جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

شوك نفتی سوم


شوك نفتی سوم

تكان نفتی انقلاب اسلامی كه بسیار شدیدتر و غافلگیرانه تر از موارد پیشین بود, تنها پنج سال پس از دومین تكان نفتی رخ داد و باعث وقوع یك اختلال اساسی در عرضه نفت گردید چنانكه تولید جهانی نفت را حتی بیش از زمان تحریم ۱۳۵۲ ش ۱۹۷۳ م, كاهش داد

قطع جریان صدور نفت ایران در بحبوحه انقلاب اسلامی صرفا پدیده‌ای زودگذر و ناشی از تحولات داخلی نبود، بلكه اقدامی استراتژیك برای ضربه‌زدن به اقتصاد سرمایه‌داری غرب محسوب می‌شد كه زمینه تشكیل قطب اقتصادی جهان اسلام را فراهم می‌كرد. البته تاثیر آن بر قطع حمایت غرب از شاه و منفعل‌شدن غرب در برابر انقلاب اسلامی نیز در جای خود محفوظ بود اما ابعاد آن سالهای پس از پیروزی انقلاب را نیز در بر گرفت. به‌هرروی استفاده از اهرم نفت علیه استعمارگران و ایجاد گسست در سیستم امنیتی منطقه را می‌توان از ابعاد خارجی انقلاب اسلامی برشمرد و با مطالعات اصولی و روشمند پیرامون آن، بر غنای انقلاب‌شناسی افزود. مقاله زیر با این رویكرد پیش‌ روی شما قرار دارد.

در جریان انقلاب اسلامی، نفت به یك عامل موثر در تحولات روابط بین‌الملل تبدیل شد كه از آن به شوك، تكان یا ضربه نفتی سوم یاد می‌شود. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، كشورهای نفت‌خیز تلاشهای بسیاری به عمل آوردند تا به جایگاه موثری در صحنه روابط بین‌الملل دست یابند و از طریق معامله نفت ــ كه سوخت غالب صنایع كشورهای صنعتی غربی را تشكیل می‌داد ــ به خواسته‌های خود برسند، اما هیچ‌یك تاثیری بیشتر و مهمتر از انقلاب اسلامی نداشتند كه موجب شد توجه جهانیان به ایران و حوادث آن بیش‌ازپیش جلب شود. مقاله حاضر با بررسی تاثیر پیروزی انقلاب اسلامی بر تولید و صدور نفت خلیج‌فارس كه به شوك نفتی سوم معروف شد، و نیز با تشریح نگرانیهای غرب و امریكا از اختلال در زمینه تولید و عرضه نفت این منطقه، سعی می‌كند ضمن تشریح تكانهای دو‌گانه پیش از آن، اهمیت تكان سوم نفتی را روشن كند.

● وضعیت نفت پیش از وقوع انقلاب اسلامی

نفت نه‌فقط برای حمل‌ونقل افراد و فرآورده‌ها، بلكه برای ادامه فعالیت صنعتی كه این افراد را به‌كار می‌گرفت و فرآورده‌ها را تولید می‌كرد نیز به مصرف می‌رسید. نفت، هم سوخت بود و هم ماده اولیه زنجیره در حال گسترش صنایع پتروشیمی[i] و علیرغم تمام اعلامیه‌های كنفرانس سران كشورهای صنعتی و توسعه‌یافته برای كاهش مصرف سوخت، ازآنجاكه صنعت خودروسازی از لحاظ ایجاد شغل، بازرگانی خارجی، مصرف و سرمایه‌گذاری همواره مهمترین صنعت تبدیلی این كشورها بود، این اهمیت روبه‌رشد نفت نیز بدون تغییر افزایش یافت.

علاوه‌براین، نفت از چنان اهمیت استراتژیك برخوردار بود كه هیچ جنگی در دنیا، بدون تدارك و ذخیره‌سازی قبلی مقادیر عظیم این ماده، رخ نمی‌داد و وابستگی همه جوامع به نفت چنان شدید بود كه میزان پیشرفت اقتصادی هر جامعه‌ای، با میزان مصرف آن سنجیده می‌شد؛ به‌حدی كه حتی امروزه هم این معیار كماكان صدق می‌كند. درواقع، نفت با توسعه عجین شده است. هم‌اكنون زوال و شكوفایی بسیاری از كشورها به میزان دسترسی آنها به نفت بستگی دارد و به‌ویژه در جوامع صنعتی، نفت در مركز همه امور آنها قرار گرفته است. ژرژ كلمانسو[ii] جمله مشهوری دارد كه می‌گوید: «یك قطره نفت ارزش یك قطره خون را برای ملتها و خلقها دارد.» نفت برای جوامع صنعتی كنونی درواقع به منزله خون وسایط نقلیه مدرن می‌باشد كه حیات و فعالیت این جوامع را به خود وابسته كرده است.

نفت در قرن بیستم همواره یكی از عوامل اساسی شكل‌دهی به نظام اجتماعی و سیاسی كشورهای صادركننده و مصرف‌كننده و نیز از منابع اصلی قدرت در ظهور و سقوط دولتها در كشورهای نفت‌خیز بوده است. در دوران زمامداری نیكسون، رئیس‌جمهور چند دوره پیش امریكا، رابطه میان نوع حكومت در كشور صادركننده نفت و استراتژی آشكار شد. لنچافسكی دراین‌باره می‌نویسد: «از سالیان پیش ایالات‌متحده‌امریكا و اروپای غربی عموما ادامه حیات و توفیق امتیازات نفتی خود را با برقراری رژیمهای محافظه‌كار در كشورهای نفت‌خیز، برابر دانسته بودند.»[iii] جریان ملی‌شدن صنعت نفت در ایران، انقلاب ۱۳۳۷.ش/۱۹۵۸.م عراق و به‌دنبال‌آن قانون ۱۳۴۰.ش/۱۹۶۱.م این كشور مبنی بر ملی‌كردن بیش از نودوپنج‌درصد حوزه امتیاز شركت نفت عراق، كودتای ملك فیصل علیه برادرش ملك‌سعود در عربستان سعودی و كودتای مهر ۱۳۴۸.ش/سپتامبر ۱۹۶۹.م لیبی، همگی درواقع نمونه‌هایی از این ارتباط میان نفت و سیاست را نشان می‌دهند.

اما این ماده با ارزش و حیاتی به قیمتی بسیار اندك خریداری می‌شد و برای كشور تولیدكننده جز رنج تحولات طاقت‌فرسای اجتماعی، نتیجه‌ای نداشت. از اوایل قرن بیستم، قیمت نفت با توافق شركتهای بزرگ نفتی[iv] و كشورهای تولیدكننده تعیین می‌شد و این قیمت، مبنای محاسبه بهره مالكانه[v] این كشورها قرار می‌گرفت و بهره مالكانه، منبع اصلی و اغلب تنها منبع درآمد این كشورها به‌شمار می‌رفت و درنتیجه، بودجه، سرمایه‌گذاری، واردات و غذای مردم این كشورها به نفت وابسته بود. شركتهای نفتی بی‌توجه به تقاضاهای دولتهای تولیدكننده نفت برای مذاكره قبلی با این دولتها، به‌محض وقوع هرگونه تغییر در سیستم قیمت‌گذاری و تغییر در بهای نفت خام، از قیمتهای اعلام‌شده نفت می‌كاستند.[vi] این كاهشهای خودسرانه و پی‌درپی قیمت نفت و افزایشهای جزئی قیمت، به هنگام تورمهای شدید اقتصادی ــ كه درواقع از بی‌توجهی شركتهای نفتی به دولتهای نفت‌خیز ناشی می‌شدند ــ موجب گردید دولتهای نفت‌خیز چندین نوبت به سازماندهی و مهار قیمت‌گذاری نفت در جهت تامین منافع خود بپردازند. از جمله این موارد، اقدام این كشورها به تاسیس سازمان اوپك و نیز تلاش آنها در كنفرانسهای فیمابین به‌منظور تعریف یك فرمول عادلانه برای تعیین قیمت نفت و بهره‌های مالكانه و همچنین تعیین حجم تولید، بودند.[vii] قرارداد تهران در سال ۱۳۴۹.ش/فوریه ۱۹۷۱.م و قرارداد اول ژنو در سال ۱۳۵۰.ش/ژانویه ۱۹۷۲.م ــ كه درواقع مكمل قرارداد تهران به‌شمار می‌رفت ــ قیمت اعلام‌شده نفت خام را ۴۵/۸ درصد افزایش داد و در سال ۱۳۵۱.ش/ فوریه ۱۹۷۳.م، وقتی كه دولت امریكا مجددا ارزش دلار را ده‌ درصد كاهش داد، كشورهای عضو اوپك طبق موافقتنامه دوم ژنو در بیست‌وچهارم مهرماه ۱۳۵۲/شانزدهم اكتبر ۱۹۷۳ تصمیم گرفتند از یازدهم خرداد (اول ژوئن) همان سال، ۹/۱۱ درصد بر قیمتهای اعلام‌شده قبلی بیفزایند.[viii] این اقدامات، به نخستین قدمها برای تعریف یك فرمول عادلانه‌ جهت تعیین قیمت نفت تبدیل شد.

اقدام دیگر دولتهای نفت‌خیز، پشتوانه قراردادن نفت به‌عنوان حربه‌ای برای پیشبرد اهداف سیاسی خود در سطح بین‌المللی بود. لنچافسكی با اشاره به كنفرانس ۱۳۲۵.ش/۱۹۴۶.م كشورهای عرب در بلودان سوریه كه در آن تهدید كرده بودند از نفت‌ به‌عنوان حربه‌ای در مبارزه با برنامه صهیونیستها استفاده خواهند كرد، ابراز می‌دارد كه سه‌درگیری نظامی ۱۳۳۵.ش/۱۹۵۶.م در سوئز، ۱۳۴۶.ش/۱۹۶۷.م در جولان و ۱۳۵۲.ش/۱۹۷۳.م در یوم‌كیپور، درست‌بودن این معادله را به‌نحوگسترده‌ای تایید كرده‌اند. در بیست‌وچهارم مهرماه سال ۱۳۵۲/شانزدهم اكتبر ۱۹۷۳ این تهدید به مرحله اقدام موفقیت‌آمیز تبدیل شد و كشورهای عرب عضو سازمان اوپك، در اجلاس فوق‌العاده كویت تصمیم گرفتند تازمانی‌‌كه اسرائیل از سرزمین اشغالی اعراب خارج نشده است، برای مدت نامعلومی هرماه به میزان پنج‌‌درصد از تولید نفت خود بكاهند تا به این شیوه، غرب و حامیان اسرائیل، و از جمله امریكا را وادار سازند تا اسرائیل را به خروج از سرزمینهای اشغالی مجبور كنند.[ix]

علاوه‌بر‌این‌، اوپك با هدف نزدیك‌شدن به‌ قیمت حقیقی نفت در بازار، به‌طورناگهانی بهای نفت صادراتی خود را در هر بشكه، ۱۲/۵ دلار افزایش داد، چنانكه در اواسط آذرماه سال ۱۳۵۲/ اوایل دسامبر ۱۹۷۳، بهای هر بشكه نفت به ۵۱/۱۱ دلار رسید.[x] این مساله موجب شد با وجود مشاركت‌نكردن ایران در تحریم نفتی، از یازدهم دی ۱۳۵۲/ اول ژانویه ۱۹۷۴، حدود ۵/۴ میلیون بشكه نفت خام در روز، از بازار حذف شود و نگرانی بی‌سابقه‌ای در كشورهای صنعتی به‌وجود آید كه خود زمینه كافی را برای افزایش قیمتهای نفت خام و فرآورده‌های نفتی فراهم كرد.[xi]

نتیجه این تكان نفتی به افزایش چهار برابری قیمت نفت انجامید و كشورهای صنعتی و به‌ویژه ایالات‌متحده ناگزیر از تسلیم شدند. ایالات‌متحده به‌خاطر ظرفیت تولید داخلی پنجاه‌وپنج‌درصدی نفت خود و همچنین ذخیره‌سازی نفت در معادن متروكه نمك واقع در ساحل خلیج‌ امریكا، قادر بود تحریم نفتی را تا مدتها تحمل كند اما اروپا و ژاپن كه هشتاد درصد نیاز نفتی خود را از طریق واردات تامین می‌كردند، در اثر این تحریم بسیار متضرر شدند.[xii] ازاین‌زمان‌به‌بعد، وجود كارتل نفتی اوپك به رسمیت شناخته شد و حتی امریكا مجبور گردید به‌جای مذاكره با یك‌یك رهبران كشورهای تولیدكننده، از آن پس با سازمان اوپك درخصوص قیمت نفت مذاكره كند.[xiii]

