شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

روزی روزگاری شهر خون


روزی روزگاری شهر خون

نگاهی به حضور خرمشهر در سینمای ایران

در فیلم روز سوم آخرین ساخته محمد حسین لطیفی كه این روزها در سینماهای كشور اكران شده است، ماجرای ۳ روز پایانی مقاومت مردمی در بخش غربی شهر خرمشهر در برابر هجوم ارتش بعثی عراق به تصویر كشیده شده است. سمیره و رضا خواهر و برادری هستند كه طی این روزها در شهر جا مانده اند و رضا می كوشد تا سمیره را كه پایش نیز در اثر حادثه بمب گذاری در بازار خرمشهر توسط عراقی ها آسیب جدی دیده به خانواده اش كه پیش تر شهر را ترك كرده اند برساند. اما در آخرین ساعات سقوط شهر رضا چاره ای جز این نمی یابد كه سمیره را در زیر خاك باغچه حیاط مخفی كند تا در فرصتی مناسب با همراهی آخرین بازماندگان این مقاومت تاریخی او را نجات دهد. ناموس ملی و مام وطن در كاراكتر سمیره و غیرت ملی و دینی در عملكرد رضا و یارانش متجلی می شود و روایت «روز سوم» شكل می گیرد.

فیلم با استناد به مدارك موجود باقی مانده از آخرین روزهای سقوط خرمشهر سعی در ارائه تصویری مستند از اتفاقات ۳ روز فوق دارد. تا جایی كه عوامل فیلم اظهار داشته اند در قریب به ۹۰ درصد از رخدادهای فیلم از واقعیت بهره گرفته شده است. فیلم در بطن حوادث و خشونت های ناشی از جنگ و شرایط سخت محاصره، به روابط عاطفی بین شخصیت ها نیز توجه نشان می هد كه سبب می شود تا روایت حادثه ها و آدم ها قابل قبول و پذیرفتنی پیش برود. پس از سقوط خرمشهر در چهارم آبان ماه سال ۵۹ تاریخ ایران شاهد فتح شادی آفرین آن در سوم خرداد سال ۶۱ پس از ۵۷۵ روز بود.

خرمشهر شهری كه در منتهی الیه جنوب غربی جلگه خوزستان در مساحتی در حدود ۹۶ كیلومترمربع قرار دارد تا پیش از شروع جنگ تحمیلی ۲۲۰ هزارنفر جمعیت داشت. این شهر از هنگام تأسیس در سال ۱۲۲۷ هجری قمری توسط حاج یوسف پدر جابرخان (رئیس خاندان كعب) تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ۳ بار توسط نیروهای بیگانه اشغال شد. نخستین بار در سال ۱۲۵۷ هنگامی كه نیروهای محمدشاه شهر هرات را به سبب خودداری حاكم آن از پرداخت مالیات محاصره كرده بودند، علیرضا پاشا حاكم بغداد به تحریك انگلیسی ها خرمشهر را اشغال و ترك محاصره هرات را به عنوان شرط خروج خود از این شهر اعلام كرد. بدین ترتیب هرات از محاصره خارج و خرمشهر نیز آزاد شد.

۸ سال پس از این ماجرا مجدداً نیروهای ایرانی به هرات حمله كرده و این بار نیروهای انگلیسی رأساً خرمشهر را تحت اشغال خود درآورده و آزادی آن را در گرو انجام معاهده پاریس

(۱۸۵۷ میلادی) میان ایران و انگلیس اعلام می كنند. بدین ترتیب با جدا شدن هرات از ایران بار دیگر خرمشهر آزاد و حاكمیت ایران برآن تثبیت می شود.

در جریان جنگ جهانی دوم نیروهای انگلیسی به بهانه حضور كارشناسان آلمانی در ایران در سوم شهریور ۱۳۲۰ بار دیگر خرمشهر را اشغال می كنند تا ضمن حفظ امنیت مواضع خود در منطقه و بویژه میادین نفتی ایران و عراق، ارتباط متفقین را از طریق خلیج فارس با جبهه روسیه برقرار كنند كه مدتی پس از اتمام جنگ، آنها خرمشهر را ترك می كنند.

