دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
مجله ویستا

از كج بیل تا موج سوم


از كج بیل تا موج سوم

رشد و پویایی تمدن ها منتجه نوع اخیر كنش است به تعبیر یورگن هابرماس «در نزاع جسم ها, انسان ها كشته می شوند ولی در نزاع اندیشه ها, انسان ها آگاهی می یابند و روز به روز آگاهی های خود را رمق و قوت می بخشند »

● دغدغه‌ گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها در هزاره‌ سوم‌ میلادی‌

در تاریخ‌ جوامع‌ پیشین‌، كنش‌ها عضله‌ بنیاد میان‌ فرهنگ‌ها، تمدن‌ها و ملت‌ها بیشترین‌ لطمه‌ و خسارت‌ را بر بشریت‌ وارد ساخته‌ است‌. این‌ كنش‌ها پیوسته‌ پیامدهای‌ دفعی‌ فرسایشی‌ را تقویت‌ كرده‌ و اثرات‌ قلیلی‌ و تضعیفی‌ را بر بنیه‌ تمدن‌ها وارد ساخته‌ است‌. در مقابل‌، كنش‌های‌ اندیشه‌ بنیاد و عقل‌ مدار علاوه‌ بر آنكه‌ موجب‌ شده‌ است‌ میان‌ تمدن‌ها و فرهنگ‌ها نوعی‌ تجاذب‌ فراهم‌ آورد كه‌ بالمال‌ منافع‌ عظیمی‌ را نصیب‌ هر یك‌ از تمدن‌ها ساخته‌، همچنین‌ موجب‌ شده‌ اثرات‌ تكثیری‌ و افزایشی‌ را بر بنیه‌ تمدن‌ها جاری‌ سازد.

رشد و پویایی‌ تمدن‌ها منتجه‌ نوع‌ اخیر كنش‌ است‌. به‌ تعبیر یورگن‌ هابرماس‌ «در نزاع‌ جسم‌ها، انسان‌ها كشته‌ می‌شوند ولی‌ در نزاع‌ اندیشه‌ها، انسان‌ها آگاهی‌ می‌یابند و روز به‌ روز آگاهی‌های‌ خود را رمق‌ و قوت‌ می‌بخشند.»

به‌ رغم‌ تافلر ما در عصر كنونی‌ با موج‌ سومی‌ مواجه‌ هستیم‌ كه‌ شبیه‌ جهش‌ كوانتومی‌ در فیزیك‌ است‌. این‌ عصر كه‌ عصر ارتباطات‌، یا عصر انفجار اطلاعات‌ نام‌ گرفته‌ است‌ با امواج‌ تاریخی‌ گذشته‌ متفاوت‌ است‌. موج‌ نخست‌ كه‌ هزاران‌ سال‌ به‌ طول‌ انجامید نمادی‌ همچون‌ «كج‌ بیل‌» را به‌ ما ارایه‌ می‌كند. این‌ نماد فی‌الواقع‌ امتداد قوای‌ جسمانی‌ و عضلانی‌ بشر است‌. موج‌ دوم‌ كه‌ حدود ۳۰۰ سال‌ ادامه‌ یافت‌،ظهور تمدن‌ صنعتی‌ را به‌ ارمغان‌ آورد و خط‌ مونتاژ را می‌توان‌ نماد این‌ موج‌ تلقی‌ كرد. این‌ نماد همانا امتداد قوای‌ عضلانی‌ و مفكره‌ بشر تلقی‌ می‌شود. در موج‌ سوم‌ با نمادی‌ همچون‌ كامپیوتر مواجه‌ هستیم‌ كه‌ قوه‌ اندیشه‌ و عقل‌ و نیز روح‌ خلاقیت‌ و نقس‌ محاسبه‌گر انسان‌ را امتداد می‌بخشد.

