چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
روایت بی قرار عصیان
بدون شک مسعود کیمیایی در طول ۴۰ سال حیات فیلمسازیاش، یکی از مطرحترین و جنجالیترین کارگردانان کشور بوده است. کارگردانانی همچون داریوش مهرجویی و بهرام بیضایی هم بودهاند که ساخته شدن و اکران فیلم هایشان، حادثه سینمایی مهمی تلقی میشود اما هیچ کدام از آنها با مسعود کیمیایی قابل مقایسه نیستند. ساخت هر فیلم او، جدا از داستان فیلم و عوامل ساختش،
به خاطر حضور نامی همچون مسعود کیمیایی در پشت دوربین، خبرساز و مهم بوده و اکرانهر ساختهاش، نه تنها یک اتفاق مهم سینمایی که یک رخداد پراهمیت فرهنگی به شمار میرود. بهطوری که حتی ضعیفترین و کم مایهترین آثار او هم، در زمان نمایش، سروصدای زیادی به پا کرده اند. عمده این سروصدا به درون مایه آثارش و مولفههای اصلی فیلم هایش
بازمی گردد. مولفههایی که در طول ۴۰ سال، تقریبا ثابت ماندهاند و کیمیایی در آخرین فیلم به نمایش درآمدهاش، «محاکمه در خیابان» هم (بهرغم تغییراتی که در درون مایه و همچنین فرم فیلمش در مقایسه با ساختههای قبلیاش اتفاق افتاده و آن را جلوتر بررسی میکنیم) کماکان دلبستگیاش را به آن مولفهها نشان میدهد.
کیمیایی احتمالا با اختلاف زیادی نسبت به نفرات بعدی، میتواند عنوان سیاسیترین کارگردان تاریخ سینمای ایران را به خود اختصاص دهد. هر چند برخی محدودیتها باعث شده تا از جنبه ظاهری سیاست در فیلم هایش کاسته شود اما حتی در فیلم اخیرش هم گاهی اوقات در پس زمینه داستان، مضامینی را مشاهده میکنیم که به وضوح نشان از گرایش او به سمت نمایش مضامین سیاسی در فیلم هایش دارند.
بزرگترین توانایی کیمیایی در زمینهشخصیت پردازی است. ضدقهرمانهایی که گاه پهلو به پهلوی اساطیر میزنند. از همان فیلم دومش، «قیصر»، کیمیایی نشان داد علاقه اصلیاش، نشان دادن فردی است که با قانون ناقص در میافتد، سعی میکند حقش را با دستان خودش بگیرد و در این راه، اصالت و فردیتش را از دست نمیدهد. این تقابل یکبار ممکن بود مستقیما با سیستم دادرسی باشد (قیصر)، یک بار در جامعهای فئودال و بر سر زمین صورت میگرفت (خاک) و یک بار حتی جنبه ظاهری کار از بین میرفت و داستان به شکلی کاملا نمادین روایت میشد (گوزن ها). اما در همه این فیلم ها، بن مایه و اساس کار یکی بود. قیصر خودش کلک برادران آب منگل را کند و در انتظار پلیسی ماند که حالا به دنبالش افتاده بود.
صالح در فیلم خاک نهایتا خودش غلام را کشت و زمین را (که در حکم ناموسش بود و در واقع نمادی از مملکت تلقی میشد) از دست او و بیگانگان در آورد و البته این وسط پلیس او را دستگیر کرد و از روستا برد. (و در سکانس خروج او از روستا به طرز نمادین و معناداری تعدادی گاو را در پس زمینه دیدیم که دارند به آنجا وارد میشوند!) در «گوزن ها» هم قدرت تفنگش را کنار گلدان نهاد که نشانی بود از رویش جنبشهای سیاسی. حتی فیلم آرام و شاعرانهای مثل غزل هم، در بطن خود حاوی مضامینی بود که میشد آن را به مسائل سیاسی مرتبط دانست. در نهایت هم سفر سنگ که یک سال قبل از پیروزی انقلاب ساخته شد و به پرفروشترین فیلم سال ۵۷ سینماهای تهران تبدیل گشت، پیش بینی آشکاری بود از توفانی که در راه بود و انقلابی که تنها یک سال پس از آن به وقوع پیوست.
