دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

اتاق شکنجه موزیکال


اتاق شکنجه موزیکال

درباره سوءاستفاده دولت های مهاجم و به ظاهر متمدن جهان امروز از تمامی عرصه های زندگی انسان امروزی, که هنر نیز تنها یکی از این عرصه هاست, بسیار شنیده ایم

درباره سوءاستفاده دولت‌های مهاجم و به ظاهر متمدن جهان امروز از تمامی عرصه‌های زندگی انسان امروزی، که هنر نیز تنها یکی از این عرصه‌هاست، بسیار شنیده‌ایم.

در زمینه‌های به ظاهر فرهنگی، که سینمای هالیوودی نمونه روشنی از آن است، از هر فرصتی برای استناد صفات غیرانسانی به مردمی که مورد حمله سیاسی و نظامی آنها قرار می‌گیرند، استفاده می‌کنند و خود با اسم پر آب و تاب «جنگ علیه تروریسم» وحشیانه‌ترین و جنون‌آمیزترین صدمات را به نوع بشر وارد می‌کنند.

گذشته از این حتی در زمینه‌های کاملا غیرفرهنگی - سیاسی و نظامی نیز از آنچه هنر می‌نامند و در واقع مبتذل‌ترین نوع کالاهای تولیدی بازار شبه‌فرهنگی است، علنا استفاده کرده و قساوت و بربریت خود را به رخ می‌کشند.

جالب این‌جاست که پس از سال‌ها بهره‌گیری آمریکا از این روش‌های شنیع، نهادهای هدایت‌شده و ناتوانی از قبیل صلیب سرخ، تازه به صرافت این افتاده‌اند که « آیا این سر و صدای نابهنجار – در کنار روش‌های دیگری که به کار گرفته می‌شود – باعث بی‌خوابی و آزارهای روانی دیگری می‌شود یا نه»!

دیوید گری به شدت به اقدام بازجوهای آمریکایی که از موسیقی او برای به حرف آوردن زندانیان عراقی سوءاستفاده کرده‌اند، اعتراض کرده است. چرا باید از موسیقی او استفاده شود و موسیقی چه تاثیری روی زندانیان می‌گذارد؟

این نخستین باری نیست که می‌شنویم که از ترانه‌هایی که برای همه آشنا هستند در آنچه دولت آمریکا «جنگ علیه تروریسم» می‌نامد، استفاده شده است. در سال ۲۰۰۳ ریک هافمن، یکی از کهنه‌سربازان آمریکایی در زمینه «عملیات روانی»، در مصاحبه‌ای با بی.‌بی.سی به استفاده از برخی از ترانه‌های نام‌آشنا برای در هم شکستن اراده بازداشت‌شدگان عراقی اشاره کرده بود.

گزارش‌های اخیر نشان می‌دهد که در حال حاضر ترانه‌های عامه‌پسند افراد و گروه‌هایی از قبیل «بی‌جیز»، «اِمینم» و «نیل دائمند» و مجموعه‌ای از ترانه‌ها که دیوید گری آنها را به طنز «پرفروش‌ترین ترانه‌های گوانتانامو» می‌نامد، نیز به فهرست بازجویان آمریکایی افزوده شده است.

مدت‌هاست که نیروهای مسلح از موسیقی استفاده می‌کنند، ولی استفاده از آن در بازجویی‌ها قدمت زیادی ندارد. «جان رانسن» روزنامه‌نگار در کتابش، «مردانی که خیره به گوسفندان می‌نگرند»، ریشه‌های این تکنیک را در فعالیت‌های نظامی دهه ۱۹۷۰ می‌یابد. در کتابچه‌های راهنمای نظامی این دوره توصیه شده بود که «موسیقی بومی با ترانه‌هایی درباره صلح» پخش شود و از آن به‌عنوان ابزاری برای بی‌انگیزه کردن دشمنان آمریکا استفاده شود. این راهبرد سرآغازی بود برای تهدیدها و تجاوزهای صوتی امروزی. یکی از آشناترین نمونه‌ها، عملیاتی بود که در سال ۱۹۸۹ انجام شد و در خلال آن سربازان آمریکایی کاخ ریاست‌جمهوری پاناما را محاصره کرده و سعی کردند با پخش موسیقی پر سر و صدا ژنرال «نوریگا» را به تسلیم شدن وادار کنند.

براساس گفته‌های کسانی که پیش از این در نتیجه دخالت نظامی آمریکا در افغانستان و عراق و توسط ماموران این کشور بازداشت شده‌اند، در بازجویی‌های آنها از موسیقی به‌عنوان ابزاری برای پیشبرد بازجویی‌ها استفاده می‌شد.

براساس مدارک موجود، انتخاب آهنگ‌ها طبیعتا روند چندان پیچیده‌ای نداشته است. روزنامه‌نگار نیویورکی، «جاستین شراک» با سربازان آمریکایی بازگشته از جنگ مصاحبه کرد. موضوع این مصاحبه‌ها تجربیات روزمره آنها بوده است.

براساس گفته‌های این سربازان، افسران ارشد وظیفه انتخاب آهنگ‌ها را بر عهده نداشته‌اند و ظاهرا سربازان با استفاده از آرشیو شخصی خودشان و براساس برنامه‌ریزی «تاثیرگذاری محیطی» ترانه‌هایی را برای بازداشت‌شدگان پخش می‌کرده‌اند. این برنامه‌ریزی که با عناوین «شکنجه بدون تماس فیزیکی» و «شکنجه سفید» نیز توصیف شده است به تلاش برای متقاعد کردن مظنون‌ها، بدون تماس فیزیکی قابل تشخیص، اطلاق می‌شود.