در این‌ موج‌ ملاحظه‌ می‌كنیم‌ كه‌ شیوه‌های‌ نوین‌ خلاقیت‌ و بهره‌برداری‌ از دانایی‌ نقش‌ عمده‌یی‌ را فرا راه‌ بشر قرار می‌دهد. به‌ تعبیر تافلر نویسندگان‌، دانشمندان‌، هنرمندان‌ و روزنامه‌نگاران‌، كنشگران‌ اصلی‌ این‌ موج‌ به‌ شمار می‌آیند. كشورهایی‌ كه‌ توانسته‌اند موج‌ سوم‌ را بخوبی‌ دریافت‌ كنند هم‌ اینك‌ اطلاعات‌، نوآوری‌، مدیریت‌، فرهنگ‌، تكنولوژی‌، پیشرفته‌، نرم‌افزار، آموزش‌ و پرورش‌، بازآموزی‌، مراقبت‌ پزشكی‌، خدمات‌ مالی‌ و سایر خدمات‌ را به‌ عنوان‌ محصولات‌ خود به‌ جهان‌ عرضه‌ می‌كنند. «نظریه‌ موجی‌ به‌ ما می‌گوید كه‌ مهمترین‌ تعارضی‌ كه‌ با آن‌ مواجهیم‌ نه‌ بین‌ اسلام‌ و غرب‌ است‌ و نه‌ چنان‌ كه‌ «ساموئل‌ هانتینگتون‌» گفته‌ است‌ بقیه‌ جهان‌ و غرب‌.» همچنین‌ برخلاف‌ اظهار «پال‌ كندی‌» و «نیز برخلاف‌ قول‌ فرانسیس‌ فوكویاما» با پایان‌ تاریخ‌ روبرو نیستیم‌. عمیق‌ترین‌ دگرگونی‌ اقتصادی‌ و استراتژیك‌ چیزی‌ نیست‌ «جز تقسیم‌ در شرف‌ وقوع‌ جهان‌ به‌ سه‌ تمدن‌ مشخا و متفاوت‌ و بالقوه‌ معارض‌ كه‌ البته‌ با تعاریف‌ مرسوم‌ و متعارف‌ فعلی‌ قابل‌ تشریح‌ نیستند.»

ثابت‌ ماندن‌ در جهان‌ متغیر لطمه‌ زیادی‌ به‌ جامعه‌ و فرهنگ‌ خودی‌ وارد می‌سازد. در این‌ جهان‌ متغیر، گفتمان‌ تمدن‌ها می‌تواند راه‌های‌ بسیاری‌ را برای‌ ما بگشاید كه‌ تاكنون‌ از دریافت‌ آن‌ عاجز بوده‌ایم‌. نمونه‌هایی‌ از تغییر و تحول‌ را رونالد اینگلهارت‌ در كتاب‌ خود تحت‌ عنوان‌ تحول‌ فرهنگی‌ در جامعه‌ پیشرفته‌ صنعتی‌ طرح‌ كرده‌ است‌.

از جمله‌ تغییرات‌ و تحولات‌ در «ارزش‌های‌ فرامادی‌، دگرگونی‌ در نظام‌های‌ اعتقادی‌ توده‌ها، دگرگونی‌ طبقات‌ اجتماعی‌، دگرگونی‌ در گرایش‌های‌ مذهبی‌، نقش‌ها و هنجارهای‌ جنسی‌، مساله‌ تطابق‌ آرزوها با واقعیت‌ها، جنبش‌های‌ نوین‌ اجتماعی‌ و...» صورت‌ پذیرفته‌ است‌.

شكی‌ نیست‌ كه‌ تحولات‌ عصر كنونی‌ و تغییر ذایقه‌ جوامع‌، در محدوده‌ یك‌ فرهنگ‌ و در قالب‌ یك‌ تمدن‌ واحد بسته‌ قابل‌ تبیین‌ نیست‌. این‌ كنش‌ متقابل‌ جوامع‌ در اطراف‌ موضوعات‌ فرهنگ‌، سیاست‌، هنر، اقتصاد، صنعت‌... است‌ كه‌ به‌ چنین‌ تحولاتی‌ دامن‌ زده‌ است‌. فروپاشی‌ دیوارهای‌ اطلاعاتی‌ و گسترش‌ برق‌آسای‌ صنعت‌ ارتباطات‌ موجب‌ شده‌ است‌ كه‌ تمدن‌ها به‌ نوعی‌ در معرض‌ ارتباط‌ تاروپودی‌ قرار گیرند. ظاهرا چاره‌یی‌ جز این‌ دیده‌ نمی‌شود كه‌ تمام‌ تمدن‌ها خود را در مظان‌ ارتباط‌ رسمی‌ و نهادینه‌ قرار دهند. عدم‌ توجه‌ به‌ نهادینه‌ شدن‌ ارتباط‌ تمدن‌ها در قالب‌ گفت‌وگو و هم‌ كنشی‌، باعث‌ استخلاص‌ تمدن‌های‌ متصلب‌ و انزواگزین‌ از پیامدهای‌ تحولات‌ فرهنگی‌ جهان‌ نخواهد شد. ضرورت‌ گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها به‌ صورت‌ اجبار اجتماعی‌، فرهنگی‌ و بین‌المللی‌ بر ما تحمیل‌ می‌شود چه‌ بخواهیم‌ و چه‌ نخواهیم‌.

