چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

ما و قصه مرد یخ فروش!


ما و قصه مرد یخ فروش!

آدم اگر برای زندگی اش مقصد مشخص نکند، مثل آب راکد در برکه به مرداب تبدیل می شود و لحظه هایش هم بوی مردار می گیرد. این درست که هر رفتنی به معنای نرسیدن نیست، اما برای رسیدن ناگزیر …

آدم اگر برای زندگی اش مقصد مشخص نکند، مثل آب راکد در برکه به مرداب تبدیل می شود و لحظه هایش هم بوی مردار می گیرد. این درست که هر رفتنی به معنای نرسیدن نیست، اما برای رسیدن ناگزیر باید پا به راه شد و رفت. پس وقتی مقصد مشخص شد، آن وقت باید بهترین و کم هزینه ترین و پرفایده ترین راه را برای رسیدن شناسایی کرد و با عزم و با توکل به پیش رفت در چنین شناختن و تشخیص و در چنین عزم و رفتن است که آدمی روز به روز هم به مقصد نزدیک تر و هم بزرگ تر و صاحب قیمت تر می شود.

تصویری که عارف بزرگوار، حضرت آیت ا... العظمی بهجت از زندگی به دست می دادند، هوشیار باشی بود برای تعیین هدف و رفتن به سوی آن که بر قیمت آدمی می افزاید. ایشان می فرمودند: «ما آمده ایم زندگی کنیم تا قیمت پیدا کنیم، نه این که به هر قیمتی زندگی کنیم... » آری باید چنان زندگی کنیم که هر روزش بر قیمت ما افزوده شود چنان که وقتی دانش آموز به مدرسه می رود هر روز بر دانشش و بر آموخته هایش اضافه می شود، او قیمتی افزون تر می یابد از حیث کسب علم و ما، همه ما در هر مقطع سنی که هستیم باید چنان زندگی کنیم که هر روز بیش از روز قبل قیمت پیدا کنیم. یعنی باید «بندگی» ما هر روز اوج بیشتری داشته باشد تا جایی که ما را به پرواز بلند بکشاند تا ارزش افزون تری پیدا کنیم. ما پرورش یافتگان مکتبی هستیم که به تاکید تعلیم و هشدارمان می دهد که اگر آدمی دو روزش مثل هم باشد مغبون و اگر امروزش از دیروز بدتر باشد ملعون است و در این مکتب رستگاری از آن کسانی است که امروزشان از دیروز و فردایشان از امروز بهتر باشد و ... چنین است که انسان می تواند به لحظه لحظه زندگی پرارزش و قیمت خود بیفزاید و این انسان حق ندارد به هر قیمتی زندگی کند و برای هر روز زندگی، قیمتی ترین گوهرهایش را به تاراج دهد.

یک روز صداقت و راست گویی را سر راه منفعت قربانی کند و به نام دروغ مصلحتی «دروغ منفعتی» بگوید و برای این گناه کبیره لباس نیکو هم بپوشاند و در ادامه این دروغ گفتاری به دروغ رفتاری هم دست بیالاید و پس از حرام کلمه، لقمه حرام هم به حلقوم برد. چه اگر دروغ به آسانی از دهان بیرون آمد، لقمه حرام هم به همان آسانی و حتی آسان تر به گلو فرو خواهد رفت و قبل از قیامت که او را به جهنم برد، جهنم را در همین دنیا در وجودش برپا خواهد کرد. آن که یک روز صداقت را به ثمن بخس بفروشد، دیگر روز عفت و حیا را با هرزگی عوض خواهد کرد و جامه نجابت را از تن به در خواهد کرد تا نانجیبی را عریان پوشی کند. چند صباحی که بگذرد گوهرهای عفت و حمیت و شجاعت و تقوا و ... را یکی از پی دیگری از دست خواهد داد به بهای دستاوردهای کوچک، چنان که کودک ناآگاه طلا را به پفک عوض می کند و ... نتیجه این خواهد شد که این «زندگی به هر قیمت»، همه قیمت ها و ارزش ها را نابود خواهد کرد.

آن وقت، شرح حال روز ما، آن خواهد شد که باز در کلام حضرت آیت ا... بهجت (ره) آمده است: «زندگی ما؛ حکایت مرد یخ فروشی است که از او پرسیدند: فروختی؟ گفت: نخریدند، ولی تمام شد!!!» بله، اگر قیمت زندگی را از دست بدهیم و به هر قیمتی بخواهیم زندگی کنیم. به بی ارزشی مفرط مبتلا خواهیم شد که کسی خریدارش نیست. اما تمام می شود و این تعبیر دقیق «خسران» است سرنوشتی که برای همه انسان هاست، مگر برای کسانی که ایمان به حقیقت آوردند و عمل صالح انجام دادند و حق و صبر را پیشه خود ساختند...

رهگذر