شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

ارجاع به اول شخص


ارجاع به اول شخص

سائول كریپكی, فیلسوف معاصر در ماه نوامبر سال ,۲۰۰۵ شصت و پنج ساله شد به این مناسبت در ابتدای سال ۲۰۰۶ میلادی در «مركز دوره های عالی تحصیلی سیتی یونیورسیتی نیویورك» CUNY , دانشگاه محل تدریس او, كنفرانس دو روزه ای در بزرگداشت او برپا شد

سائول كریپكی، فیلسوف معاصر در ماه نوامبر سال ،۲۰۰۵ شصت و پنج ساله شد. به این مناسبت در ابتدای سال ۲۰۰۶ میلادی در «مركز دوره های عالی تحصیلی سیتی یونیورسیتی نیویورك» (CUNY)، دانشگاه محل تدریس او، كنفرانس دو روزه ای در بزرگداشت او برپا شد و او مطابق عادت معمولش در دیر حاضر شدن در كلاس ها و كنفرانس ها با نیم ساعت تاخیر در آن حاضر شد.

كریپكی، برنده سال ۲۰۰۱ جایزه «شوك» (Schock Prize) معادل جایزه نوبل در عالم فلسفه را در بسیاری حلقه های فلسفی بزرگترین فیلسوف زنده جهان و شاید بزرگترین فیلسوف از زمان ویتگنشتاین می خوانند.

هنگامی كه فیلسوف نابغه با یك كیسه پلاستیكی خرید كه یك دسته بیشتر نداشت به محل كنفرانس رسید، ماتیو گلدشتاین رئیس دانشگاه برخاست تا به حضار خوشامد بگوید. كریپكی از سال ۲۰۰۲ به این دانشگاه پیوست و مانند اسلاف مشهورش مثل «اریك اریكسون» در دانشگاه هاروارد بدون داشتن درجه PhD تدریس می كند.

كریپكی در اوماهای آمریكا به دنیا آمد و بزرگ شد. نبوغ او آنقدر درخشان و زودرس بود كه نابغه های امروزی در مقابل او چون سایه هایی محو جلوه می كنند. او در كلاس چهارم دبستان «جبر» را كشف كرد و بعدها گفت كه می توانست آن را به تنهایی اختراع كند؛ او تا پایان دوره دبستان بر هندسه و حساب تسلط كامل یافته و فلسفه را آغاز كرده بود.

هنگامی كه هنوز نوجوانی بیش نبود، رشته ای از مقالات را نوشت كه نهایتاً حوزه مطالعاتی «منطق موجهات» (Modal logic) را كاملاً دگرگون كرد. در افواه شایع است كه یكی از این مقالات باعث شد كه نامه ای از دپارتمان ریاضی دانشگاه هاروارد دریافت كند كه او را برای پذیرش پست آموزشی به آنجا دعوت می كرد و كریپكی در پاسخ، این تقاضا را رد كرد و نوشت: «مادرم گفته، اول باید دبیرستان را تمام كنم و بعد به كالج بروم».

كریپكی بالاخره در هاروارد به كالج رفت. خودش بعدها در مصاحبه ای گفت: «ای كاش می توانستم كالج را میانبر بزنم. در آنجا افراد جالبی را شناختم، اما نمی توانم بگویم كه چیزی یاد گرفتم. خودم تنها با خواندن كتاب ها چیزهای لازم را آموخته بودم» .

كریپكی در حالی كه دوره لیسانس را در هاروارد می گذراند، تدریس در دوره های عالی را در «موسسه فناوی ماساچوست» (MIT) آغاز كرد و پس از كسب درجه لیسانس دیگر زحمت ادامه تحصیل را به خود نداد. چه كسی می توانست به او چیزی را تعلیم دهد كه از قبل نداشته باشد؛ بنابراین شروع به تدریس و انتشار كتاب كرد.

