سه شنبه, ۲ مرداد, ۱۴۰۳ / 23 July, 2024
مجله ویستا

۲۱ فوریه ۲۰۰۸ ـ کارساز شدن شعار «تغییر» ـ سیاسی شدن جامعه آمریکا پس از شش دهه - نتیجه هر انتخابات حاوی هشدار است


۲۱ فوریه ۲۰۰۸ ـ کارساز شدن شعار «تغییر» ـ سیاسی شدن جامعه آمریکا پس از شش دهه - نتیجه هر انتخابات حاوی هشدار است

سال ۲۰۰۸ شعار «تغییر» در آمریکا کارساز شده بود. این شعار را مبلغّان «باراک اوباما» سناتور وقت و سیاهپوست دورگه آمریکایی در رقابت های انتخاباتی آن سال بکار می بردند که رقابتها …

سال ۲۰۰۸ شعار «تغییر» در آمریکا کارساز شده بود. این شعار را مبلغّان «باراک اوباما» سناتور وقت و سیاهپوست دورگه آمریکایی در رقابت های انتخاباتی آن سال بکار می بردند که رقابتها تا اوت ۲۰۰۸ جنبه مقدماتی و تعیین نامزد از سوی دو حزب اصلی آمریکارا داشت. اوباما که پدر و اجدادش بمانند سایر سیاهپوستان آمریکا به صورت برده (و زنجیر بردست و پا) از آفریقا به آمریکا منتقل نشده اند تا ۲۱ فوریه ۲۰۰۸ بیش از سناتور وقت - بانو هیلری کلینتون دلیگیت (نماینده کنوانسیون تعیین نامزد حزب) به دست آورده بود. درآغاز کار گفته شده بود که چون سیاهپوست است، سیاهپوستان به لحاظ رنگ پوست به نامزد شدن او روی آورده بودند حال آن که سیاهان بیش از ده درصد رای دهندگان آمریکایی را تشکیل نمی دهند. بعدا گفته شده بود که چون جوان است؛ جوانان یقه آبی (غیردانشجو) به او توجه داشتند و ... که واضح است جوان یقه آبی پول آنچنانی ندارد که به حساب تبلیغات نامزد مورد علاقه بریزد. پس صدها میلیون دلار کمک به تبلیغات اوباما از کجا بود؟! که بیش از هر نامزد انتخاباتی به حساب او واریز شده بود.

در انتخابات مقدماتی ۱۹ فوریه ۲۰۰۸ در ایالت ویسکانسین آمریکا، ایالتی که عمدتا سفیدپوست نشین (اعقاب مهاجران آلمانی و اروپای مرکزی) است و پراز دانشجو، "اوباما" برنده بیشتر دلیگیت های حزب دمکرات شد. معنای این تحوّل این است که آمریکاییان تشنه «تغییر» بوده اند، با اینکه می دانند از حرف و شعار تا عمل فاصله ای بسیار طولانی است.

اندیشمندان قرن بیستم گفته بودند که هر انتخابات، علاوه بر تعیین نماینده ـ حقایق بسیاری را که عمدتا اخطار هستند منعکس می کند. دوران هشت ساله حکومت جورج دبلیو بوش جامعه آمریکارا روشن ساخت و سیاسی کرد. عوام الناس آمریکا در طول شش دهه پس از جنگ جهانی دوم و شنیدن لاینقطع این عبارت که بزرگترین قدرت بر روی کره زمین هستند و مرفه ترین ملت با آینده ای تضمین شده؛ عمدتا سیاست را رها ساخته و به اصطلاح خودشان سرگرم ساختن پول و خوب گذرانی شده بودند و جز به تیتر صفحه اول روزنامه ها و اخبار ورزشی و هنگام صرف شام شنیدن سرسری اخبار تلویزیونها توجهی نداشتند که اخبار تلویزیونها هم طبق سیاست صاحبان آنها که کمپانی های خارج از حرفه خبر هستند تنظیم می شود و میان آنها رقابت بر سر خبر که نیست، هیچ؛ بلکه بر سر پخش برخی از موضوعات خبری توافق قبلی هم صورت می گیرد و هرکس با کمی دقت از ردیف بندی همگون خبرها و چگونگی تنظیم، به این واقعیت پی خواهد برد. قضیه اشغال نظامی عراق و ادامه مقاومت و تلفات و پیدایش و روزمره شدن انفجارهای انتحاری (که این نوع از جان گذشتگی قبلا تا این حد برای آمریکاییان باورکردنی نبود) و مشاهده صحنه های فقر و بی سوادی در افغانستان و تعصبات قومی و مذهبی در پاکستان، ظهور دوباره قدرت روسیه و این بار به صورت روسیه ناسیونالیست، رو به برتری گذاردن قدرت اقتصادی چین و مشاهده قدرت تکنولوژیک هند، تداوم گردنکشی و نه گفتن تهران و تغییر اساسی چهره آمریکای لاتین و ... آمریکاییان را به خودآورده و باردیگر سیاسی و مراقب اوضاع ساخته است و لذا، اگر تغییری را که وعده داده شده است عملا مشاهده نکنند فریب تبلیغات مشابه بعدی را نخواهند خورد و ....

درباره اوباما: پدر اوباما یک کنیایی بود که برای ادامه تحصیل به آمریکا آمده بود و در اینجا با یک زن سفیدپوست آمریکایی ازدواج کرده بود و اوباما در هاوایی به دنیا آمده و به دلیل جدایی پدر و مادر، دوران کودکی را در اندونزی و در خانه شوهر مادر گذرانیده، در رشته قانون تحصیل کرده، وکالت دادگستری می کرده، از ساکنان شیکاگو بوده و برای نخستین بار بود که سناتور ایلی نوی شده بود. زن اوباما یک سیاهپوست آمریکایی است با همه خصلت ها و روانشناسی مربوط و از همان سیاهانی که که اجدادش را در آفریقا گرفته به آمریکا آورده و در اینجا فروخته بودند و ....