این روش انتخاب با استفاده از ناهم‌خوانی‌ها و عدم‌تجانس فرهنگی ترانه‌ها با بازداشت‌شدگان بازده بالاتری دارد. تعجبی ندارد که ترانه‌های هیپ هاپ و متال، که پیش‌زمینه‌های فرهنگی آمریکایی‌های جوان را منعکس می‌کنند، و ترانه‌های وطن‌پرستانه‌ای از قبیل «آمریکا»، اثر «نیل دائمند»، ترانه‌های مورد علاقه سربازان آمریکایی باشند.

گزینه‌های دیگر، مثلا ترانه‌های «کریستینا آگوئیلار»، در دسته بهره‌گیری از عملیات روانی جای می‌گیرند، چون از لحاظ فرهنگی برای بازداشت‌شدگان، که اغلب مذهبی هستند، اهانت‌آور هستند. به گفته «باب ایرز»، متخصص امور امنیتی، هدف از این روش‌ها «از بین بردن پایداری مظنونین و خرد کردن تحمل آنها است، به شکلی که آسیب بدنی به آنها وارد نشود. شنیدن این ترانه‌ها مثل این نیست که یکی از آثار باخ برای فرد پخش شود و او بتواند در موسیقی غرق شود و تسکین بیابد. در این‌جا موسیقی هیچ تغییری ندارد.

صداها بدون اینکه تغییری بیابند مرتب و مکرر پخش می‌شوند.» از نظر دکتر«مایک پیل» از بنیاد درمانی مراقبت از قربانیان شکنجه، هدف از استفاده از موسیقی این است که فرد بازداشت‌شده متوجه شود که هیچ کنترلی بر آنچه حواس او با آن درگیر است ندارد. محرومیت از تحریک حسی نرمال و عدم‌توانایی در کنترل محیط اطراف فرد موجب ناتوان‌کردن فرد و در نهایت زدودن صفات انسانی او می‌شود.

از این‌رو انتخاب ترانه‌ها به اصول مشخص و تعیین‌شده‌ای نیاز ندارد. تاثیر مورد نظر و

دلخواه بازجویان با بهره‌گیری از شدت صدا و تکرار به دست می‌آید و ویژگی‌های معمولی آهنگ‌ها، مثل کلام ترانه و وابستگی‌های فرهنگی آن، تاثیر ناچیزی دارند.

در سال ۲۰۰۵ یکی از بازداشت‌شدگان به نام «حاجی علی» در مصاحبه با «دیلی‌میرر» گفته بود که آنچه برای او پخش می‌شده یک ترانه کامل نبوده، بلکه تنها عبارت کوتاه «بابیلن... بابیلن... بابیلن» [نام شهر قدیم بابل به زبان انگلیسی و نام و بخشی از ترانه‌ای از دیوید گری] بارها و بارها تکرار می‌شده است. به گفته علی «این صدا یک شبانه‌روز تمام پخش می‌شد و شدت آن آن‌قدر بلند بود که فکر می‌کردم سرم منفجر خواهد شد.»

در یکی از گزارش‌های اتحادیه اروپا در زمینه افغانستان فاش شده است که این موسیقی، به ‌خودی خود چندان شباهتی به موسیقی ندارد و بیشتر به سر و صدای آزاردهنده شبیه است، با اصوات دیگری از قبیل «صدای رعد، صدای بلند شدن هواپیما، صدای خنده‌های شدید و عصبی و صداهای وحشتناکی که فرد را در کابوسی ابدی فرو می‌برد» ترکیب می‌شود.

نهادهایی از قبیل صلیب سرخ مشغول بررسی این هستند که آیا این سرو صدای نابهنجار – در کنار روش‌های دیگری که به‌کار گرفته می‌شود – باعث بی‌خوابی و آزارهای روانی دیگر می‌شود یا نه!«سارا مک‌نیس» از سازمان عفو بین‌الملل در این باره می‌گوید: «مهم است که به خاطر داشته باشیم که این مسئله ارتباطی به موسیقی ندارد بلکه عملا از این به ظاهر موسیقی برای ترساندن، از خود بی‌خود‌کردن و بالاخره در هم شکستن زندانیان از آن استفاده می‌شود. چه از موسیقی پخش شده با صدای بسیار بلند استفاده شود و چه از نور و یا حرارت زیاد، استرس‌زایی‌های دردناک و تظاهر به غرق کردن زندانیان در آب، این روش‌ها بی‌رحمانه و غیرانسانی هستند و براساس قوانین بین‌المللی اکیدا ممنوع هستند.»

نکته عجیب درباره پخش این ترانه‌ها در گوانتانامو، افغانستان و عراق، که همه از آن آگاه هستند، این است که این موضوع اغلب بی‌اهمیت دانسته می‌شود.

با پیشرفت فناوری، تکنیک‌های نظامی جدیدی ابداع می‌شود و قراردادهای مربوط به امور جنگی نیز باید با این ابداعات اصلاح شوند. به همین دلیل وقتی شنیده می‌شود که یک ترانه کوتاه و مشهور در چنین شرایطی مورد استفاده قرار می‌گیرد، باید سؤالاتی اساسی در زمینه تجاوز به قوانین بین‌المللی از طریق به کارگیری چنین تکنیک‌هایی مطرح شود.

ترجمه - ونداد جلیلی

بی.‌بی.سی.نیوز- ژوئیه ۲۰۰۸