اما آخرین اشغال خرمشهر در سال ۱۳۵۹ با هجوم نیروهای بعثی ارتش عراق و مقاومت سرسختانه مردم و نیروهای نظامی در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به وقوع پیوست. مقاومتی با حداقل امكانات و تجهیزات و در مقابل یورش تحت حمایت وسیع قدرت های جهانی كه برهه ای مثال زدنی را به تاریخ اساطیر ایران افزود. رخدادهای حماسه گونه ای كه می توانند بهترین دستمایه برای ساخت فیلم هایی با نگرش های متنوع باشند اما سینمای ایران در مقابل این واقعه بزرگ ـ از اشغال تا آزادسازی خرمشهر ـ كه به حق نماد مقاومت ملی لقب گرفته است كارنامه ای كم تعداد و غیرقابل قبول دارد.

در جنگ جهانی دوم شهر لنینگراد در شوروی سابق طی ۸۷۲ روز تحت محاصره و اشغال نیروهای آلمانی قرار گرفت و به عنوان نماد مقاومت شناخته شد. از این واقعه نزدیك به صدها كتاب و فیلم نوشته و ساخته شده است. اما نكته تأسف برانگیز این كه در مورد خرمشهر با ۵۷۵ روز اشغال و مقاومت از میان نزدیك به ۲۳۰ فیلم جنگی تاریخ سینمای پس از جنگ ایران تنها ۶ فیلم سینمایی ساخته شده است. در حالی كه این موضوع همواره مصداقی از غرور دینی و ملی ایرانیان قلمداد شده است.

وقتی خرمشهر بیش از یك ماه در برابر حملات اشغالگران مقاومت كرد اولین تصاویر این مقاومت را مستندسازان در اوایل مهرماه ۱۳۵۹ ثبت كردند. محمود بهادری در فیلم مستند كوتاه «خرمشهر، شهر خون، شهر عشق» كه در اولین جشنواره بین المللی فیلم فجر برنده جایزه بهترین فیلم مستند كوتاه شد، یك گروه داوطلب از آبادان را به قصد شناسایی نیروهای عراقی در بخش اشغالی خرمشهر، به همراه یك فیلمبردار تعقیب می كند و صحنه های به یاد ماندنی را از عبور افراد در زیر رگبار گلوله های دشمن ثبت می كند. مهدی مدنی كه ازنخستین روزهای آغاز جنگ در جبهه ها حضور داشت فیلم مستند ۲ ساعته «پل آزادی» را برای اكران سینما آماده كرد.

این فیلم كه طی سال های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۱ فیلمبرداری و تدوین شد، ساخت پلی بر روی رودكارون طی عملیات بیت المقدس را نشان می دهدكه با رشادت رزمندگان ، نیروهای ایرانی از طریق این پل موقت به شهر مخروبه و منهدم شده خرمشهر پای می گذارند و صحنه های تأثیرگذاری با هماوایی موسیقی هوشنگ كامكار بر اساس آهنگ «كجائید ای شهیدان خدایی» خلق می گردد.

كیومرث منزه در سال ۱۳۶۲ براساس تصاویر گرفته شده از گروه معروف۴۰ شاهد كه از دانش آموزان عضو بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اهواز تشكیل شده بود فیلم «آزادی خرمشهر» را تهیه كرد. درمجموع در شرایط جنگی فوق فیلمسازان زیادی دوربین به دست - چه دوربین فیلمبرداری و چه دوربین ویدیویی - در برخی لحظه ها حضور داشتند و تصاویر منحصر به فردی برداشت كردند كه می توانست فیلمسازان فیلم های سینمایی را با شرایط خاص آن روزها آشنا و آنها را تغذیه كند.

زنده یاد رسول ملاقلی پور نیز كه از ابتدای جنگ به عنوان عكاس و فیلمبردار در جبهه ها حضور داشت در سال ۱۳۶۴ با «بلمی به سوی ساحل» اولین تصاویر سینمایی از خرمشهر تحت اشغال را ارائه داد. در این فیلم در خرمشهر جنگ خانه به خانه جریان دارد و فرمانده یك گروه از پاسداران با افرادش با لنج به سمت خرمشهر حركت می كنند و با همراهی ۲ نفر از رزمندگان باقیمانده در شهر تلاش می كنند تا نقشه پایگاه های دشمن را تهیه كنند. با آن كه در فیلم حوادث و مكان های مشخصی مورد اشاره قرار می گیرند اما ازمحله های ویران خرمشهر در جهت فضاسازی استفاده كمی می شود و حتی از مسجدجامع خرمشهر كه درگفت وگوهای فیلم مكرراً روی آن تأكید می شود تنها به نمایش نماهای دور بسنده می شود.

موضوع مهاجران جنگ تحمیلی و مصائب زندگی آنها در غربت و در شهری كه فرسنگ ها از سرزمین اصلی و آداب و رسوم و آئین هایشان به دور است و طرح مشكلات اقتصادی و اجتماعی آنها نیز در فیلم هایی كه زیرمجموعه فیلم های با موضوع جنگی قرار می گیرند به تصویر كشیده شده است. از میان این طیف فیلم ها، ناصر غلامرضایی در سال ۱۳۶۵ «حریم مهرورزی» را ساخت كه داستان صبریه، بیوه جوانی را روایت می كند كه به همراه فرزند و پدر ومادرش در اقامتگاهی در تهران زندگی می كنند. او با حبیب مهاجر دیگری كه مجرد و راننده تاكسی است و در همان اقامتگاه زندگی می كند، آشنا شده و آنها طی اتفاقاتی به یكدیگر علاقه مند می شوند. حبیب از صبریه خواستگاری می كند و تاریخ مراسم ازدواج آنهاسوم خردادماه سال ۶۱ انتخاب می شود. درحین برگزاری مراسم فرزند صبریه هیجان زده خبر آزادی خرمشهر را به پدربزرگش درجشن عروسی می رساند و جشن آزادی خرمشهر در زیر پل سیدخندان به جشن ازدواج این ۲ مهاجر جنگی پیوند می خورد.

حضور خرمشهر در فیلم های شهری واجتماعی به غیر از این فیلم در فیلم «دندان مار» ساخته سال ۱۳۶۸ مسعود كیمیایی به شیوه ای دیگر دیده می شود. رضا كه برادرش را در خرمشهر از دست داده است پس از فوت مادرش برای فرار از هجوم خاطرات راهی جز زندگی در یك مسافرخانه كه محل زندگی تنی چند از مهاجران جنگی شهر خرمشهر است نمی یابد با جوانی خرمشهری به نام احمد آشنا و هم اتاق می شود. این مهاجران زیرنظر آقا عبدل به كار خریدو فروش كوپن ارزاق و ارز مشغولند. دراین حین به رضا پیشنهاد كار می شود و او مأموریت می یابدتا فاطمه دختر جنگزده خرمشهری را در یكی از محلات حاشیه نشین تهران از كسی تحویل گرفته و به فرد دیگری تحویل دهد. او در مسیر متوجه می شود مشكلاتی گریبانگیر فاطمه شده و از تحویل او خودداری می كند. در صحنه ای از فیلم رضا با اتومبیل، فاطمه را جلوی ساختمانی می برد كه جنب آن از یك فروشگاه نوار موسیقی صدای ترانه ای جنوبی كه فاطمه را به یاد خانه و سرزمین اش می اندازد به گوش می رسد. بغض فاطمه می تركد و اشك هایش سرازیر می شود. زلالیت اشك های فاطمه و رنجی كه او كشیده تصویری ماندگار از خرمشهر و مصائبی كه بر سر این شهر و مردمانش رفته رانمایش می دهد.

اما بیشترین حضور خرمشهر در فیلم های احمدرضا درویش دیده می شود. درویش با سه گانه كیمیا(۱۳۷۴)، سرزمین خورشید(۱۳۷۶) و دوئل (۱۳۸۳) به عنوان فیلمسازی متعلق به ژانر منحصر به فرد دفاع مقدس، احساس و علاقه اش به شهر خرمشهر را علاوه بر دغدغه هایش درخصوص ساخت فیلم هایی با موضوع جنگ تحمیلی را نشان داده است.

