یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مهم ترین وزارتخانه روحانی
شما چه حدس میزنید؟ کدام وزارتخانه «مهمترین» است؛ وزارت اطلاعات؟ نفت؟ اقتصاد و دارایی؟ امور خارجه؟ یا ...
اجازه بدهید به مواردی اشاره کنیم که نشانی این «مهمترین» را میدهد:
یک نهاد عالی نظارتی در گزارشی اعلام کرد که یک مدیر ارشد اقتصادی، بیش از ۱۵ نفر از اقوام نزدیک خود را در مجموعه تحت مدیریتش استخدام کرده است. کار این فرد قطعاً در نظر هر شهروندی ناشایست است چون«منافع خانوادگی و قبیلهای را بر منافع کشورش ترجیح داده است. »
حالا به این مورد توجه کنید:
احتمالاً بارها برای شما اتفاق افتاده که با خانواده به یک منطقه خوش آب و هوا برای تفریح رفتهاید و مشاهده میکنید کسانی قبل از شما ساعاتی در آنجا خوش گذرانده و از آن محیط استفاده کردهاند، زبالههای خود را در آن طبیعت زیبا به جا گذاشته و رفتهاند. این صحنه برای شما ناخوشایند است، چون هموطنان شما اهمیتی برای محیط زیست قائل نبوده و این احتمال را هم ندادهاند که نفر بعدی یکی مثل خودشان است که دوست دارد از زیبایی و تمیزی آن محیط بهره ببرد.
مسائلی همچون کم کاری کارمندان دولت، بزندررویی کار کردن، پارتی بازی، دور زدن قانون و ... مواردی است که روزانه شاهد آن هستیم و متأسفانه به نظر میرسد که عادت رایج میان ما ایرانیان تبدیل شده و همچون تارهایی دور ما تنیده شده و از سرعت رشد و توسعه ما میکاهد. با ذکر این مثالهامیخواهم به این نتیجه برسم که ایراد و اشکال کار در جایی است که اینگونه شکل گرفته ایم. از نادیده گرفتن حقوق دیگران و عدم تحمل منتقدان خویش گرفته تا بیتفاوتی به محیط زیست و منابع ملی و مسابقه برای بهره برداری بیشتر از مزایا و فرصتهای دولتی به نفع خویشان، همگی به سازوکارهای آموزشی و تربیتی برمی گردد که شخصیت مردمان طی آن شکل گرفته و باعث میشود به استمرار این عادتهای غلط و به تعبیر مرحوم جمالزاده «خلقیات ما ایرانیان» کمک کند.
اغلب روشنفکران و اقتصاددانان در ریشه یابی علل و عوامل تأخیر در توسعهیافتگی ایران، وابستگی به نفت را متهم ردیف اول میشناسند و همچنین مدیران و کارکنان هر سازمان و ارگانی نقش سازمان یا دستگاه متبوع خود را در توسعه، زیربنایی و کلیدی معرفی میکنند. مثلاً وزارت راه و شهرسازی میگوید: «راه، زیربنای توسعه» یا دستگاه دیگری «ارتباطات» را محور توسعه تلقی میداند و جالب این که در همایش افتتاح یک کارخانه سیمان و در بنرهای تبلیغاتی «سیمان، اساس توسعه»! ذکر شده بود. اگر چه این تعبیرات از منظری خاص درست است اما بنا به اظهار و تایید تمامی صاحبنظران، جامعه شناسان و برنامه ریزان امور اجتماعی و فرهنگی و تجربه تمام کشورهای توسعه یافته، به گواه تحقیقات و مطالعات مراکز علمی و پژوهشی در مقیاس ملی، منطقهای و جهانی، مهمترین و بنیادیترین نهاد برای توسعه و تسریع در رسیدن به اهداف ملی هر کشور تعلیم و تربیت است.
تعلیم و تربیت هم مسیر و فرآیند توسعه است و هم هدف آن. بی شک همه اهداف اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در چارچوب تربیت نیروی انسانی متناسب قابل تصور است. بر این مبنا، بدون توجه به آموزش و پرورش ابعاد گوناگون توسعه اخلاقی و اجتماعی اتفاق نخواهد افتاد. بستر آموزش و پرورش کانون پیشرفت علمی و فناوری، پرورش ابعاد زیست محیطی، توجه به بهداشت فردی و عمومی، تعمیق شناخت دینی و عبادی و تربیت سیاسی و اجتماعی است. کم توجهی به تعلیم و تربیت، به معنای نادیده گرفتن سرمایههای بیکران انسانی و اقیانوس استعدادهای آینده سازان است. آموزش و پرورش، دستگاه سازنده امروز و فردای کشور است و بیشک در آینه آموزش و پرورش امروز میتوان آینده کشور را مشاهده کرد. بدیهی است که مهمترین نهاد و دستگاه برای هر نظام و دولتی و از جمله دولت یازدهم «آموزش و پرورش» باشد. مطمئناً «مهمتر» دانستن یک وزارتخانه به معنی فرو کاستن از اهمیت و وزن سایر وزارتخانه ها نیست، اما بحث اینجاست که ریشه بسیاری از گرفتاریهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی امروز به نظام آموزشی ما بر میگردد.
فرض کنید تنها اگر سه موضوع ِ« مسئولیت شناسی، نظم و احترام به حقوق دیگران» را طی یک برنامه ۱۰ ساله در مدارس کشور مبنای تربیت بچهها قرار دهیم، آیا شهروندان آینده این جامعه روزهای بهتری را در کنار هم تجربه نخواهند کرد؟ آیا نمیتوان نتیجه گرفت که «قانونگراییِ» یک مدیر دولتی در برابر غریبه و آشنا، تحت تأثیر مربیان و معلمان دوران کودکی و نوجوانی او بوده است؟ برخی صاحبنظران بر این باورند که اغلب ما ایرانیان به کارهای زودبازده عادت داریم و این امر را یکی از ویژگیهای اخلاق عمومی و فرهنگی ما میدانند و در بیان علت وجودی این خصیصه به دلایل تاریخی و بیثباتی دولتها و کم بودن فرصتها و نبود زمینهها اشاره میکنند و میگویند چون در اغلب موارد تاریخی، خود را در شرایط حساس و اضطراری و در حال گذر دیدهایم، عادت نکردهایم تا با تأمل و صبر و حوصله، قواعد اجتماعی و فرهنگی را نهادینهسازی کنیم و اخلاقیات و اصول زندگی فردی و اجتماعی را در نظامهای پایدار و نهادهای اساسی اجتماعی مانند آموزش و پرورش به نسلهای فعلی و آینده بیاموزیم و اغلب با مسائل مهم و اساسی زندگی سطحی و گذرا برخورد کردهایم.
زندگی در جامعه امروز و فردا به قواعدی نیاز دارد تا بشود در کنار یکدیگر زندگی توأم با آرامش و همراه با مفاهمه را تجربه کرد. این قواعد و اصول از سنخ تربیت و آموختن است. با کمال تعجب، امروز حتی در کلانشهرها و در بین جمعیت به ظاهر تحصیلکرده گاهی بدیهیترین آداب اجتماعی و اصول همزیستی نیز زیر پا گذاشته میشود. بی شک در آسیبشناسی این آشفتگی و آنومی اجتماعی و وجود عادات و خلقیات ناپسند فرهنگی باید به تعلیم و تربیت پرداخت . لیکن باید دانست که اصلاح این اوضاع و رفتار از جنس پروژههای عمرانی یا واردات و صادرات کالا و برنامه های کوتاه مدت نیست.
درمان این بیماری از مسیر برنامهریزی فرهنگی و تربیتی میگذرد، فرهنگ با آموزش و آموختن سر و کار دارد و این مهم بر مدار آموزش و پرورش استوار است. شرایط امروز کشور و فاصله ای که با همسایگان و کشورهایی داریم که روزی یا عقبتر از ایران بودند یا برابر با ما، ایجاب می کند که به دور از شعار به سرمایهگذاری در آموزش و تربیت بپردازیم. نهادینه شدن و تحقق شعار تدبیر و امید و اعتدال در اخلاق فرهنگی ایرانیان و جلوه آن در خلقیات عمومی ما در چارچوب آموزش و پرورش و فضای مدارس امکان پذیرخواهد بود. دولتمردان و نخبگان سیاسی ما از ضرورت ایجاد سرمایه اجتماعی و ارتقای مشارکت اجتماعی مردم در سرنوشت خویش سخن میگویند و ما می گوییم اینها بدون سرمایه گذاری در آموزش و پرورش امکان پذیر نیست. نسل نوپایی داریم که بسیار باهوش و مستعد است. اکنون که قرار است « تدبیر» مبنای تمشیت امور باشد و امیدوارانه به اداره امور پرداخت، باید روی شخصیت این نسل نوپا نیز کارکرد.
کارنامه کشورهای برتر و توسعه یافته دنیا همین نشانی را به ما میدهد که آموزش و پرورش را همیشه و در تمام ابعاد از انتخاب برترین چهره به عنوان وزیر گرفته تا حمایت گسترده مالی و فراهم آوردن بهترین شرایط برای معلمان و البته سخت گیری در استخدام معلم و تبدیل نکردن آموزش و پرورش به عنوان بنگاه کاریابی، در اولویت قرارداده اند. آموزش و پرورش را به معنای واقعی کلمه باید متمایزترین وزارتخانه دانست چرا که کیفیت شهروندان آینده در مشاغل و سطوح مختلف بسته به کیفیت آموزش و پرورش دارد و باید آموزش و پرورش را متفاوت دانست، چرا که از یک منظر بیشترین کارکنان دولت یعنی نزدیک به ۶۰ درصد کل کارکنان قوه مجریه را در اختیار دارد و دانش آموزان ارزشمندترین سرمایهها و موضوعات آن هستند و معلمان و خانوادهها که نقشی بی بدیل در فرهنگ سازی و تربیت دارند از مهمترین همراهان آن تلقی میشوند. اگر میخواهیم مدیران آینده کشور، بدون نظارت دستگاههای امنیتی و قضایی، قانونگرا بمانند، اگر میخواهیم شهروندانی آگاه، با اخلاق و علاقهمند به میهن و سرنوشت کشور داشته باشیم، باید به آموزشوپرورش بپردازیم.
به راستی کدام وزارتخانه تا این حد در ساخت آینده تعیین کننده است؟ درست گفتهاند که نشانی آینده هر کشوری را باید از مدرسههایش پرسید. برپا کردن آموزش و پرورشی برای جبران عقب ماندگی تاریخی ما در فرآیند توسعه یک مطالبه ملی است نه خواستی صنفی و گروهی. دغدغهمندان آینده ایران و مشتاقان ساخت کشوری برازنده نام ایران باور دارند که؛ مهمترین وزارتخانه دولت روحانی، آموزش و پرورش است.
مرتضی نظری
کارشناس معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست