شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

شبهاتی پیرامون امام عصر


شبهاتی پیرامون امام عصر

علت و سبب اساسی غیبت, برای مردم بیان نشده و بجز ائمه اطهار کسی از آن اطلاع ندارد عبدالله بن فضل هاشمی میگوید امام صادق ع فرمود حضرت صاحب الامر ناچار غیبتی خواهد داشت, بطوریکه گمراهان در شک واقع می شوند عرض کردم چرا

●فلسفه غیبت چیست و آیا ظاهر بودن امام عصر(ع) محذوری دارد؟

علت و سبب اساسی غیبت, برای مردم بیان نشده و بجز ائمه اطهار کسی از آن اطلاع ندارد.

عبدالله بن فضل هاشمی میگوید: امام صادق(ع) فرمود: حضرت صاحب الامر ناچار غیبتی خواهد داشت, بطوریکه گمراهان در شک واقع می شوند. عرض کردم: چرا؟ فرمود: ماذون نیستیم علتش را بیان کنیم. گفتم: حکمتش چیست؟ فرمود همان حکمتی که در غیبت حجتهای گذشته وجود داشت, در غیبت آن جناب نیز وجود دارد. اما حکمتش ظاهر نمیشود مگر بعد از ظهور او, چنانکه حکمت سوراخ کردن کشتی و کشتن جوان و اصلاح دیوار بدست خضر(ع) برای موسی(ع) آشکار نشد جز هنگامیکه می خواستند از هم جدا شوند. ای پسر فضل! موضوع غیبت سریست از هم جدا شوند. ای پسر فضل! موضوع غیبت سریست از اسرار خدا و غیبی است از غیوب الهی. چون خدا را حکیم میدانیم باید اعتراف کنیم که: کارهایش از روی حکمت صادر میشود گرچه تفصیلش بای ما مجهول باشد[۱]. از حدیث مذکور استفاده می شود که علت اصلی و اساسی غیبت بیان نشده است, یا برای اینکه اطلاع بر آن صلاح مردم نبوده یا اینکه استعداد فهمش را نداشته اند.

در احادیث سه حکمت برای غیبت بیان شده است:

فائده اول: امتحان و آزمایش، تا گروهیکه ایمان محکمی ندارند. باطنشان ظاهر شود و کسانیکه ایمان در اعماق دلشان ریشه کرده بواسطه انتظار فرج و صبر بر شدائد و ایمان بغیب ارزششان معلوم شود و بدرجاتی از ثواب نائل گردند.

موسی بن جعفر(ع) فرمود: هنگامیکه پنجمین فرزند امام هفتم غائب شد, مواظب دین خود باشد, مبادا کسی شما را از دین خارج کند. ای پسرک من! برای صاحب الامر ناچار غیبتی خواهد بود, بطوریکه گروهی از مومنین از عقیده برمیگردند. خدا بوسیله غیبت, بندگانش را امتحان میکند[۲]

فائده دوم: آن حضرت از بیعت نمودن با ستمکاران محفوظ می ماند. حسین بن فضال میگوید: علی بن موسی الرضا(ع) فرمود: گویا شیعیانم را می بینم که هنگام مرگ سومین فرزندم (امام حسن عسکری) در جستجوی امام خود همه جا را می­گردند اما او را نمی یابند. عرض کردم: چرا یابن رسول الله؟ فرمود برای اینکه امامشان غائب می شود؟ فرمود: برای اینکه وقتی با شمشیر قیام نمود بیعت احدی در گردنش نباشد[۳].

فائده سوم: امام عصر(ع)بوسیله غیبت از خطر قتل نجات می یابد. زراره میگوید: حضرت صادق(ع) فرمود:قائم باید غائب شود. عرض کردم! چرا؟ فرمود: از کشته شدن می ترسد, و با دست بشکم خود اشاره کرد[۴].

