سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

تاریخ نگاری محلی


تاریخ نگاری محلی

علم تاریخ به عنوان یک علم با گستره ای به وسعت حیات بشری دارای گرایش های متعدد و گوناگونی است. یکی از مهم ترین گرایش های علم تاریخ، تاریخ محلی است. در حالی که اکنون با نگاه مدرن تر …

علم تاریخ به عنوان یک علم با گستره ای به وسعت حیات بشری دارای گرایش های متعدد و گوناگونی است. یکی از مهم ترین گرایش های علم تاریخ، تاریخ محلی است. در حالی که اکنون با نگاه مدرن تر به تاریخ، تاریخ محلی به عنوان یکی از گرایش های این علم جایگاهی ویژه یافته است و حتی در دانشگاه های ایران و دیگر کشور های جهان گرایشی با عنوان تاریخ محلی تاسیس شده است با نگاهی به گذشته و بررسی منابع در ایران باید دوره میانه را دوره اوج پرداختن به تاریخ محلی دانست.

تواریخ محلی در دوره میانه از ظهور و فروپاشی امپراتوریهای بزرگ الهام گرفته و احتمالاً واکنشی علیه تمرکزگرایی سلسله های بزرگ بوده است. انگیزه اصلی مورخانی که به تاریخ محلی پرداخته اند، کسب افتخار برای منطقه خود این اعتقاد بود که رویدادهای سرزمینشان شایسته ضبط در تاریخ است. گفتنی است تاریخ نگاری محلی در ایران در سده های نخستین اسلامی به عربی و از اواخر سده پنجم به فارسی نوشته می شد.‏

یکی از نکات مهم در خصوص تواریخ محلی این است که تاریخهای محلی بیش از تواریخ عمومی به بررسی شخصیتها و تشکیلات اداری و اجتماعی می پردازد. تقریباً همه تواریخ محلی با توصیف جغرافیای منطقه و تأثیر آن بر تاریخ منطقه ادامه می یابد. در بیشتر این آثار به رویدادهای مهمی که به بنیان شهر یا شهرهای منطقه انجامیده، پرداخته شده است.‏

یکی از قدیمی ترین و در عین حال مهم ترین تواریخ محلی کتاب "تاریخ قم" نوشته حسن بن محمدبن حسن قمی که در اواخر سده چهارم تألیف شده است.‏

بیشتر تاریخهای محلی به شرح حال افراد مشهور و عالمان پرداخته اند. در برخی از این آثار، چون جامع مفیدی تألیف محمد مفیدبافقی شرح جزئیات زندگی نویسنده نیز آمده است. ‏

در سده های اولیه دوره اسلامی، پیش از ظهور سلسله های محلی، تاریخهای محلی تحت تأثیر کتابهای طبقات بود، زیرا علما در تشکیل جامعه اسلامی سهم عمده ای داشتند. ابونعیم در اخبار اصفهان پس از شرح مختصری درباره جغرافیا و تاریخ اصفهان به شرح حال فقیهان پرداخت. تنها بخش باقیمانده از السیاق لتاریخ نیشابور عبدالغافر فارسی نیز به روش کتابهای طبقات است. همچنین التدوین فی ذکر اهل العلم بقزوین تألیف عبدالکریم بن محمد رافعی قزوینی که تنها اثر مستقل به جا مانده در باره تاریخ قزوین و به عربی است، تحت تأثیر کتابهای طبقات بوده است.‏

در تواریخ بعدی، شرح حالِ طبقات بیشتری از جامعه نوشته شد، هرچند تا دوره معاصر تأکید اصلی بر علما و سادات بوده است. تاریخ بیهق تألیف علی بن زید بیهقی در ۵۶۳ هجری قمری نمونه روشن آن است. مؤلف با دیدگاهی دینی به تعریف تاریخ پرداخته و پس از بیان رویدادهای بیهق، زندگی خود و علما و رجال آنجا را شرح داده است. محمد مفید بافقی در جامع مفیدی نیز با اندکی تفاوت همین شیوه را دارد. او از علما و سادات و وزرا و دیوانیان و پزشکان و ادبا و زاهدان و هنرمندان نام برده است.

در حدود سده سیزدهم در وضع طبقات جامعه ایرانی تغییراتی پدید آمد که در تواریخ محلی منعکس شده است. حاجی میرزا حسن فسایی در فارسنامه ناصری اهمیت خاصی به طبقات مذهبی نداده است و فقط بخش کوتاهی در باره علما دارد. بیشتر این کتاب به شرح خاندان ها و تجار و خانهای فارس اختصاص دارد. حاجی میرزاحسن خان جابری در تاریخ اصفهان و ری و همه جهان را نوشت . او زمینه تاریخ محلی را وسیعتر کرد و شاید به همین سبب خودش این کتاب را تاریخ نصف جهان و همه جهان نامیده است او گزارشی از رویدادهای تاریخی ایران و جهان را در حاشیه اثرش ذکر کرده است.‏ در پایان مبحث ذکر این نکته خالی از لطف نخواهد بود که به طور کلی و در مقام مقایسه، تاریخهای محلی بسیاری درباره فارس، قم، یزد، کرمان و نواحی حاشیه دریای خزر وجود دارد. ‏

علی محققی