چهارشنبه, ۳۰ خرداد, ۱۴۰۳ / 19 June, 2024
مجله ویستا

امروز با سعدی ـ شنبه ۲۸ آبان


امروز با سعدی ـ شنبه ۲۸ آبان

وقتی دل سودایی می‌رفت به بستانها
بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحانها
گه نعره زدی بلبل، گه جامه دریدی گل
با یاد تو افتادم، از یاد برفت آنها
ای مهر تو در دلها، وی مهر تو بر لبها
وی شور …

وقتی دل سودایی می‌رفت به بستانها

بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحانها

گه نعره زدی بلبل، گه جامه دریدی گل

با یاد تو افتادم، از یاد برفت آنها

ای مهر تو در دلها، وی مهر تو بر لبها

وی شور تو در سرها، وی سرِّ تو در جانها

تا عهد تو در بستم، عهد همه بشکستم

بعد از تو روا باشد نقضِ همه پیمانها

تا خار غم عشقت آویخته در دامن

کوته نظری باشد رفتن به گلستانها

آن را که چنین دردی از پای در اندازد،

باید که فرو شوید دست از همه درمانها

گر در طلبت رنجی ما را برسد، شاید

چون عشق حرم باشد، سهل است بیابانها

هر تیر که در کیش است، گر بر دل ریش آید

ما نیز یکی باشیم از جملهٔ قربانها

هر کو نظری دارد با یار کمان ابرو

باید که سپر باشد پیش همه پیکانها

گویند: مگو سعدی، چندین سخن از عشقش

می‌گویم و بعد از من گویند به دوران‌ها