پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

زمان خواب


زمان خواب

«عزیزم, وقت خواب است» شما این جمله را هر شب می گویید

«عزیزم، وقت خواب است» شما این جمله را هر شب می گویید.و هر شب هم قبل از انجام هرکاری،باید از انواع و اقسام موانع عبورکنید،تا کودک تان راضی به خوابیدن شود.

این موانع همیشه به شکل های مختلفی جلوه پیدا می کند:«بعد از این که این برنامه تمام شد.»«می توانم اوّل یک چیزی بخورم؟»«یک قصّه برایم بگو.»«امّا من خسته نیستم.»«تو اتاقم لولو هست.» زمانی که بچّه ها به دنبال راهی برای فرار از زیر پتو رفتن و خوابیدن هستند، درچنین مواقعی،هر بچّه ای یک انیشتین و نابغه ی کوچولو است.

حقیقت این است که شما نمی توانید بچّه ها را وادار و مجبور به خوابیدن کنید.هرزمان که ساعت بیولوژیکی بدن شان فرمان دهد،آنها چشم های شان را می بندند و به سرزمین رؤیاها می روند.بنابراین هیچ یک از دستورات والدین،مبنی بر سرساعت خوابیدن کودکان نمی تواند،به این امر منجر شود.

همان طور که بچّه ها متفاوتند،میزان و مقدار خواب مورد نیازشان هم متفاوت است.تحقیقات اخیر نشان داده است که بچّه های زیرک و باهوش به ویژه کودکان تیزهوش تر و بااستعداد،ممکن است،نیاز به خواب شان به اندازه ی بقیّه بچّه ها نباشد،و این بسیار بد است. این کودکان آن قدر باهوش هستند که زمان بیداری شان برای ما مشکل سازتر از زمان خواب شان باشد.درحقیقت،این خداوند است که میزان خواب کودکان را تعیین کرده است.-و این میزان از کودکی به کودک دیگر متغیر و متفاوت است.

البتّه در مورد اغلب والدین،مسئله ی ناراحت کننده این است که،آنها برای راحتی خودشان و برای این که در طول شب از شر مزاحمت های فرزندان شان راحت شوند،آنها را در تخت خواب شان می گذارند.این والدین به بچّه های شان می گویند:«مامان و بابا خسته اند،پس وقت اش است که شما کوچولوها بروید و بخوابید.»حال از طرف دیگر قابل تصوّر و توجیه است که در همین زمان هم کودکان می خواهند بیداربمانند،و به نوعی از شر والدین شان خلاص شوند.به جای گفتن این جمله:«تو هر شب باید این قدر بخوابی.»یک پدر و مادر پیرو فلسفه ی تربیتی عشق و منطق می گوید:«چون توی اتاق خودت هستی،این فرصت و زمان را داری که هر وقت خواستی بخوابی.»این زمان می تواند از رأس ساعت ۷:۳۰ یا۸:۳۰ یا هر زمان دیگری شروع شود.البتّه اجازه دهید که هم کودک و هم نیاز شما برای آرامش و تنهایی،این زمان را انتخاب و تعیین نماید.این جمله،آتش جنگ زمان خواب را خاموش می کند.درحقیقت،با این جمله دیگر هیچ گاه جنگی رخ نمی دهد.

زمان خواب نیز،مانند بسیاری دیگر از مسائل نیاز به کنترل دارد،و در این میان از دست دادن کنترل می تواند این زمان خواب را دست خوش تغییر کند.والدین برای آن که بتوانند در این زمینه کنترل اندکی داشته باشند،نیاز کودکان را نادیده می گیرند،بنابراین زمانی که می بینند، فرزندان شان در برابر زمان خواب مقاومت می کنند،با خود فکر می کنند که کودکان می خواهند در این زمینه تمامی کنترل را دردست بگیرند، امّا درواقع همه ی آن چه که بچّه ها می خواهند تنها میزان اندکی از کنترل است،نه تمامی آن.پس بیایید کنترل را در این زمینه به آنها بسپارید.

از فرزندان تان بپرسید،آیا دوست دارند زمانی که توی اتاق خود هستند،در اتاق باز یا بسته باشد،چراغ اتاق شان و یا چراغ خوابشان خاموش یا روشن باشد،و آیا دوست دارند با صدای کم رادیو گوش کنند یا نه؟هم چنین،از کودکان تان بپرسید،آیا دوست دارند،برای شان قصّه بگویید تا آنها بخوابند.این گونه و با این سؤالاتی که می پرسید،شما تمامی کنترل را در دست نمی گیرید،بلکه آنها را هم در این کار شریک می کنید..

با فرزندتان در مورد زمان خوابش،مانند مثال زیر بحث و گفتگو کنید.

ـ پدر:«فکر می کنی هرشب به چند ساعت خواب احتیاج داری؟»

ـ کودک:«زمان زیادی نمی خواهم،خیلی کم.چون دوست دارم بیشتر شب را بیدار باشم.»

ـ پدر:«واقعاً؟می توانم این مسئله را درک کنم.امّا می دانی،من از آن دسته از آدم ها هستم که به هشت ساعت خواب احتیاج دارم،درضمن دوست دارم هرشب دو ساعت را در تنهایی و آرامش بگذرانم.بنابراین در مجموع ما،ده ساعت از شبانه روز را با هم نیستیم.»

کودک:«اوه،بله.»

ـ پدر:«بسیار خب،حالا دوست داری زمان آرامش و استراحت من از ساعت ۸ شروع بشود یا ۸:۳۰؟البتّه باید این را بدانی که در زمان استراحت من،تو باید در اتاق ات باشی.ولی می توانی کتاب بخوانی،یا می توانی بخوابی.خب،کدام زمان را ترجیح می دهی ۸یا ۸:۳۰؟»

ـ کودک:«نمی دانم.»

ـ پدر:«خب،حالا که تو نمی دانی،پس من باید زمانی را انتخاب کنم.»

ـ کودک:«خب،۸:۳۰.اشکالی ندارد.چراغ اتاقم روشن باشد؟»

ـ پدر:«حتماً.»

ـ کودک:«می توانم به موسیقی گوش کنم؟»

ـ پدر:«بله،البتّه به شرطی که من صدایی نشنوم.»

ـ کودک:«باید حتماً در تخت خوابم باشم؟»

ـ پدر:«نه.»

ـ کودک:«می توانم روی زمین بخوابم؟»

ـ پدر:«بله،مسئله ای نیست.»

بسیاری از ما والدین،به خاطر ترس از پیامدها و عواقب اجتماعی،چنین میزانی از کنترل زمان خواب را به فرزندان مان نمی دهیم،زیرا از این مسئله می ترسیم که فرزند کوچک مان تا ساعت یک بعد از نیمه شب بیدار بماند،و با رادیویش این سو و آن سوی خانه سرک بکشد و کارت های بازی اش را پیدا و جور کند،و بعد فردا صبح،به خاطر بی خوابی شب گذشته،تبدیل به آدم کوچولوی غیرقابل تحمّل و نفرت انگیزی شود.

البتّه،حقّ با ماست.امّا این بدان معنی نیست که این کوچولوی غیرقابل تحمّل و بد باید حتماً کنار ما باشد،و ما از حضورش ناراحت و عصبانی شویم.ما می توانیم با ترفندی این مشکل را حلّ نماییم.بنابراین آن چه که در واقع غیرقابل تحمّل و بد است،همان پیامدهای احتمالی عمل ماست،نه مقدار ساعاتی که کودک باید بخوابد.هرگز فکر نکنید:«حالا که او بد و غیرقابل تحمّل شده،پس باید مجبورش کنیم تا بیشتربخوابد.» بلکه باید فکر کنید:«حالا که او بد و غیرقابل تحمّل شده،پس می توانم از این فرصت بدست آمده یک تجربه ی آموزشی بسیار خوبی را برای او فراهم نمایم.»سپس به کودک بگویید:«باید وقت بیشتری را صرف تفریح و بازی کنی(یا در اتاق ات و یا در جای دیگر)تا وقتی که از این خستگی و کسلی بیرون بیایی،چون واقعاً به نظر می رسد که خیلی خسته و بی حوصله ای.»و کودک هم به طور قطع پاسخ خواهد داد:«خب،آخر من دیشب به اندازه ی کافی نخوابیدم.»و پاسخ شما:«بله درست است.»و در همین لحظه،آن درس و تجربه ای را که می خواستیم کودک فرا بگیرد،به بهترین شکل ممکن به او یاد داده می شود.

نویسنده : فاستر دبلیو کلاین و جیم فی

مترجم: میترا خطیبی

منبع: کتاب تربیت با عشق و منطق