کیمیایی این روند را در فیلمهای پس از انقلاب خود هم در پیش گرفت. «خط قرمز» که نخستین فیلم بعد از انقلاب کیمیایی به شمار میرود فیلم عجیبی بود. دیدگاه درست و دقیقی که پشت این فیلم قرار داشت (و تلفیق دیدگاه بهرام بیضایی و مسعود کیمیایی بود)، باعث ماندگاری این اثر کیمیایی شدند اما بعد از این فیلم بود که تغییراتی در فیلمهای کیمیایی مشاهده شد. «تیغ و ابریشم» با سانسور رو به رو شد و فیلمهای بعدی کیمیایی هم بیشتر فیلمهایی نوستالژیک به نظر میرسیدند تا آثاری سیاسی. هر چند تقریبا در تمامی این فیلم ها از« سرب» و «دندان مار» گرفته تا «گروهبان» و« رد پای گرگ»، گوشههای پنهان و گاه آشکاری از سیاست نیز به چشم میخورد ولی آن همه شور و انگیزش سیاسی که از تماشای فیلمهای دهه ۵۰ کیمیایی حاصل میشد، جایش را به آرامش و طمأنینه حاصل از افسوس و دریغ روزگار سپری شده داده بود. تم ناموس پرستی و مردانگی (که در طول چهار دهه، مؤلفه اصلی سینمای کیمیایی قلمداد شده)، هنوز در سینمای کیمیایی موجود بود. اما نحوه نمایش آن زمین تا آسمان با دهه ۵۰ فرق میکرد.
ضمن اینکه دیگر مانند سالهای گذشته، فیلمهای کیمیایی با شور و شوق اقشار مختلف رو به رو نمیشد و گاهی با مخالفتهای زیادی هم مواجه میشدند. اما از اواسط دهه ۷۰ بود که فیلمهای کیمیایی وارد فاز تازهای شدند. انگار کیمیایی دیگر توانایی سابقش در انطباق با جامعه پیرامونش را نداشت.
«تجارت» نشانی از آثار قبلی کارگردانش نداشت و تصویری که از جامعه در «ضیافت» و «فریاد» نشان میداد، شخصیتر از آن بود که بتوان به سادگی با آن ارتباط برقرار کرد. «سلطان»، به عنوان تنها فیلم آن دوران کیمیایی که با استقبال خوبی از طرف منتقدان و مردم همراه شد («سلطان» در اکران سال ۷۶، پس از «آدم برفی» و «لیلا»، پرفروشترین فیلم سینماهای تهران بود)، به علت پرداخت قوی و درون مایه و تم اجتماعی دقیق و قویاش، مورد توجه قرار گرفت. «اعتراض» که نامش به خوبی بیانگر موضع کارگردانش نسبت به محیط پیرامونش بود، پایان یک دوران برای کیمیایی به شمار میرفت. این فیلم، گر چه تصویری غیرقابل قبول و شعاری از جوان آن روز نشان میداد، ولی باز هم گرایشات سیاسی کارگردانش را بیش از پیش به رخ تماشاگر میکشید و حاوی سکانسهایی بود که توجه و تحسین منتقدان را برانگیخت و البته به تندی فیلمهای اولیه او بود.
از «سربازهای جمعه»، فیلمهای کیمیایی وارد مرحله دیگری شدند. «سربازهای جمعه» علی رغم تم اجتماعی آشکار و گرایشات سیاسی پنهانترش، آشفتهتر از آن بود که بتوان به این سادگیها آن را پسندید. بعضی از سکانسهای فیلم آنقدر انتزاعی و شخصی بودند که احتمالا غیر از خود کیمیایی، کمتر کسی متوجه پیغام آنها شد! دنیای شخصی کیمیایی در «حکم» و «رئیس» شدیدتر هم شد. هر چند در این فیلمها سکانسهایی داشتیم (از جمله سکانسی در فیلم «رئیس» که پولاد کیمیایی، زخم خورده از میان تلی از زباله سر بلند میکند یا مثلا سکانس سینمای سوخته که یادآور سینما رکس و حوادث مربوط به آن بود اما این نشانهها برای فیلمی از مسعود کیمیایی کافی نبود.