در جامعه‌ ایران‌ به‌ رغم‌ دل‌ نگرانی‌های‌ برخی‌ سیاستگذاران‌ و كارگزاران‌ حكومتی‌، شاهد تغییر سبك‌ها، مدل‌ها و انگارهای‌ فرهنگی‌ هستیم‌ و این‌ روند بطور طبیعی‌ طی‌ خواهد شد. توجه‌ به‌ گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها این‌ مزیت‌ حداقل‌ را خواهد داشت‌ كه‌ اولا خود را به‌ بازنگری‌ تمدن‌ و فرهنگ‌ خویش‌ بپردازیم‌ و آن‌ را بطور مطلوب‌ حساب‌ شده‌ و مدبرانه‌ به‌ مردم‌ معرفی‌ كنیم‌، ثانیا تمدن‌های‌ بیگانه‌ را بیش‌ از پیش‌ نسبت‌ به‌ جنبه‌های‌ مثبت‌ و مفید فرهنگ‌ خود آشنا سازیم‌. نقد اندیشمندن‌ تمدن‌ خودی‌ و اخذ هوشمندانه‌ سایر تمدن‌ها یگانه‌ طریق‌ خروج‌ از انفعال‌ و انعزال‌ فرهنگی‌ تلقی‌ می‌شود.آنچه‌ كه‌ زمینه‌ ساز گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها به‌ شمار می‌آید سلسله‌ نیازهایی‌ است‌ كه‌ ذیلا معرفی‌ می‌شود:

۱. نیازهای‌ تمدنی‌:

هر تمدنی‌ برای‌ پویایی‌ و ماندگاری‌ خویش‌ پیوسته‌ ناچار است‌ با محیط‌های‌ پیرامونی‌ خود وارد تعامل‌ شود. در گذشته‌ مساله‌ اساسی‌ تمدن‌ها اصل‌ ماندگاری‌ بوده‌ است‌، لذا برای‌ حفظ‌ خود چرخه‌ تعال‌ خود را از طریق‌ ستیزه‌ جویانه‌ كامل‌ می‌ساخت‌. رویارویی‌ تمدن‌ اسلام‌ و مسیحیت‌ و بروز جنگ‌های‌ صلیبی‌ مصداق‌ روشن‌ چنین‌ ساز و كاری‌ بوده‌ است‌. در عصر كنونی‌، بشر دریافته‌ است‌ كه‌ هر تمدنی‌ ممكن‌ است‌ دولت‌ مستعجلی‌ داشته‌ باشد و روز به‌ روز نحیف‌تر و لاغرتر شود. نگاه‌ ایستایی‌ شناسانه‌ به‌ تمدن‌ خودی‌ اجل‌ آن‌ را سرعت‌ می‌بخشد. هم‌ اینك‌ دیگر نمی‌توان‌ گفت‌ كه‌ در كشور ایران‌ یك‌ تمدن‌ با یك‌ فرهنگ‌ بومی‌ حاكم‌ است‌. عناصر بسیار گسترده‌ فرهنگ‌ غیربومی‌ ما در سایر كشورها و جوامع‌ اروپایی‌ و امریكایی‌ و آسیای‌ دور قابل‌ ردیابی‌ و مشاهده‌ هستند. در این‌ وضعیت‌ نگرش‌ «پویایی‌ شناسی‌» در كنار نگاه‌ «ایستایی‌ شناختی‌» می‌تواند ما را در تقویت‌ تمدن‌ خودی‌ مساعدت‌ كند. در ایستایی‌ شناختی‌ تمدن‌ را به‌ منزله‌ یك‌ ساختمان‌ و حداكثر به‌ مثابه‌ یك‌ سیستم‌ مكانیكی‌ در نظر می‌آوریم‌ در حالی‌ كه‌ در پویایی‌شناسی‌ به‌ منزله‌ یك‌ ارگانیسم‌ زنده‌ و یك‌ سیستم‌ باز كه‌ حیات‌ و موجودیت‌ زنده‌ داشته‌ و قابل‌ رشد و نمو است‌ به‌ تمدن‌ نظر می‌كنیم‌. در جهان‌ كنونی‌ پویایی‌ و ماندگاری‌ تمدن‌ها كاملا به‌ ارتباط‌ آنها با یكدیگر بستگی‌ دارد.

۲. نیازهای‌ بین‌المللی‌:

هر دولت‌ و نظام‌ سیاسی‌ خاستگاه‌ تمدنی‌ خویش‌ را یدك‌ می‌كشد. طرز نگرش‌ دولت‌ها نسبت‌ به‌ صلح‌ جهانی‌، دیپلماسی‌، جنگ‌ و... بطور روشن‌ یا پیچیده‌ متاثر از مضامین‌ فكری‌، فرهنگی‌ و رفتاری‌ دولت‌ها است‌. گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها این‌ امكان‌ را فراهم‌ می‌آورد كه‌ دولت‌ها با معرفی‌ شالوده‌ تمدنی‌ به‌ یكدیگر به‌ میثاقی‌ جهانی‌ دست‌ یابند تا حوادث‌ تلخ‌ و ناگوار گذشته‌ به‌ حداقل‌ ممكن‌ كاهش‌ یابد تا ملت‌ها در قالب‌ صلح‌ جهانی‌ به‌ وضعیت‌ ثبات‌ و آرامش‌ دست‌ یابند.

۳. سلسله‌ نیازهای‌ اقتصادی‌، سیاسی‌، اجتماعی‌:

هر كشوری‌ برای‌ تحصیل‌ «منافع‌ ملی‌»، «ناچار به‌ صیانت‌ ذات‌»، «استقلال‌»، «وحدت‌ قلمرو»، «امنیت‌ ملی‌» و «شرایط‌ مطلوب‌ اقتصادی‌» است‌. ایده‌ گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها طی‌ فرآیندهای‌ پیچیده‌ و گاه‌ روشنی‌ برای‌ حصول‌ منافع‌ ملی‌ و موارد شمول‌ آن‌ كمك‌ شایانی‌ می‌كند.

شاید بتوان‌ گفت‌ مهمترین‌ زمینه‌ساز گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها مسائل‌ اقتصادی‌ و بطور كلی‌ مسائل‌ معطوف‌ به‌ منافع‌ ملی‌ است‌. چرا كه‌ ثبات‌ سیاسی‌ در دراز مدت‌ این‌ ضرورت‌ را به‌ تصمیم‌سازان‌ تحمیل‌ می‌كند كه‌ اصل‌ گفت‌وگو را پیوسته‌ در برنامه‌های‌ خود مطمح‌ نظر قرار دهند. به‌ عنوان‌ مثال‌ اگر گفت‌ و شنود صنعتی‌ و تخصص (حرفه‌یی) را بخشی‌ از گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها و نمونه‌ كوچكی‌ از آن‌ در نظر بگیریم‌ نتایج‌ آن‌ در جهت‌ تامین‌ منافع‌ ملی‌ كاملا روشن‌ می‌شود. این‌ نمونه‌ را «آرنولد پیسی‌» در كتاب‌ خود بخوبی‌ توضیح‌ داده‌ است‌.

وی‌ معتقد است‌ چنین‌ گفت‌وشنودی‌ در سطوح‌ گوناگون‌ است‌ و به‌ عنوان‌ مناظره‌ بین‌ مجموعه‌ ارزش‌های‌ متضاد ضرورت‌ دارد. به‌ عنوان‌ وسیله‌ متعادل‌كننده‌ دیدهای‌ محدود تخصصی‌ در برابر بینش‌های‌ وسیع‌تر دارای‌ اهمیت‌ بسیار زیادی‌ در انگیزش‌ از راه‌ كنش‌ متقابل‌ است‌ كه‌ گاهی‌ به‌ دگرگونی‌ وسایل‌ یا سازگاری‌ جدید بین‌ سازمان‌ و تكنیك‌ می‌انجامد. با این‌ شنیده‌ها، اگر گفت‌وگو یا كنش‌ متقابل‌ را بتوان‌ تقویت‌ كرد امكان‌ دارد نوآوری‌های‌ آینده‌ ارتباط‌ بیشتری‌ با مسائل‌ و نیازهای‌ ما داشته‌ باشد تا با آرمان‌های‌ تكنیكی‌ مطلوب‌ متخصصان‌.

داوود نادمی‌


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.