دكتر بهرام نوازنی

پی‌نوشت‌ها

* استادیار روابط بین‌الملل دانشگاه بین‌المللی امام‌خمینی(ره)

[i]ــ مصطفی فاتح، پنجاه‌سال نفت ایران، تهران، پیام، ۱۳۵۸، صص۵۰ــ۳۰؛ ژان ــ ژاك سروان ــ شرایبر، تكاپوی جهانی، ترجمه: عبدالحسین نیك‌گهر، تهران، نشر نو، چاپ ششم، ۱۳۶۵، صص۵۸ــ۵۷

[ii] - Georges Clemenceau

[iii]ــ جورج لنچافسكی، روسای جمهور امریكا و خاورمیانه: از ترومن تا ریگان، ترجمه: عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، نشر البرز، ۱۳۷۳، ص۲۰۲

[iv] - Majors

[v]ــ بهره مالكانه قسمتی از نفت خام است كه به مالك معدن تعلق می‌گیرد كه ممكن است به صورت نفت خام تحویل گردد و یا می‌توان قیمت آن را پرداخت.

[vi] ــ همایون الهی، خلیج‌فارس و مسائل آن، نشر قومس، ص۲۲۰، در سال ۱۹۰۰ قیمت هر بشكه نفت (هر بشكه نفت برابر ۱۵۹ لیتر است) تنها ۲۰/۱ دلار بود. سی‌سال بعد، همزمان با سقوط وال استریت و بحران اقتصادی غرب، قیمت هر بشكه برعكس با ۱ سنت كاهش ۱۹/۱ دلار شد. پس از نخستین پیامدهای معامله جدید (Deal New) فرانكلین روزولت و به‌راه‌افتادن چرخهای اقتصادی ایالات متحده، قیمت هر بشكه باز هم كاهش یافت و به ۱۰/۱ دلار رسید. پس از حمله ژاپنیها به پرل هاربور و مداخله امریكا در سال ۱۹۴۱ در جنگ دوم جهانی، قیمت هر بشكه تنها ۴ سنت افزایش یافت. پیروزی متفقین، برقراری نظام پولی نوین بر پایه دلار، به‌اجرادرآمدن برنامه مارشال، موجب شد كه قیمت هر بشكه افزایش یافته به ۷۰/۱ دلار بالغ شود. سرانجام ده سال بعد، در تاریخ ۲۳ شهریور ۱۳۳۹/۱۴ سپتامبر ۱۹۶۰ در گردهمایی بغداد كه به تاسیس سازمان كشورهای صادركننده نفت اوپك (OPEC= Organisation of the Petroleum Exporting Countries) انجامید، (برای مطالعه بیشتر، رك: محمد سریر، سازمان كشورهای صادركننده نفت اوپك و دیدگاههای آینده در وزارت امورخارجه، ۱۳۶۷، ص۱۸۶) قیمت هر بشكه به ۸۰/۱ دلار افزایش یافت. (ژان ــ ژاك سروان ــ شرایبر، همان، ص۱۹)

[vii] ــ همان، صص۲۳ــ۲۰

[viii] ــ برای توضیح بیشتر از تاثیرات این قرارداد بر نفت رك: همان، ص۷۵؛ و ایرج ذوقی، ایران و قدرتهای بزرگ در جنگ دوم جهانی، تهران، پاژنگ، ۱۳۶۸، ص۳۳۰

[ix] ــ ایرج ذوقی، همان، ص۳۳۱؛ و میرطیب موسوی و علیرضا امینی، نفت: سیاست و اقتصاد، تهران، خط سوم، ۱۳۷۹، ص۲۴۱

[x] ــ ایرج ذوقی، همان، ص۳۳۰

[xi] ــ میرطیب موسوی و علیرضا امینی، همان، ص۲۴۱

[xii] ــ ژان ــ ژاك سروان ــ شرایبر، همان، صص۶۶ و ۸۶

[xiii] ــ همان، ص۷۳

[xiv] ــ همان، ص۷۵

[xv] ــ ایرج ذوقی، همان، ص۳۳۱؛ و میرطیب موسوی و علیرضا امینی، همان، ص۲۴۵

[xvi]ــ اطلاعات، ۲۳/۱/۱۳۵۷

[xvii]ــ اطلاعات، ۱۲/۷/۱۳۵۷

[xviii]ــ امام‌خمینی، مجموعه آثار، ج۳، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، ۱۳۶۸، ص۷۳

[xix]ــ میرطیب موسوی و علیرضا امینی، همان، ص۲۴۵

[xx]ــ پییر ترزیان، داستان اوپك، ترجمه: عبدالرضا غفرانی، تهران، فراندیش، ۱۳۶۷، صص۳۵۱ــ۳۵۰

[xxi]ــ عباس قره‌باغی، اعترافات ژنرال، تهران، نشر نی، ۱۳۶۴، ص ۱۴۲؛ رابرت هایزر، ماموریت در تهران، ترجمه: ع رشیدی، تهران، اطلاعات، ۱۳۶۵، صص۳۱ــ۳۰، ولی سالیوان در خاطرات خود از كشتی نفتكش نیروی دریایی امریكا كه محموله مواد تصفیه‌شده از بحرین را به بندرعباس منتقل كرده یاد می‌كند كه با مخالفت كاركنان صنعت نفت از نزدیك‌شدن به اسكله و تخلیه محموله آن جلوگیری شد. ویلیام سالیوان، ماموریت در ایران، ترجمه: محمود مشرقی، تهران، هفته، چاپ دوم، ۱۳۶۱، ص۱۶۸

[xxii]ــ اطلاعات، ۲۳/۱۲/۱۳۵۶، ص۳۳

[xxiii]ــ جمیله كدیور، رویارویی: انقلاب اسلامی ایران و امریكا، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۴، ص۸۳

[xxiv]ــ ژان ــ ژاك سروان ــ شرایبر، همان، ص۱۰۵

[xxv]ــ اطلاعات، ۳۰/۱۱/۱۳۵۷، ص۱۲

[xxvi]ــ اطلاعات، ۱/۱۲/۱۳۵۷، ص۳

[xxvii]ــ همان.

[xxviii]ــ اطلاعات، ۷/۱۲/۱۳۵۷، ص۱

[xxix]ــ اطلاعات، ۶/۲/۱۳۵۸، ص۷

[xxx]ــ اطلاعات، ۱۰/۱۲/۱۳۵۷، ص۸

[xxxi]ــ اطلاعات، ۱۳/۱۲/۱۳۵۷، ص۸

[xxxii]ــ اطلاعات، ۱۴/۱۲/۱۳۵۷، ص۲

[xxxiii]ــ همان.

[xxxiv]ــ اطلاعات، ۹/۴/۱۳۵۸، ص۱۲

[xxxv]ــ ایرج ذوقی، همان، صص ۳۳۳ــ۳۳۲

[xxxvi]ــ جمیله كدیور، همان، ص۸۵

[xxxvii] - James Schlesinger.

[xxxviii]ــ ژان ــ ژاك سروان ــ شرایبر، همان، ص۶۳

[xxxix]ــ اطلاعات، ۲۵/۱۱/۱۳۵۷

[xl]ــ آندره فونتن، تاریخ جنگ سرد، ترجمه: عبدالرضا هوشنگ مهدوی، ج۲، تهران، نشر نو، ۱۳۶۶، ص۱۵۹؛ و بنجامین شوادران، خاورمیانه، نفت و قدرتهای بزرگ، ترجمه: عبدالحسین شریفیان، تهران، امیركبیر، ۱۳۵۴، ص۷

[xli]ــ دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جنگ و تجاوز جبهه امپریالیستی علیه انقلاب اسلامی (مجموعه مقالات منتشرنشده)، تهران، بی‌نا، ۱۳۶۰، ص۶۳

[xlii]ــ اطلاعات، ۱۱/۱۱/۱۳۵۹


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.