یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

غرش ببر مازندران با تب ۴۰ درجه


غرش ببر مازندران با تب ۴۰ درجه

امامعلی حبیبی اولین ورزشکار طلایی ایران در المپیک

● شناسنامه

▪ نام و نام خانوادگی: امامعلی حبیبی

▪ سال تولد: ۱۳۱۰

▪ محل تولد: یکی از روستاهای شهر بابل

▪ سمت: کشتی گیر وزن ۶۷ کیلوگرم

● افتخارات:

▪ مدال طلای المپیک ۱۹۵۶ ملبورن

▪ مدال طلای مسابقه های جهانی ۱۹۵۹ تهران

▪ مدال طلای مسابقه های جهانی ۱۹۶۱ یوکوهامای ژاپن

▪ مدال طلای مسابقه های جهانی ۱۹۶۲ تولیدو

▪ مدال طلای بازیهای آسیایی ۱۹۵۸ توکیو

او حالا فقط با خاطراتش زندگی می کند. خاطره اولین غرش ببر مازندران در دنیا در المپیک در سال ۱۹۵۶ و در شهر ملبورن، یاد مسابقه هایی که داده، مدال هایی که گرفته، با ارزش ترین یادگاری های عمر ورزشی اش. امامعلی حبیبی کشتی گیر بابلی برای اولین بار در ملبورن با کشتی گیران المپیکی سراشاخ شد. او در هر ۶ دور برنده بود. برای برد از دور اول با ضربه فنی اندنبرگ سوئدی استارت زد. در دور دوم توت مجارستانی هم تاب ضربه فنی او را نیاورد. حبیبی در دور سوم با امتیاز بیل فرانسوی را شکست داد تا حریفش در دور چهارم نیزولای ایتالیایی هم ببازد. تب ۴۰ درجه هم مانع کار او نشد و بستایف از شوروی حریف پنجم او بود که با ضربه فنی کنار رفت . تا در آخرین مسابقه کازاهارای ژاپنی هم با قبول ضربه فنی طلا را دور دستی تقدیم امامعلی حبیبی کند. کشتی گیر مازندرانی با این مدال به تاریخ ورزش ایران پیوست. او ۳ سال بعد در مسابقه های جهانی در کمتر از ۳ دقیقه دو کشتی گیر صاحب نام دنیا به نام بالاوادزه از شوروی و اسماعیل اوغان ترکیه ای را ضربه فنی کرد و سریع ترین کشتی گیر دنیا لقب گرفت. در سال ۱۹۶۱ هم دومین قهرمانی جهان را از آن خود کرد. و یک سال بعد در مسابقه های جهانی ۱۹۶۲ برای همیشه چهارگوشه دایره طلایی را بوسید.

فکر می کردید در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن قهرمان وزن ۶۷ کیلوگرم شوید؟

< شانس را نمی شود پیش بینی کرد. اما خیلی امیدوار بودم که به این مقام برسم. تلاشم را چند برابر کردم. فکر می کنم به خاطر تلاش ها، زحمات، تمرینات مرتب و راهنمایی های مربی کار آزموده ام مرحوم حبیب الله بلور قهرمان المپیک شدم.

▪ قهرمان المپیک شدن حس خاصی دارد؟

ـ احساس سربلندی و افتخار. من هم در المپیک ملبورن فقط انجام وظیفه کردم تا ملت ایران به خواسته دلشان برسند و شاد شوند. حس سربلندی و افتخاری که همه داشتند و من هم از آن مشتثنی نبودم.

▪ کشتی گیران خارجی و مربیان آنها بعد از قهرمانی شما چه عکس العملی نشان دادند؟

ـ معلوم است که در باطن از قهرمانی ام راضی نبودند اما به ظاهر تبریک می گفتند. کشتی گیر روس بستایف را که بردم از شکست خودش ناراحت بود اما پیروزی مرا هم تبریک گفت و با من هم دست داد.

▪ درست است که شما دور چهارم با تبی که داشتید روی تشک حاضر شدید؟

ـ بله.

▪ دلیل تب سرماخوردگی بود یا بیماری دیگر؟

ـ نه. سرما نخورده بودم. به خاطر کم کردن وزن کبدم خشک شده بود. همین مسأله باعث شد تا تب کنم.

▪ با این وضعیت چطور مسابقه دادید؟

ـ در آن روز مرحوم دکتر زاهدی معاینه ام کرد دید ۴۰ درجه تب دارم. اما من مثل همیشه قرآن را بوسیدم و با توکل به خدا روی تشک رفتم. از خدا خواستم که کمکم کند. وقتی روی تشک رفتم دیگر متوجه بیماری ام نبودم. تا اینکه کشتی گیر روس را ضربه کردم. این مسابقه را بردم و بلافاصله روانه بیمارستان شدم. ۲۵ روز در بیمارستان بستری شدم.

▪ فکر می کنم ماندگارترین خاطره برای شما فینال المپیک ملبورن بود. درست است؟

ـ بله. چرا که همه تعجب کرده بودند و می پرسیدند با این بیماری چطور با قهرمان روس مسابقه دادی. بهترین خاطره من است. من او را ضربه کردم و او نفر سوم شد و کازاهارای ژاپنی دوم. من هم می گفتم همه اش به خاطر عشق است. من نبودم که بردم. قدرت خدا بود. از خدا خواستم و برای اولین بار روی سکو رفتم. و اهتزاز پرچم ایران را دیدم.

▪ سخت ترین مسابقه ای که در ملبورن دادید، همان مسابقه با بستایف بود؟

ـ همه مسابقه ها سخت بود. چرا که همه حریفان تمرین کرده بودند و با آمادگی آمده بودند. کشتی گیران از کشورهای بزرگ که امکانات خوبی هم داشتند. همه مسابقه ها سخت بود. من همیشه معتقدم باید همه حریفان را بزرگ بدانی. به خاطر این عقیده به حریفانم مجال نمی دادم. نمی خواستم به هیچ حریفی امتیاز بدهم.

▪ مربی تان چقدر به مدال آوری شما امیدوار بود؟

ـ به من دلداری می داد اما نمی دانستم. در دلش چه می گذرد. همیشه می گفت شما سردارانی هستید که به نمایندگی از ملت به میدانی بزرگ پا گذاشته اید. باید فاتح باشید. یک ملت چشم انتظار موفقیت شما هستند باید به خاطر پیرزنانی که در شالیزار کار می کنند و مردانی که در مساجد دعا می کنند پیروز شوید تا دل آنها شاد شود.

▪ مدال گرفتن در آن المپیک ها سخت تر بود یا حالا؟

ـ آن موقع شرایط خیلی سخت بود. اما حالا امکانات زیاد است. حالا در سالن تمرین ۳-۴-۵ تشک هست که کشتی گیران روی آن تمرین می کنند اما آن موقع اینطور نبود. یک تشک استاندارد بیشتر نداشتیم.

▪ با این وضعیت شما چطور تمرین می کردید؟

ـ در هر شرایطی تمرین را رها نمی کردیم. اما به خاطر نداشتن امکانات در سالن تمرینات هوازی انجام می دادیم تا استقامت بدن هایمان بیشتر شود طناب می زدیم کوه می رفتیم و می دویدیم، در واقع برنامه تمرین مان طوری بود که یک روز تمرین کشتی در سالن و یک روز تمرینات هوازی.

مهری رنجبر