جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

جان استوارت میل در بوته نقد


جان استوارت میل در بوته نقد

جوهره پیام جان استوارت میل از برجسته ترین نظریه پردازان و مدافعان آزادی در کتاب در باب آزادی این است که آزادی من برای حرکت دادن مشتم در هوا آنجایی به پایان می رسد که صورت شما آغاز می شود

جوهره پیام جان استوارت میل از برجسته‌ترین نظریه‌پردازان و مدافعان آزادی در کتاب در باب آزادی این است که آزادی من برای حرکت دادن مشتم در هوا آنجایی به پایان می رسد که صورت شما آغاز می شود. یگانه دلیل برای آنکه مرا از عملی کردن خواسته ام بازدارند، یا وادارم کنند که برخلاف خواسته ام عمل کنم، این است که شخص دیگری از اعمال من آسیب ببیند. وی در کتاب خود در باب آزادی چنین می گوید: منطقه مناسب آزادی بشری در درجه اول شامل قلمرو هشیار ضمیر اوست و در این منطقه است که وجدان انسانی، به جامع ترین معنای آن، باید آزاد باشد. آزادی افکار و امیال، آزادی مطلق عقاید و احساسات نسبت به کلیه موضوعات نظری، عملی، علمی، اخلاقی یا الهی و آزادی بیان و نشر عقاید ضروری است.

‏ در درجه دوم، اصل آزادی مقتضی این است که سلیقه و پیشه بشر هر دو آزاد باشد، به عبارت دیگر، ما باید آزاد باشیم که نقشه زندگانی خود را به هر نحوی که متناسب با خصلت مان بود بکشیم و هر طوری که دلمان خواست کار بکنیم، فقط به این شرط که مسئول عواقب اعمال خود باشیم و تا موقعی که آن اعمال ضرری به همنوعمان نمی‌زند حتی در مواردی هم نحوه رفتارمان در نظر دیگران ابلهانه، سرسخت یا اشتباه جلوه کند، باید از کارشکنی های مخالفان مصون و در امان باشیم.‏

در درجه سوم، این حق آزادی که ما برای افراد قائل می شویم منطقاً به این نتیجه منتهی می گردد که اجتماعاتی هم که از آن افراد تشکیل شده است باید در تحت همین شرایط آزاد باشد. به عبارت دیگر آزادی فردی لازمه اش این است که افراد بتوانند آزادانه و بی دغدغه خاطر برای انجام هر منظور یا هدفی که منشا زیان و خسارت برای دیگران نیست با هم متحد شوند.‏ هر جامعه ای که در آن، این آزادی ها روی هم رفته مورد احترام نیست مردمانش ولو اینکه شکل ظاهری حکومت شان هم آزاد باشد ولی عملاً آزاد نیستند. نیز هر جامعه ای که در آن این آزادی ها به طور مطلق و بی قید و شرط باشد کاملاً آزاد نیست. آزادی حقیقی به مفهومی که واقعاً شایسته این نام باشد، همین است که ما باید آزاد باشیم که منافع خود را به هر راهی که خود می پسندیم تعقیب کنیم، مشروط بر اینکه در ضمن این تعقیب نکوشیم به منافع حق دیگران لطمه بزنیم یا اینکه از کوشش آنها برای تحصیل منافعی که با مصالح مشروع ما اصطکاک ندارد جلوگیری کنیم.‏

از آنجا که در رهیافت میل، قلمرو آزادی های فردی، مطلق است، نتایج غیر قابل تحملی دارد، لذا خود وی، حد آزادی را تنها "عدم اضرار" می داند. بنا براین نتایجی که از این دیدگاه به دست می آید، عبارتند از:‏

‏۱) هر کس آزاد است هر چه می خواهد انجام دهد، مگر آنکه عمل وی باعث ضرر به دیگری بشود و ملاک ضرر هم سلب اختیار از دیگری است.

۲) هر کس آزاد است، هر عقیده ای را داشته باشد و آن را نشر دهد و نباید به خاطر اعتقادات خود، مورد تعقیب قرار گیرد؛‏

‏۳) موضوعی به نام اشاعه و گسترش زشتی ها و گناه در جامعه وجود ندارد. بنابراین به تصریح جان استوارت میل به عنوان مثال عمل مست کردن در مواردی عادی یا قمار بازی جزء جرایمی که سزاوار تنبیه قانونی باشد شمرده نمی شود!!!

باید در نظر داشت که لازمه زندگی اجتماعی و استفاده از منافع و امکانات آن، نوعی محدودیت و چارچوب نسبی است که فرد با زندگی در جامعه آن را می پذیرید. آزادی مطلقی که مورد بحث فیلسوفان و اندیشمندان غربی است، فقط در زندگی یک انسان در یک جزیره مقدور است. چرا که انسان موجودی نامحدود با تمایلات و خواسته های نامتناهی است، از سوی دیگر زندگی اجتماعی همواره با محدودیت ها و موانعی روبه‌رو بوده است، لذا آزادی مطلق مقدور نخواهد بود مگر زمانی که حقی از شهروندی دیگر از جامعه تضییع گردد. چرا که تمام افراد تمایلات نامحدود داشته و از سویی در چارچوب تعیین شده از سوی اجتماع زندگی می کنند. اگر آزادی افراد از این محدوده خاص خود فراتر رود، لازمه اش تضییع حق و حقوق و آزادی فردی دیگر در همان جامعه و حتی تعداد زیادی از افراد است.‏ از سوی دیگر بنیان اساسی و حیاتی جامعه را خانواده تشکیل می دهد و لازمه تشکیل و استمرار آن این است که تمایلات و آزادی های فردی و شخصی در محدود و چارچوب خاص خود تعریف شوند، روابط اجتماعی و شخصی افراد نیز تحت کنترل عرف و قوانین جامعه باشد و گرنه این میان بینان مقدس خانواده متلاشی خواهد شد.‏ گستره مفهوم آزادی فردی و تضییق حوزه مداخله دولت مورد انتقاد بسیاری از متفکران مغرب زمین از جمله پروفسور مک آیور، سیاستدان آمریکایی و پروفسور مک کالوم متخصص فلسفه سیاسی و کارل ریموند پاپر قرار گفته است. پاپر در نقد این اندیشه می گوید: " آزادی مطلق بی معناست.. ما به جامعه‌ای نیاز داریم که در آن آزادی هر فرد با آزادی دیگران سازگار باشد. سازگاری و قابل جمع بودن آزادی من با آزادی شما در گرو آن است که ما هر دو اعمال خشونت نسبت به یکدیگر را تقبیح کنیم.. ما متوجه می شویم که آزادی مان محدود است. اگر این نکته را درنیابیم، در آن صورت به قوانینی علیه خشونت و علیه قتل، نیاز پیدا می کنیم. همواره چنین است.. بنابراین آنچه من می گویم عبارت است از این‌است که اگر کودکان مان را بهتر آموزش دهیم و تربیت کنیم، می توانیم آزادی بیشتری داشته باشیم و اگر از این امر غفلت ورزیم آزادی مان کمتر خواهد شد. حکومت قانون مستلزم عدم خشونت است و اگر ما این نکته را فراموش کنیم، آن گاه قانون می باید در اموری نظیر انتشارات و تلویزیون بیشتر مداخله نماید." همچنین در جایی دیگر می گوید: "من اصل میل را به صورت ذیل می پذیرم: هر کس باید آزاد باشد که به شیوه ای که خود می خواهد دلشاد یا نادلشاد باشد تا جایی که شخص ثالثی را به خطر نیندازد، اما حکومت وظیفه دارد در این خصوص اطمینان حاصل کند که شهروندان بی اطلاع موجب بروز خطراتی نمی شوند که قادر به ارزیابی آنها نیستند".‏

میر عماد اشراقی