یکشنبه, ۱۹ اسفند, ۱۴۰۳ / 9 March, 2025
عدالت اجتماعی مانعها و بازدارنده ها
آنچه عدالتخواهان و عدالت مداران را از رسیدن به جامعه آرمانی خود باز میدارد، بسیار است. گاه مانعها داخلیاند، گاه خارجی، گاه فردی و گاه جمعی.
مسؤولیت مبارزه با پارهای از مانعها، از جمله مانعهای خارجی به عهده رهبران و پارهای به عهده مردم و بخشی دیگر، مشترك است; یعنی دولت و مردم، باید در برداشتن آنها، همكاری كنند.
ولی چون هدف ما در این مقال، اشارهای گذرا به این بحث است، بدون بخشبندی، به پارهای از مهمترین مانعها اشاره میكنیم.
۱. دنیاگرایی
انسان موجودی دو بعدی است. بر همین اساس، نیازهای مادی و معنوی را با هم، دارد. شماری از انسانها بر اساس پارهای از عوامل، تنها و تنها به نیازهای مادی خود میاندیشند و به كلی از اندیشیدن نیازهای معنوی به دورند. اینگونه نگرش و رفتار زمینهساز بسیاری از دشواریها، گرفتاریها و ناهنجاریهای فردی و اجتماعی میگردد. این چنین انسانهایی كه یك بعدی میاندیشند و بر این نسق حركت میكنند، همه چیز و همه كس را برای خود و در خدمتخود میخواهند و در این راه از هیچ تلاشی دریغ نمیورزند. بر همین اساس، در صدد فرا چنگآوردن هر چه بیشتر از تواناییهای مادی اجتماع بر میآیند. اینجاست كه تبعیض و بیعدالتی و محرومیتهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی رخ نمینماید و حس خودخواهی و خودپرستی، تجملپرستی، راحتطلبی، عیش و نوش، رواج مییابد.
آنگاه زوایای فاجعه گسترده و یرفای آن هولانگیزتر میشود كه حاكمان و كارگزاران حكومتی به چنین روحیهای گرفتار آیند و به مال خدا و مردم دستیازند و دنیا را هم خود قرار دهند و از معنویتبه دور مانند.علی(ع) این بیماری خانمانسوز را میشناخت و به پیامدهای آن آگاه بود كه به كارگزاران خود، دردمندانه هشدار میداد. آن عزیز، آن طبیب دوار، در نامه معروف خود به عثمانبن حنیف، پس از شكوه از او، به بیان زندگانی سراسر زهد خود میپردازد:
«اگر میخواستم كه از عسل تصفیه شده و مغز گندم و لباس پرنیان بهره گیرم، برای من میسر بود، اما هیهات، كه هوای نفس بر من چیره شود و حرص و آز به گزینش غذاها وادارم سازد و شاید در حجاز یا یمامه كسی باشد كه به یك قرص نان نیاز داشته باشد و روی سیری را ندیده باشد. یا سیر بخوابم در حالی كه در اطراف من شكمهای گرسنه و جگرهای تشنه باشند.» (۱)
دنیاگرایی، در همه جامعهها، عصر و نسلها ویرانگر بوده است. این بیماری خطرناك و تباهیآفرین، امروز، به خاطر ابزاری كه بشر در اختیار دارد، بسیار یرفتر و گستردهتر از گذشته تباهی و نكبت میآفریند و بشر را در باتلاق مرگ فرو میبرد. رهاورد این پدیده شوم و خانمانبرانداز، ستمها و نابسامانیهای گسترده جهانی است كه بشریت را در كام خود فرو برده است. دنیاگرایی و افزونخواهی از دیدگاه امامان معصوم، پدیدهای شوم و شیطانی است كه با اصول و آموزههای پیامبران سازگار نیست و با رشد و تكامل انسان و زندگی عادلانه او نیز، در این دنیا سازگاری ندارد.
انسانهای دنیاگرا و افزونخواه، شیوهها و روشهایی كه در همه شرایع آسمانی ممنوع و حرام است، به كار میبرند و برای رسیدن به دنیا از هر وسیلهای استفاده میكنند. ستم، احتكار، رباخواری، استثمار، كمفروشی، گرانفروشی، غارت بیتالمال. به همین دلیل بود كه امام خمینی، از به كار گماری ثروتاندوزان از خدابیخبر و مترفان و افزونخواهان، در نظام جمهوری اسلامی بر میآشفت. آن بزرگوار در وصیتنامه سیاسی الهی خویش، توجه به محرومان و حفظ سادهزیستی و پرهیز از اشرافیگری را از ویژگیهای ضروری برای كارگزاران حكومتی، میداند. (۲)
آن مرد آسیبشناس، از این كه دنیاگرایان و سرمایهداران در حكومت راه بازكنند و در پستهای حكومتی قرار بگیرند، نگران بود و از مردم میخواست كه در انتخاب مسؤولان اجرایی و قانونگذاری هشیارانه و دقیق عمل كنند:
«رئیس جمهور و وكلای مجلس از طبقهای باشند كه محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فكر رفاه آنان باشند نه از سرمایهداران و زمینخواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات كه تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمیتوانند بفهمند.» (۳)
به عنوان شاهد بر سخن امام، قصهای از تاریخ را در زیر میآوریم كه بیانگر حال و روز فرمانروایی است كه درد را درك نمیكند، و از گرفتاریها و حرمانها و مصیبتها و غمهای مردم خود، بر كنار است و به خود میاندیشد و آرایش تن خود:
«روزی موفق بن متوكل در حالی كه لباس بس زیبایی بر تن داشت و حسنبن مخلد، كنارش ایستاده بود چند بار بر جامهاش دست كشید و گفت: از این جنس جامه چند دست در خزانه دارم؟
حسن گفت: شش هزار دست.
موفق گفت: ای حسن! ما برهنهایم، چرا به فكر ما نیستی؟
زود به حاكمان شهرها بنویس، تا هر چه زودتر سیهزار دست از جنس این جامه تهیه كنند و بفرستند.» (۴)
فسوسا، پس از پیامبر اسلام(ص) دیری نپایید كه جامعه اسلامی دستخوش دگردیسی شد و به كیراهه در افتاد: ضد ارزشها ارزش شد، كاخهای سبز و سرخ جایگزین خانههای گلین محمد(ص) و علی(ع) شد، جامههای زیبا و نرم جایگزین جامههای وصلهدار و خشن شد و... بیگمان، از چنین جامعهای نمیتوان انتظار داشت كه مردم آن در جهتبرپایی عدالت تلاش ورزند و خود را به رنج درافكنند.
دنیاگرایی علت گریز از حكومت علی(ع)
بسیاری از مخالفتها با علی(ع) انگیزهای جز دنیاخواهی نداشت. (۵) علیبن محمدبن ابیسیف مداینی، از فضیل بن جعد، نقل میكند:
«مهمترین سبب خودداری عرب دریاری نكردن علی(ع) موضوع مال و ثروت بود; زیرا آن بزرگوار، هیچ شریفی را بر وضیع و هیچ عربی را بر عجم، برتری نمیداد و با بزرگان و امیران قبیلهها، هیچگونه سازشی نداشت و آنگونه كه پادشاهان در این گونه موارد عمل میكنند، عمل نمیكرد و هیچ كس را با مال و همانند آن، به سوی خود جذب نمینمود. شیوه معاویه، درست نقطه مقابل علی(ع) بود. به همین سبب، مردم علی(ع) را ترك كرده و به معاویه پیوستند.» (۶)
علی(ع)، روزی قصه غصههای خود را برای مالكاشتر بیان میكند. در این درددل، از كوتاهی شماری از یاران خویش، گریختن و پیوستن شماری از آنان به معاویه، شكوه سر میدهد.
مالكاشتر، در تحلیلی روشنگرانه از انگیزههای اینان سخن میگوید كه عبرتآموز است:
«وانت تاخذهم بالعدل، وتعمل فیهم بالحق وتنصف الوضیع من الشریف، فلیس للشریف عندك فضل منزلهٔ علی الوضیع، فضجت طائفهٔ ممن معك من الحق اذا عموا به، واغتموا من العدل اذا صاروا فیه.» (۷)
تو آنان را به عدل و داد گرفتهای و در میان آنان به حق عمل میكنی. و حق ناتوانان را از اشراف میگیری; زیرا در نگاه تو، اشراف بر ناتوانان، هیچگونه برتری ندارند. چون حق فراگیر شد و با همه یكسان برخورد كردی، صدای ناله و اعتراض گروهی از آنان كه با تو بودند، بلند شد و چون به عدالتبا آنان رفتار شد، از آن اندوهگین شدند....
مالك اشتر، سپس پیشنهاد و خیرخواهی خود را اینچنین ارائه میدهد:
«ای امیرمؤمنان! اگر شما نیز، بذل و بخششهای آنچنانی داشته باشید، مردم گرد شما جمع میشوند و از شما پیروی میكنند.
ای امیرمؤمنان! اگر چنین كنید، خداوند كار شما را سامان بخشد و امور ایشان را پراكنده سازد.»
امام(ع) در پاسخ مالك اشتر، فرمود:
«اما آنچه درباره عمل و سیره ما به عدالت گفتی، بدان كه خدا میفرماید:
«هركس كار شایستهای كند، به نفع خویش كرده است و هر كس بد كند علیه خویش باشد. پروردگار تو ستم به بندگان نمیكند.»
و من از این كه مبادا در انجام آنچه گفتی: (عدالت ورزی) كوتاهی كرده باشم، بیشتر ترسانم. و اما این كه گفتی: حق بر آنان سنگین بوده است و به همین سبب از ما جدا شدهاند. خداوند به خوبی آگاه است كه آنان به خاطر ستمی از ما جدا نشدهاند و پس از این جدایی نیز، به عدالتی پناه نبردهاند.
آری، تنها انگیزه آنان دنیایی است كه از آنان جدا شده است و به یقین در روز قیامت از آن پرسیده خواهند شد كه آیا برای دنیا چنین كردند و یا برای خدا؟
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست