شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

معاشرت یا انزوا‌طلبی؟!


معاشرت یا انزوا‌طلبی؟!

گزیده‌ای از وصایای پیامبر (ص) به ابوذر
آنچه ذیلا بیان می‌گردد گزیده‌ای از سفارشات پیامبر اعظم (ص) به ابوذر غفاری است.
یا اباذر، لا تصاحب الا مؤمناً و لا یاکل طعامک الا تقی و لا …

گزیده‌ای از وصایای پیامبر (ص) به ابوذر

آنچه ذیلا بیان می‌گردد گزیده‌ای از سفارشات پیامبر اعظم (ص) به ابوذر غفاری است.

یا اباذر، لا تصاحب الا مؤمناً و لا یاکل طعامک الا تقی و لا تاکل طعام الفاسقین. اطعم طعامک من تحبه فی الله و کل طعام من یحبک فی الله عز و جل؛

این بخش از پندهای پیامبر به ابوذر مربوط می‌گردد به معاشرت و نشست و برخاست با دیگران. از جمله مسائلی که علمای اخلاق در کتابهایشان ذکر کرده‌اند و کم و بیش در آن اختلاف است، این است که از نظر اخلاق اسلامی معاشرت و اجتماعی بودن بهتر است یا انزواگزینی و گوشه‌گیری؟ چه اینکه روایاتی در باب اهمیت معاشرت با دیگران وارد شده، از جمله؛ امام باقر (ع) می‌فرماید: «امیرمومنان در هنگام احتضار و جان سپردن، فرزندان خود حسن و حسین و محمد حنفیه و نیز فرزندان خردسال خود را جمع کردند و به آنها وصیت کردند، در پایان وصیت خویش فرمودند: فرزندانم، با مردم چنان معاشرت کنید که اگر از بین آنها غایب شدید به دیدار دوباره شما مشتاق گردند و اگر مردید بر شما بگریند»(بحارالانوار، ج۴۲، ص۲۴۷).

علمای اخلاق برای گوشه‌گیری و انزواگزینی فوایدی ذکر کرده‌اند که ذکر آنها همنشینی و مجالست با مردم را نامطلوب جلوه می‌دهد، در مقابل برای همنشینی با دیگران نیز فوایدی ذکر کرده‌اند و برای انزواطلبی زیانهایی را بر شمرده‌اند.از جمله فوایدی که برای گوشه‌گیری و انزواطلبی برشمرده‌اند:

الف) انزوا گزیدن از اجتماع، موجب فراغت یافتن جهت عبادت، تفکر در امور دنیوی و اخروی و انس به مناجات با خداوند و نیز درک اسرار الهی و اندیشه در شگفتی‌های آفریده‌های خداوند می‌شود و همنشینی با مردم، انسان را از این توفیقهای والا باز می‌دارد.

ب) با گوشه‌گیری از مردم انسان از گناهان فراوانی خلاص می‌گردد، گناهانی که غالباً در پرتو معاشرت با مردم رخ می‌دهد؛ مثل غیبت، ریا. چرا که در کنار معاشرت با مردم، انسان با ریا و نفاق مبتلا می‌شود چون اگر با مردم مدارا نکند و بخواهد آنها را از کارهای زشت و سخنان ناپسند باز دارد او را می‌رنجانند. در مقابل اگر با آنها مدارا کند و در برابر اعمال زشت آنها سکوت کند، به ریا مبتلا می‌شود.

ج) رها شدن از اختلافات و درگیری‌ها و حفظ دین و بازداشتن نفس از لغزشهای اجتماعی. چرا که اجتماعات خالی از تعصبها و خصومت و دشمنی‌ها نیست، از این جهت کسی که از جمع و اجتماع گریزان است، از این انحرافات مصون می‌گردد.

د) نجات از زیانهای مردم: گاهی دیگران با غیبت کردن انسان را آزار می‌دهند و گاهی با گمان بد بردن به او و گاهی با تهمت و گاهی با سخنان ناروا و طمع‌های نابجا. از این جهت وقتی انسان از مردم فاصله گرفت از این امور رها می‌گردد و اگر چنانچه با مردم درآمیخت و همنشین گشت و خود را در کارهای آنها شریک قرار داد، از شر حسادتها و دشمنی‌ها در امان نیست. هر لحظه فتنه‌جویی، در پی ضربه زدن به اوست تا او را از منزلت و مقامی که دارد فرو آورد.

ه) گوشه‌گیری و انزوای از مردم موجب طمع نورزیدن مردم به انسان می‌شود. آسودگی انسان در این است که طمع مردم از او قطع گردد، چرا که انسان هیچ گاه نمی‌تواند رضایت مردم را جلب کند، چون انتظارات و توقعاتشان فراوان است. از این جهت پرداختن به اصلاح نفس بهتر از جلب رضایت مردم می‌باشد.

انسانی که در پی ادای حقوق دیگران مثل شرکت در تشییع جنازه مردگان، است اگر بخواهد به همه این امور برسد، وقتش هدر می‌رود و از دیگر وظایف باز می‌ماند، و اگر به برخی از آن امور تن در دهد و از برخی دیگر بازماند، گرچه در برابر خواسته دیگران برای خود عذری می‌تراشد، ولی عذرش را نمی‌پذیرند، از این جهت به دیگران بدهکار می‌گردد و این خود موجب کدورت و دشمنی می‌شود. اما برای کسی که به طور کلی از این امور فاصله می‌گیرد، کمتر گرفتاری و دردسر فراهم می‌شود.

در مقابل بسیاری از اهداف و نیازهای دینی و دنیوی با کمک دیگران حاصل می‌گردند و بدون معاشرت و درآمیختن با دیگران به دست نمی‌آیند. پس آنچه با معاشرت با دیگران بدست می‌آید، با گوشه‌گیری و عزلت گزینی از دست می رود و طبیعی است که از دست دادن آن منافع، از جمله زیانها و آفات عزلت و گوشه‌گیری است. در نوشتار بعد به برخی از فوائد معاشرت با دیگران اشاره می‌شود.

مصطفی یاسینی