كتاب او با نام «تسمیه و ضرورت» (Naming and Necessity) كه در سال ۱۹۸۰ منتشر شد، براساس كاری بود كه در دوره دبیرستان آغاز كرده بود و در میان تاثیرگذارترین آثار فلسفی نیم قرن اخیر قرار می گیرد. كتابی كه در سال بعد در شرح آرای ویتگنشتاین منتشر كرد، آنقدر كامل و تمام عیار بود كه برخی از محققان به چهره ای تركیبی با نام «كریپگنشتاین» اشاره می كنند. كریپكی همچنین مقالات مهمی در زمینه متافیزیك، معرفت شناسی، منطق، فلسفه زبان و فلسفه ریاضیات نوشته است _ اگر «نوشتن» را بتوان در این مورد كلمه مناسبی دانست-!

ریچارد رورتی استاد ممتاز ادبیات تطبیقی دانشگاه استانفورد در مورد او می گوید: «پیش از كریپكی نوعی گرایش در فلسفه تحلیلی به سوی ایدئالیسم منطقی _ این ایده كه زبان جهان هماهنگی ندارند، وجود داشت- سائول تقریباً یك تنه این گرایش را دگرگون كرد» . پل بغوسیان دانشجوی سابق او كه اكنون در دانشگاه نیویورك تدریس می كند، درباره اش می گوید: «خصوصیت مهم ساموئل این است كه هرگز یك موضوع واقعی فلسفی را با یك مسأله صرفاً فنی خلط نمی كند» .

كریپكی در واقع جز در موارد نادری كلمات را روی كاغذ نمی آورد. او به فكر فرو می رود، متونی را جمع آوری می كند، یك طرح ذهنی نه چندان معین را می سازد و سپس در یك نشست عمومی، سخنرانی یا سمینار درباره آنچه در سر دارد سخن می گوید و به همان شیوه ای كه سقراط عادت داشت به تأمل درباره آن می پردازد.

دوستان كریپكی اكراه او را نسبت به نوشتن به دقت وسواس گونه او مربوط می دانند. او به شدت دلمشغول راه یافتن اشتباهات به نوشته اش است.در این مراسم خود كریپكی هم سخنرانی ای با عنوان« اول شخص»(The FirstPerson) ایراد كرد كه در آن به پرسش فلسفی معنا و ارجاع ضمیر« من » پرداخت و فرضیاتی متافیزیكی را درباره ماهیت« خویشتن »(Self) مطرح كرد.

كریپكی به علت ابتلا به برونشیت با صدایی نخراشیده سخن می گفت، گاهگاهی با وقفه ها و جملات معترضه ای گفتارش را قطع می كرد و اشارت مختلفی داشت به مواردی از زبان سرایندگان سرودهای مذهبی گرفته تا هیوم كه به علت چاقی مفرط از نگاه كردن به خودش در آینه نفرت داشت و در جایی هم برای توصیف نظریه ای درباره اسامی خاص به» پانوشت مشهوری «از فرگه كه در آن از ارسطو نقل قول شده بود ارجاع داد» .

رئیس سیتی یونیورسیتی در این مراسم از قصد این دانشگاه برای گشایش «انستیتو كریپكی» خبر داد كه قرار است به نسخه برداری و انتشار مجموعه نوارها و دست نوشته های كریپكی كه در طول سال های جمع آوری شده اقدام كند. از جمله بیش از یكهزار و ۵۰۰ صفحه مطالب چاپ نشده ای كه او در باب مسأله «صدق» (Truth) دارد.

برخی فیلسوفان برجسته در این اجلاس در مورد كریپكی سخن گفتند: «از جمله اسكات سومس همكار سابق كریپكی در دانشگاه پرینستون كه گفت :« كریپكی این دیدگاه اغراق آمیز برخی فیلسوفان تحصیلی قبلی را مبنی بر اینكه همه مسائل فلسفه صرفاً مسائل زبانی هستند خنثی كرد» .به گفته سومس دو بنیانگذار فلسفه تحصیلی جی.ای.مور مدافع «عقل سلیم» و برتراند راسل مبدع بزرگ «منطق نمادین» بودند، اما كریپكی خصوصیات این دو را در «یك ذهن» تركیب كرده است و همین یك ویژگی دلیل كافی برای گرامیداشت اوست.

كریپكی در این مراسم طوری جلوه كرد كه نه تنها بیانگر كیفیت درونی اصیلش بود، بلكه حالتی مبهم و با تعریف نامعین از خوشی و ارضا را بروز داد كه كانت جسارت ورزیده و آن را «سعادت» نامیده بود.

ترجمه: علی ملائكه