۲_ امام زمان (ع) اگر ظاهر بود چه محذوری داشت؟

سوال: اگر اما زمان در میان بشر ظاهر بود، در یكی از شهرهای جهان زندگی می‌كرد و رهبری دینی مسلمین را بعهده داشت، و با همین روش بطندگی ادامه می داد تا هنگامیكه اوضاع عالم مساعد می شد، با شمشیر قیام می نمود و دستگاه كفر و ستم را بر میچید،‌این فرض چه مانعی داشت؟

جواب: این فرضیه‌ی خوبی است ولی باید حساب كرد كه چه نتایج و عواقبی را در بر دارد. موضوع را باید طبق جریان عادی، تشریح كرد:

چون پیغمبر اكرم و ائمه اطهار علیهم السلام كرارا گوشزد مردم كرده بودند كه دستگاه ظلم و ستم، عاقبت بدست مهدی موعود، برچیده می‌شود، كاخهای بیدادگری را واژگون خواهد نمود، از این جهت، وجود مقدس امام زمان همواره توجه دو دسته مردم واقع می شد: یكی مظلومین و ستم دیدگان كه متاسفانه همیشه عده آنان زیاد بوده و هست و آنان بقصد تظلم و امید و حمایت و دفاع، دور وجود اما زمان اجتماع نموده تقاضای نهضت و دفاع می نمودند، و همیشه گروهی كثیری اطرافش را احاطه نموده انقلاب و غوغایی برپا بود.

دسته دوم زورگویان و ستمكاران خونخوارند كه بر ملت محروم تسلط یافته و در راه رسیدن بمنافع شخصی و حفظ مقام خویش از هیچ عمل زشتی پروا ندارند، حاضرند تمام ملت را فدای مقام خود كنند، این گروه چون وجود مقدس امام را سد راه منافع و مقاصد شوم خود تشخیص می دادند و ریاست و فرمانروایی خویش را در خطر می‌دیدند، ناچار بودند وجود مقدس آنجناب را از میان بردارند و خودشان را از این خاطر بزرگ برهانند و در این تصمیم اساسی كه حیاتشان بدان بسته بود با هم متحد شده تا ریشه‌ی عدالت و دادخواهی را قطع نمی‌كردند هرگز از پای نمی‌نشستند.

●آیا از مرگ می‌ترسد؟

سوال: امام زمان اگر در راه اصلاح جامعه و ترویج دین و دفاع از مظلومین كشته می‌شد چه مانعی داشت؟ مگر خون او از خون پدران و جدش عزیزتر است؟ اصلا چرا باید از مرگ بترسد؟

جواب: امام غائب نیز مانند پدرانش از كشته شدن در راه دین باكی نداشته و ندارد، لیكن در عین حال، كشته شدنش بصلاح جامعه و دین نیست. زیرا هر یك از پدرانش كه از دنیا رحلت می‌نمود اما دیگری جانشینی می‌شد، ولی امام زمان اگر كشته شود جانشینی ندارد و زمین از حجت خالی می‌گردد. در صورتیكه مقدر شده است كه عاقبت، حق بر باطل غالب شود و بواسطه وجود مقدس امام دوزادهم، دنیا بكام حق پرستان گردد.

●مگر خدا قدرت حفظ امام را ندارد؟

سوال: مگر خدا قدرت ندارد وجود امام زمان را از شر دشمنان نگهداری كند؟

جواب: با اینكه قدرت خدا محدود نیست لیكن كارها را بر طبق اسباب و از مجرای عادی عادی انجام می‌دهد. بنا نیست برای حفظ وجود مقدس انبیاء و ائمه و ترویج دین، از روش عمومی اسباب و علل دست بردارد . بر خلاف جریان عادی عمل كند والا دنیادار تكلیف و اختیار و امتحان نخواهد شد.

ستمكاران تسلیم می‌شدند.

سوال: اگر آن حضرت ظاهر بود، كفار و ستمكاران چون دسترسی بوی داشتند و میتوانستند یخنان حقش را استماع نمایند، احتمال داشت درصد قتلش برنیایند بلكه بدستش ایمان بیاورند و از رفتارشان دست بردارند.

جواب: هر كسی در مقابل حق تسلیم نمی‌شود بلكه از آغاز عالم تا حال،‌ همیشه گروهی در یبن بشر وجود داشته‌اندكه دشمن حق و درستی بوده و برای پایمال كردن آن با تمام قوا كوشیده‌اند. مگر پیمبران و ائمه اطهار حق نمی‌گفتند؟ مگر سخنان حق و معجزاتشان در دسترس ستمكاران نبود؟ با وجود آن، در نابود كردن آنان و خاموش نمودن چراغ هدایت از هیچ عملی پروا نكردند. حضرت صاحب الامر نیز اگر از ترس ستمكاران غائب نشده بود به سرنوشت آنان گرفتار می‌شد.

●سكوت كند تا محفوظ بماند

دكتر: به نظر من، اگر آن حضرت بكلی از سیاست كناره‌گیری می‌كرد و با كفار و ستمكاران كاری نداشت و در مقابل اعمالشان سكوت اختیار می‌نمود و به راهنمایی اخلاقی و دینی خود می‌پرداخت، از شر دشمنان محفوظ می‌ماند.

جواب: ستمكاران چون شنیده بودند كه: مهدی موعود دشمن آنان می‌باشد و بدست وی كاخ‌های ستم در هم فرو می‌ریزد، مسلماً بسكوت او اكتفا نكرده خطظر را از خودشان رفع می‌نمودند. علاوه بر این، مومنین وقتی مشاهده می‌كردند، آن حضرت در مقابل تمام جنایات و ستم‌ها سكوت نموده آن هم نه یك سال و دو سال بلكه صدها سال، كم كم از اصلاح جهان و غلبه‌ی حق مایوس می‌گشتند و در نویدهای پیغمبر اكرم و قرآن شریف شك می‌كردند. علاوه بر همه‌ی اینها، اصلا مظلومین اجازه‌ی سكوت به آن جناب نمی‌دادند.

●پیمان عدم تعرض ببندد

سوال: مكن بود با ستمكاران وقت، پیمان عدم تعرض و معاهده ببندد كه در كارهایشان هیچگونه دخالتی ننماید و چون با مانت و درستی معروف بود معاهداتش محترم و اطمینان بخش بود و با وی كاری نداشتند.

جواب: برنامه­ی مهدی موعود، با سائر ائمه اطهار (ع) تفاوت دارد. ائمه مامور بودند كه در ترویج و انذار و امر به معروف و نهی از منكر تا سرحد امكان كوشش نمایند ولی ماور بجنگ نبودند لیكن از اول بنا بود كه سیره و رفتار مهدی دادگستر برخلاف آنان باشد. بنا بود در مقابل باطل و ستم سكوت نكند و با جنگ و جهاد جور و ستم و بیدینی را ریشه كن نماید و ستمگر آن را از كاخ خودسری سرنگون سازد.

اصلا اینگونه رفتار از علائم و خصائص مهدی شمرده می‌شد.

بهر امامی گفته می‌شد: چرا در مقابل ستمكاران قیام نمی‌كنی؟ جواب می‌داد: اینكار بعهده مهدی ماست. به بعضی از امامان با شمشیر اظهار می‌شد: آیا تو مهدی هستی؟ جواب می‌داد: مهدی با شمشیر جنگ می‌كند و در مقابل ستم ایستادگی می‌نماید ولی من چنین نیستم و توانایی آن را هم ندارم.

به بعضی اظهار می‌شد: امیداریم تو قائم باشی. می‌فرمود: من قائم هستم اما قائمیكه زمین را از كفر و ستم پاك می‌كند غیر منست. از اوضاع آشفته‌ی جهان و دیكتاتوری ظالمین و محرومیت مومنین شكایت می‌شد، می‌فرمودند: قیام مهدی مسلم است، در آن وقت اوضاع جهان اصلاح و از ستمكارن انتقام گرفته خواهد شد. از كمی عدد مومنینو كثرت كفار و قدرت آنان سخن رانده می‌شد، ائمه (ع) شیعیان را دلداری اده می‌فرمودند: حكومت آل محمد حتمی است و پیروزی و غلبه با حق پرستی خواهد شد، صبر كنید و در انتظار فرج آل محمد باشید و دعا كنید. مومنین و شیعیان هم باین نویدها دلخوش بودند و هر گونه رنج و محرومیتی را بر خود هموار می كردند.

با این همه انتظاراتی كه مومنین بلكه بشریت از مهدی موعود داشتند، آیا امكان داشت آن جناب، با ستمكاران عصر پیمان مودت و دوستی ببندد؟! و اگر چنین عملی را انجام می‌داد، آیا یاس و ناامیدی بر مومنین چیره نمی‌شد؟ و آن جناب را متهم نمی‌كردند كه: با ستمكاران سازش نموده قصد اصباح ندارد؟.

بنظر می‌رسد این عمل اصلا امكان نداشت و اگر انجام می گرفت، آن جمعیت قلیل مومنین هم در اثر یاس و بدبینی از اسلام و درستی خارج شده طریق كفر و ستم را پیش می‌گرفتند.

علاوه بر این، اگر با ستمكاران قرار داد دوستی و عدم تعرض امضا می‌كرد، ناچار بود به عهد و پیمان خویش وفادار باد و در نتیجه هیچ وقت اقدام به جنگ نكند، زیرا اسلام عهد و پیمان را محترم شمرده و عمل به آن را لازم دانسته است[۱].

از این جهتاست كه در احادیث تصریح شده كه یكی از اسرار غیبت و مخفی شدن ولادت حضرت صاحب الامر (ع) این است كه ناچرا نشود با ستمكاران بیعت كند تا هر وقت خواست هضت كند بیعت كسی در گردنش نباشد از باب نمونه :

حضرت صادق (ع) فرمود: ولاد ت صاحب الامر مخفی می‌شود تا اینكه وقتی ظاهر گشت پیمان هیچ كس در گردنش نباشد. خدا كارش را در یك شب اصلاح می‌كند[۲] علاوه بر همه‌ی اینها، ستمكاران و زمامداران خود خواه، چون ریاست و منافع خودشان را در خطر می‌دیدند، باین پیمانها مطمئن نمی‌شدند و چاره‌ی نهایی رادر قتلش تشخیص می‌دادند و زمین را بی رحمت و امام می‌گردانیدند.

۲_فائده اما غیبت چیست و چرا غیبت به دو صورت صغری و كبری محقق شده؟

امام غائب چه فایده‌ای دارد؟

سوال: اما اگر پیشوای مردم است باید ظاهر باشد. بروجرد اما ناپیدا چه فایده‌ای مترتب است؟ امامی كه صدها سال غائب بماند، نه دین را ترویج كند، نه امر جامعه را حل كند، نه پاسخ مخالفین را بدهد، نه امر به معروف و نهی از منكر كند، نه از مظلومین حمایت كند نه حدود و احكام الهی را جاری سازد، نه مسائل حلال و حرام مردم را روشن سازد، وجود چنین امامی چه سودی دارد؟!

جواب: مردم در زمان غیبت ، آن هم یواسطه‌ی اعمال خودشان از فوائدی كه شمردید محرومند لیكن فوائد وجود اما محضر به اینها نیست بلكه فوائد دیگری نیز وجود دارد كه در زمان غیبت نیز مرتب است از جمله، دو فائده ذیل را می‌توان شمرد:

اول: بر طبق سخنان گذشته و براهینیكه در كتب دانشمندان اقامه شده است و احادیثی كه در موضوع امامت وارد شده، وجود مقدس امام، غایت نوع و فرد كامل انسانیت و رابطه‌ی میان عالم مادی و عالم ربوبی است. اگر امام روی زمین نباشد نوع انسان منقرض خواهد شد. اگر امام نباشد خدا بحد كامل شناخته و عبادت نمی‌شود. اگر امام نباشد رابطه‌ی بین عالم مادی و دستگاه آفرینش منقطع می‌گردد. قلب مقدس امام بمنزله‌ی ترانسفورموتوریست كه برق كارخانه را به هزاران لامپ می‌رساند. اشراقات وافاضات عوالم غیبی، اولا بر آینه پاك قلب امام و به وسیله او بر دلهای سایر افراد نازل می‌گردد. امام قلب عالم وجود و رهبر و او، مربی نوع انسان است، و معلوم است كه حضور و غیبت او، در ترتب این آثار تفاوتی ندارد. آیا باز هم می شود گفت: امام ناپیدا را چه نفعی است؟! گمان می‌كنم: منشأ و ریشه‌ی اشكال نویسنده این باشد كه بحاق معنای ولایت و امامت پی‌نبرده و امام را جز یك مسئله گو و جاری كننده‌ی حدود نمی‌داند، در صورتیكه مقام امامت و ولایت از این مقامات ظاهری بسی شامختر است

امام سجاد (ع) فرمود: ما پیشوای مسلمین و حجت بر اهل عالم وسادات مومنین و رهبر نیكان و صاحب اختیار مسلمین هستیم. ما امان اهل زمین هستیم چنانكه ستارگان امان اهل آسمانند. بواسطه‌ی ماست كه آسمان بر زمین فرود نمی‌آیدمگر وقتیكه خدا بخواهد. بواسطه‌ی ما باران رحمت حق نازل و بركات زمین خارج می‌شود. اگر ما روی زمین نبودیم اهلش را فر می‌برد، آنگاه فرمود: از روزیكه خدا آدم را آفریده تا حال هیچگاه زمین از حجتی خالی نبوده است ولی آن حجت، گاهی ظاهر و مشهور و گاهی غائب و مستور بوده است، تا قیامت نیز از حجت خالی نخواهد شد، اگر امام نباشد خدا پرستش نمی‌شود، سلیمان می‌گوید عرض كردم: مردم چگونه از وجود اما غائب منتفع می‌شوند فرمود: همانطور كه از خورشید پشت ابر انتفاع می برند[۳].

در این حدیث و چندین حدیث دیگر، وجود مقدسصاحب الامر و انتفاع مرد از وی، تشبیه شده بخورشید پشت ابر و انتفاع مردم از آن. وجه تشبیه از این قرار است: در علوم طبیعی و فلكیات ثابت شده است كه: خورشید مركز منظومه‌ی شمسی است، جاذبه‌اش حافظ زمین و آنرا از سقوط نگه می‌دارد. زمین را بدور خود چرخانده شب و روز و فصول مختلف را ایجاد می‌كند. حرارتش سبب حیات و زندگی حیوانات و گیاهان و انسانیت، نورش روشنی بخش زمین می باشد. در ترتیب این آثار بین اینكه ظاهر باشد یا پشت ابر، تفاوتی وجود ندارد. یعنی جاذبه و نور و حرارتش در هر دو حال موجود است، گرچه كم و بیش دارد.

[۱]- بحار الانوار ج ۵۲ ص ۹۱

[۲] -قال موسی بن جعفر علیه اسلام: اذا فقد الخامس من ولد السابع من الائمه فالله الله فی ادیانكم لایزیلنكم عنها احد، یا بنی انه لابد لصاحب هذا الامر من غیبته حتی یرجع عن هذا الامر من كان یقول به، انما هی محنه من الله امتحن الله بها خلقه – بحار ج ۵۲ ص ۱۱۳

[۳] - بحارالانوار ج ۵۱ ص ۱۵۲

[۴] - زراره عن ابی عبدالله علیه السلام قال یازراره لابد للقائم من غیبه قلت: و لم؟ قال یخاف علی نفسه و او می‌بیده الی بطنه – اثبات الهداه ج ۶ ص ۴۳۷.

[۱] _ در سوره مائده آیه ۱ می گوید: ی ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود. و در سوره اسراء آیه ۳۴ می‌گوید: و اوفوا بالعهد ان العهد كان مسئولا. و در سوره مومنون آیه ۸ می گوید: و الذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون

[۲] _ بحارالانوار ج ۵۲ ص ۹۶.

[۳] _ عن جعفر الصادق عن ابیه عن جده علی بن الحسین علیه السلام قال: نحن ائمه المسلمین و حجج الله علی العالمین و سادات المومنین وقاده الغر المحجلین و موالی المسلمین و نحن امان لاهل الارض كما ان النجوم امان لاهل السماء و بنایمسك السماء ان تقع علی الارض الاباذنه و بناینزل الغیث و تنشر الرحمه و تخرج بركات الارض و لولا ما علی الارض منالساخت باهلها.

ثم قال: ولم تخل منذ خلق الله آدم من حجه الله فیها، اما ظاهر مشهور او غائب مستور، ولاتخلو الارض الی ان تقوم الساعه من حجه ولو لاذلك لم یعبدالله.

قال سلیمان: فقلت لجعفر الصادق علیه السلام كیف ینتفع الناس بالحجه الغائب المستور؟ قال: كما ینتفعون بالشمس اذاستر هاسحاب. ینا بیع الموده ج ۲ ص ۲۱۷.

[۴] _ اسحاق بن عمار قال: سمعت ابا عبدالله علیه السلام یقول: للقائم غیبتان؛ احدیهما طویله و الاخری قصیره، فالاولی یعلم بمكانه فیها خاصه من شیعته، و اما الاخری فلا یعلم بمكانه فیها الاخلاصه موالیه فی‌دینه – اثبات الهداه ج ۷ ص ۶۹. و بحارلانوار ج ۵۲ ص ۱۵۵.

[۵] _ بحارالانوار ج ۵۲ ص ۱۵۳

[۶] _ اثبات الوصیه ص ۲۰۶.

[۷] _ اثبات الهداه ج ۶ ص ۳۹۳.

[۸] _ قال علی بن الحسین علیه السلام فی القائم سنه من نوح و هو طول العمر – بحار ج ۵۱ ص ۲۱۷ - .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.