جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا

هولوگرام HOLOGRAM


هولوگرام HOLOGRAM

هرکس که تا به امروز در یکی از نمایشگاه های بین المللی عکاسی از غرفه های هولوگرام بازدید کرده باشد, می تواند احساس مردمی را که اولین بار با این پدیده روبرو می شوند درک کند

هر شش ماه یک‌بار دانشمندان فیزیک اپتیک که تعدادشان بالغ بر هشتصدنفر بود، در جلسات و کنفرانس‌هائی که در هتل شرایتون واشنگتن، تشکیل می‌شود شرکت می‌کردند.

در آوریل ۱۹۶۴ دو نفر از فیزیکدانان جوان دانشگاه میشیگان به نام‌های امت. ان. لیت! و جوریس آپتنیک با روش کاملاً عجیب، تصویر سه‌بعدی اشیاء را به نمایش گذاشتند. اگر چه در جنگ‌جهانی دوم، تصویر سه‌بعدی نظیر تشخیص مواضع دشمن، و عکس‌های هوائی از استحکامات نظامی، مورد استفاده فراوانی داشت، ولی این‌بار بینندهٔ عکس سه‌بعدی می‌توانست با تغییر زاویه دید و چرخاندن سرش، پشت اشیاء را تماشا کند. این دو دانشمند فیزیک تصویری سه‌بعدی از یک قطار اسبا‌ب‌بازی ارائه داده بودند که حقیقی‌ترین و قابل قبول‌ترین تصویری بود که می‌توان در عالم یا دنیای عکاسی سه‌بعدی، آن‌را تصور کرد. اغلب اشخاص حاضر در آن جلسه، هولوگرام را ندیده بودند و از یکدیگر می‌پرسیدند که: قطار اصلی کجاست؟ آنها نمی‌توانستند باور کنند که آنچه مشاهده می‌کنند، فقط یک تصویر سه‌بعدی است و حقه‌ای از قبیل آئینه‌های مخفی و امثالهم، در کنار نبود.

هرکس که تا به امروز در یکی از نمایشگاه‌های بین‌المللی عکاسی از غرفه‌های هولوگرام بازدید کرده باشد، می‌تواند احساس مردمی را که اولین‌بار با این پدیده روبرو می‌شوند درک کند.

هولوگرام را فقط باید دید، چون توصیف آن بسیار مشکل است و نمی‌توان آن‌را روی اوراق مسطح چاپ کرد. بیننده عکس‌های هولوگرام می‌داند، آنچه که می‌بیند واقعیت جسم نیست، ضمن احساس تمام ابعاد پرسپکتیو در تصویر، پرتوها و نقاط ریز نورانی که، تشکیل‌دهنده تصویر سه‌بعدی است ثابت می‌کند که، آنچه چشم مشاهده می‌کند عین واقعیت نیست بلکه تصویر کامل سه‌بعدی از یک واقعیت است. ناظران هولوگرام به‌طور معمول وسوسه می‌شوند که دستشان را دراز کنند تا بتوانند تصویر را لمس کنند، و ثابت کنند که تصویری‌که به معرض نمایش گذاشته شده است جسمیت دارد. علت این همه وسوسه و خیال آنست که تصاویر سه‌‌بعدی که از طریق روش هولوگرام به نمایش درمی‌آید واقعاً به یک معجزه شباهت دارد.

فرض کنید شخصی در غرفهٔ هولوگرام، مقابل یک تصویر سه‌بعدی که تخته‌سنگ بزرگی را نشان می‌دهد ایستاده، وقتی چند قدم زاویه دید خوش را به چپ یا راست تغییر می‌دهد، با حیرت مشاهده می‌کند، یک نفر در پشت تخته‌سنگ ایستاده است. راستی اگر شما از این غرفه بازدید کنید، حیرت نخواهید کرد؟ اولین سؤالی که در ذهن همهٔ بازدیدکنندگان به‌وجود می‌آید این است که: چه تکنیک و قواعدی به‌کار گرفته شده است؟!

برای عکسبرداری به روش هولوگرام به دوربین عکاسی احتیاجی نداریم، بلکه اتاق تاریک یا نیمه‌تاریک مثل دوربین عمل خواهد کرد. برای هولوگرام به مهمترین ابزاری که نیاز داریم اشعه لیزر است و بس.

وقتی پرتره یک مرد با استفاده از روش عکاسی هولوگرام در یک اتاق تاریک یا نیمه‌تاریک برای تماشاچیان به نمایش درمی‌آید. حضار فکر می‌کنند که آن مرد زنده است، و یا آنها در یک نمایش احضار روح شرکت کرده‌اند، گاهی ناظر فکر می‌کند که خواب می‌بیند. ولی حقیقت آن است که او به تماشای یک معجزه در فیزیک اپتیک ایستاده که در عکاسی به آن هولوگرام می‌گویند.

