدهد اما از یك طرف دیگر، ابهام نمی‌تواند دلیل درستی باشد بر اینكه كسی چیزی را فهمیده یا نه.

تجربه‌ای كه خودم بارها داشته‌ام این است كه درك و فهم خودم از ایده‌های فلسفی به مراتب بهتر از آن چیزی است كه در تبیین همین ایده‌ها به دیگران می‌گویم. یعنی به همان خوبی‌ای كه می‌فهمم، نمی‌توانم بیان بكنم و بفهمانم. آموزش دادن به دانش‌آموزان و دانشجویان باهوش كه از طرح پرسش‌های دشوار (یا آشكار و صریح) واهمه‌ای ندارند، یكی از بهترین راه‌های تشریح و توضیح خوب و سر راست ایده‌هاست.

▪ آیا ممكن است كه عدم وضوح موجود در نوشته‌های برخی از فیلسوفان بر‌آمده از این واقعیت باشد كه آنچه آنها بدان می‌پردازند، بسیار عمیق است؟ آیا هر‌چه عمیق‌تر می‌نگریم، سایه‌ها هم لاجرم عمیق‌‌تر می‌شوند؟

ـ تاریخ فلسفه گواه نمونه‌های فراوانی از موضوعات عمیقی است كه با وضوح چشمگیری به رشته تحریر درآمده‌اند. برای مثال به نوشته‌های دیوید هیوم فكر كنید. در دوران اخیر با نوشته‌های توماس ناگل (‌nagel ) و دانیل دنت (Dennett) برایمان آشكار شد كه می‌توان راجع به مشكل‌ترین و بغرنج‌ترین مسائل فلسفی به سادگی و وضوح تمام سخن گفت: به ویژه در زمینه فكر و ذهن ، جاناتان گلاور (Gelover) و پیتر سینگر همین كار را در ساحت اخلاق اثبات كرده‌اند. بعضی وقت‌ها فیلسوفان باید اذعان كنند كه «ما در این زمینه اطلاع درستی نداریم». حتی ممكن است همین حرف را غیر مستقیم بیان كنند، اما نیازی نیست كه به جای اذعان به بی‌اطلاعی، به ابهام در زبان روی بیاورند.

▪ فیلسوفان عرصه فلسفه تحلیلی اغلب فیلسوفان فلسفه قاره‌ای را به مبهم‌گویی و عدم وضوح متهم می‌كنند، علت این كار را چه می‌دانید؟ آیا این اتهام وارد است؟

ـ یكی از دلایل این قضیه این است كه فیلسوفان معروف به قاره‌ای سبكی از نوشتار را از هگل به ارث برده‌اند كه خوانندگان را حسابی به زحمت و تقلا بیندازند، او را به اشتباه و سردرگمی بكشانند، و گاه به خواننده وانمود كنند كه مساله را فهمیده‌اند حال آنكه واقعا چنین نیست. به نظر من خیلی از نویسنده‌های پساساختارگرا شارلاتان‌هایی بودند كه یك نسل را فریب دادند و یا بهتر است گفت نسلی را سر كار گذاشتند (مخصوصا این مساله بیشتر از فلسفه در ادبیات و هنرهای زیبا بسیار مشهود بوده است). اگر به حرف من اعتقاد ندارید كتاب درخشان سوكال (Sokal) و بریكمونت (Bricmont) را بخوانید ‌اما مسلم است كه همه فیلسوفان قاره‌ای هم در این دسته نمی‌گنجند. گذشته از اینها، همیشه هم روشن نیست كه دقیقا چه كسی جزو فیلسوفان قاره‌ای است و چه كسی نه. دكارت، كانت، شوپنهاور، فرگه و ویتگنشتاین همگی در اروپای قاره‌ای به دنیا آمدند كه هر یك در نوع خود از بهترین نمونه‌های وضوح در نوشتار هستند.

حتی در میان فیلسوفان شاعر مسلك مثل سورن كی‌یركگور راه‌های دیگری برای نشان دادن چیزها به جای گفتن واضح‌شان، وجود دارد. او در كتاب «یا این، یا آن» از درون به جست‌و‌جوی مواضع متقابل می‌پردازد و در واقع ما با خواندن این كتاب صریحا مشغول خواندن دیدگاه‌های خود كی‌یركگور نیستیم. او با وجود«عمق» بحث‌اش مثل خیلی از فیلسوفان دیگر به مبهم‌گویی نرسیده است. نمونه دیگر این‌گونه آثار، كتاب «هستی و نیستی» ژان پل سارتر است.

می‌توان نویسنده فلسفی‌ای را كه گاه در نوشته‌هایش ابهام وجود دارد، بخشید به این شرط كه او به موقع هم با «وضوح» و «روشنی» مسائل را برای ما تشریح كند. به هر جهت ابهام در فلسفه هیچ مزیتی ندارد.

▪ پنج توصیه كلیدی شما برای واضح فكر كردن و با وضوح نوشتن چیست؟

۱) به خوب فهمیدن و خوب فهماندن اهمیت بدهید؛

۲) مقاله جورج اورول را با عنوان «سیاست و زبان انگلیسی» بخوانید. این مقاله نمونه درخشانی است از نوشته فنی و قابل فهم،

۳) از مثال استفاده كنید. این كار می‌تواند كاملا خلاقانه و ابتكاری باشد

۴) اول خودتان خوب مقدمه بحث، طرح بحث و نتایج آن را بفهمید و بدانید دقیقا چه می‌خواسته‌اید، بگویید. چرا كه وقتی خودتان خوب ندانید چه می‌خواهید بگویید، چه طور می‌توانید به خواننده‌تان این را بگویید؟،

۵) هیچ وقت چرند نگویید و به اصطلاح عامیانه‌تر «نبافید». اغلب مردم خودشان متوجه این عمل خود می‌شوند. پس بهتر است اگر نمی‌دانیم، بیخودی هم زور نزنیم كه به دیگران بفهمانیم.

مترجم: محمد میرزاخانی

منبع

http: // stephenlaw. Blogspot. Com



همچنین مشاهده کنید