چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا

گیسوان بلند عشق


گیسوان بلند عشق

دخترم با مدادهای رنگی اش نزدم آمد
و گفت : پدر جان کمکم می کنی، عشق را بکشم

دخترم با مدادهای رنگی اش نزدم آمد

و گفت : پدر جان کمکم می کنی، عشق را بکشم

گفتم باور کن دخترم چهره ی زیبایش را به یاد ندارم

ولی تنها ویژگی اش که در خاطرم مانده است

می دانم که گیسوان بلندی داشت

به بلندای سال

به طولانی قرن

دخترم اگر خواستی ان را بکشی

حواست باشه ، گیسوان بلندش را کوتاه نکشید ....!

عابدین پاپی