وقتی در یکی از نمایشگاه‌های بین‌المللی عکاسی، در یکی از غرفه‌های هولوگرام ایستاده‌اید پس از چند لحظه ذهن شما آینده را در نظر می‌گیرد و پیش خود می‌گوید، به‌زودی به‌جای آلبوم‌های خانوادگی، می‌توان در یکی از اتاق‌های تاریک منزل ایستاد، و اجداد و خانوادهٔ میزبان را ملاقات کرد، و ممکن است در آینده به‌جای تابلوهای عکس معمولی بر دیوار اطاق‌ها، تصاویر سه‌بعدی هولوگرام را تماشا کرد. بعد آن شاید فکر کنید که به‌زودی تلویزیون سه‌بعدی را خواهید دید. دنیائی از رمز و راز همانند یک هاله، هولوگرامی را احاطه کرده است، و علاقمندان به این تکنیک با دقت و حوصله، تمام مقالات در این‌باره را مطالعه می‌کنند.

علم هولوگرافی همیشه خود را مدیون یک مهندس مجارستانی به نام دنیس گابور می‌داند که در سال ۱۹۴۷ قوانین بنیادی این علم را پی‌ریزی کرد. گابور به خاطر این اختراع، در سال ۱۹۷۱ جایزه نوبل در فیزیک را به‌خود اختصاص داد. وی چند هولوگرام تجربی تهیه کرد که باعث حیرت همکارانش شد، و مقاله‌ای در این زمینه منتشر نمود، و سعی داشت که از طریق تجارتی، سرمایه‌داران را به سمت این اختراع جلب کند که نشد! چندسالی به‌دلیل دلسردی به هولوگرافی توجهی نکرد. وی نام این روش را از ترکیب دو لغت یونانی به معنای تمام و کمال و به‌ معنای پیام، هولوگرام نهاد. همچنین غلط مصطلح شدهٔ هولوگرافی (به معنای مدارک و دست‌خط نویسنده) هم گاهی به‌کار می‌رود.

هولوگرام‌های اولیه آقای گابور، خیلی ناقص بودند و بیشتر از نظر تئوری، به‌عنوان تصویر سه‌بعدی مورد قبول واقع می‌شد، حال آنکه در عمل شبیه عکس‌های معمولی (دوبعدی) بودند.

اشکال عمده‌ای که وجود داشت، منبع نور مورد استفاده، در مرحله گرفتن عکس و نمایش دادن آن بود. بهترین منبع نوری موجود در آن‌زمان، لامپ جیوه‌ای بود که نور خالص و منظم در فاز، یعنی قابلیت ضبط و دوبارە‌سازی تصاویر فوکوس، که لازمه این روش است را نداشت.

در سال ۱۹۶۰ راه‌حل نهائی این مشکل با اختراع اشعه لیزر به‌دست آمد. یکی از مهمتری خواص اشعه لیزر حرکت پرتوهای نوری آن در خط مستقیم و برد زیاد آن است. اگر تیغه‌ای از اشعه لیزر را که باریکی آن به اندازه یک تار مو یا کمتر است در فضا رها کنیم تا هزاران متر در همان خط راست، مسیر را پیموده و در مقطع، ابتدا و انتهای آن یکی خواهد بود. فاز امواج اشعه لیزر منظم و خالص است.

امروزه هولوگرام را در اتاق‌های تاریک یا نیمه‌تاریک عکسبرداری می‌کنند، که اتاق تاریک به‌جای دوربین مورد استفاده قرار می‌گیرد. موقع نمایش هم باید از محلی تاریک استفاده کرد.

به وسیله نیمه آئینه‌ها (یک‌طرف شیشه، یک طرف آئینه) پرتوهای تابشی اشعه لیزر به سمت موضوع یا سوژه می‌رود و نیمه دوم اشعه لیزر که پرتو عطفی نامیده می‌شود توسط چند آئینه، به فیلم یا صفحه حساس منتقل می‌شود. اشعه لیزری هم که از سوژه منعکس شده به فیلم می‌خورد، ولی امواج آن دیگر به‌صورت منظم نیست. این پرتوهای اشعه لیزر بر اثر برخورد با پستی و بلندی‌های سوژه، در زوایائی مختلف پخش می‌شوند، به‌طوری‌که دیگر حالت منظم سابق را نخواهد داشت.

وقتی امواج نامنظمی که پس از برخورد به پستی و بلندی‌های جسم منعکس می‌شوند، به امواج منظم برخورد کند، طرح تداخلی به‌روی فیلم ثبت می‌شود.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.