در آغاز جنگ نیروهای عراقی به خرمشهر حمله می كنند، ملیحه همسر رضا برای وضع حمل نیاز به جراحی دارد. رضا، ملیحه را به همراه جوانی بسیجی به دكتر شكوه می رساند و بازمی گردد تا پدر و مادرش را از شهر خارج كند. اتومبیل او هدف قرار می گیرد، جوان بسیجی شهید و رضا به اسارت گرفته می شود. سال ها بعد رضا برمی گردد و دخترش را كه تحت سرپرستی دكتر شكوه بزرگ شده است مطالبه می كند. اما پس از كش و قوس های عاطفی ترجیح می دهد فرزندش كیمیا را به شكوه واگذارد و به جنوب برگردد. مهمترین ویژگی «كیمیا» از نظر موضوعیت خرمشهر در آن سكانس آغازین فیلم است كه به شكلی مستندگونه آخرین ساعات سقوط خرمشهر را نشان می دهد. در نخستین نماروی حلقه نگاتیوی جمله «كیمیا، حلقه اول» نوشته می شود؛ تست صدا گرفته شده و سپس دوربین به بطن واقعه می رود. خرمشهر مورد حمله ای دهشتناك از هوا و زمین قرار گرفته و مردم هراسان، آشفته، سراسیمه و مضطرب در پی نجات خویش ند. نمایش واقعیت در این سكانس با رویكردی به اسلوب های مستندنما با استفاده از دوربین روی دست و حركات سیال آن و كنترل جمعیت، تركیبی جاندار و باورپذیر می سازد و حجم فاجعه را به مخاطب القا می كند. در این حین تسلط تكنیكی كارگردان و عدم هراس او از تجربه گرایی ضمن رعایت دقیق جزئیات و واكنش های طبیعی مردم در آن شرایط، بازآفرینی واقعی نمایی را با روش های سینمایی پیوند می دهد. گروه فیلمبرداری وارد جمعیتی می شود و سپس از میان آنها یكی را انتخاب می كند كه قصه او قصه فیلم است و این در حالی است كه هر یك از آن آدم هایی كه در این موقعیت درگیر شده اند می توانند خود قصه ای قابل پیگیری و روایت داشته باشند و تجربه ویژه كارگردان در ورود مستقیم گروه فیلمبرداری به بطن ماجرا خود بر این موضوع صحه می گذارد.

«سرزمین خورشید» در پی موفقیت سكانس آغازین «كیمیا» فضای در هم ریخته ناشی از هجوم نیروهای عراقی را به شكل گسترده تری نمایش می دهد. در اینجا نیز همچون فیلم قبلی ، خرمشهر در آستانه سقوط قرار دارد. بیمارستان دكتر شهیدی خرمشهر در محاصره عراقی هاست و پزشكان و مجروحان جنگی با یك دستگاه آمبولانس و لندرور با كمك یك جیپ به غنیمت گرفته شده از عراقی ها كه در آن رزمندگان راه را برای نجات مجروحان و پزشكان باز می كنند به دستور محمد جهان آرا فرمانده شهید سپاه پاسداران خرمشهر شهر را ترك می كنند.

آخرین تلاش ها برای حفظ وضعیت و رهایی مردم از مخمصه با ضرباهنگی كوبنده و ریتمی سریع به تصویر كشیده می شوند. با طراحی صحنه پرحجم و فیلمبرداری روی دست پرتحرك و پرمشقت، درویش می كوشد تا هراس، اضطراب و عصبیتی را كه در كیمیا تجربه كرده بود، خیابان به خیابان و كوچه به كوچه به شكلی سینمایی تر و كلاسیك تر بازسازی و به مخاطب القا كند. كارگردانی با میزانسن های شلوغ و پیچیده و اكشن، تنش و سراسیمگی تا میانه فیلم پیش می رود ولی پس از آن فیلم به خارج از شهر می رسد و فضا و ساختار متفاوتی را پی می گیرد.

برآیندتجربیات درویش در كیمیا و سرزمین خورشید در بازسازی صحنه حمله به ایستگاه راه آهن خرمشهر در فیلم «دوئل» به خلق صحنه هایی فراتر از بضاعت سینمای ایران منجر می شود. تكنسین های حرفه ای سینمای ایران در این صحنه ، آخرین تلاش ها برای فرار مردم توسط قطار راه آهن و انهدام قطار ایستگاه راه آهن به سبب حمله هوایی هواپیماهای دشمن را به تصویر كشیده اند و لحظاتی ماندگار از این یورش غافلگیرانه را ثبت كرده اند.

اما در مجموع آنچه كه در فهرست كم تعداد فیلم های سینمای ایران در خصوص شهر خرمشهر دیده شده است همگی مربوط به سقوط و اشغال این شهر بوده اند و هنوز فیلمی راجع به عملیات عظیم بیت المقدس كه منجر به آزادسازی خرمشهر در ساعت ۱۱ صبح روز سوم خرداد سال ۱۳۶۱ شد، ساخته نشده است. هرچند زنده یاد رسول ملاقلی پور این آرزو را با خود به سفر ابدی برد و احمدرضا درویش نیز سال هاست دغدغه ساخت فیلم «شكوه پیروزی» براساس این عملیات را دارد.

فتح خرمشهر حادثه ای بزرگ و حماسی در تاریخ معاصر كشورمان است و تصویر شدن آن بر پرده سینما نیازمند دغدغه های جدی، عزم ملی و حمیت دست اندركاران است.

علی علایی



همچنین مشاهده کنید