ارجاعات پیاپی به سینمای آمریکا و تاثیرپذیری از فیلمهای نوآر، البته باعث شد تا فیلمهای «حکم» و «رئیس» (به خصوص «حکم» که از لحاظ کارگردانی هم فیلم پخته و محکمی به شمار میرفت) طرفداران بیشتری نسبت به «سربازهای جمعه» پیدا کنند ولی دنیای آشفته این دو فیلم و بیربط بودن بعضی از خطوط داستانی متعدد این دو فیلم به هم (که بیشتر در «رئیس» به چشم میخورد) باعث واپس زدگی تماشاگر میشد.این گونه بود که عدهای بیش از همیشه اصرار کردند که دوره کیمیایی و امثالش به پایان رسیده و او دیگر نمیتواند تاثیری بر جامعه بگذارد و...
اما کیمیایی با فیلم آخرش، «محاکمه در خیابان»، دوباره به حال و هوای همیشگیاش بازگشت و به خوبی حس و حال جامعه امروز ما را نشان داد. در این فیلم، شاید برای اولین بار در سینمای کیمیایی، کاراکتر اصلی فیلم، بهجای مقاومت در برابر مشکلات اطرافش، در مقابل آن تسلیم شد و دروغی را که به جای راست داشتند به او قالب میکردند، پذیرفت. آنتاگونیست جذاب و همیشگی فیلمهای کیمیایی، در اینجا جایش را به ضد قهرمانی (ANTI HERO) تمام عیار داده است. در اینجا دیگر اختلاف طبقاتی که زمانی وجودش در فیلمهای کیمیایی واجب به نظر میرسید، از بین رفته است.
امیر، شخصیت اصلی محاکمه در خیابان، بهعنوان یک بچه لات جنوب شهری، حالا کت و شلوار میپوشد، کراوات میزند و سوار ماشین گران قیمت میشود. هر چند در طول فیلم به قرضی بودن این اقلام اشاره میشود تا روی فاصله گرفتن امیر از اصالت خودش تاکید شود، اصالتی که همواره به عنوان رکن اصلی شخصیتهای کیمیایی مطرح بود، حالا از بین رفته است.
کیمیایی البته با خلق کاراکتری چون نکویی در این فیلم نشان میدهد هنوز به همان اصول و ایدههای قدیمیاش پایبند است اما بالاخره از پیله سالهای اخیرش خارج شده و سعی میکند ضمن احترام به آرمان هایش، دنیا را آنگونه که هست ببیند. شاید به همین علت است که «محاکمه در خیابان»، یکی از تلخترین فیلمهای زندگی مسعود کیمیایی به شمار میآید. نزدیک شدن کیمیایی به جامعه، البته تاثیر خود را بر استقبال از فیلم گذاشت. در میان چهار فیلمی که کیمیایی در دهه ۸۰ ساخت، «محاکمه در خیابان» بیشتر از سه فیلم دیگر مورد استقبال منتقدان قرار گرفت. فروش این فیلم هم در تهران به بیش از ۶۰۰ میلیونتومان رسید و با توجه به فروش شهرستان ها، محاکمه در خیابان به پرفروشترین فیلم دهه ۸۰ مسعود کیمیایی مبدل شد ضمن اینکه استقبال منتقدان از فیلم هم، بر خلاف خیلی از ساختههای ۲۰ سال اخیر کارگردانش، مثبت و قابل تامل بود.
این روزها هم که فیلمبرداری فیلم جدید کیمیایی، «جرم» به پایان رسیده و شنیدهها حاکی از آنند که باز هم با یک داستان «کیمیاییوار» طرفیم. داستان مردی که نمیخواهد از عقایدش دست بکشد...
مسعود کیمیایی با هر فیلمش، تکهای از روح زخمیاش را به تماشاگران عرضه میکند. به همین علت است که مسعود کیمیایی،بهرغم تمام مشکلاتی که در طول بیش از چهار دهه فیلمسازیاش تحمل کرد، هنوز ایستاده و دارد فیلم خودش را میسازد. چه چیزی از این بهتر؟
سیدآریا قریشی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست