سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
آشنایی با كهن ترین شرح فارسی «اسماء الحسنی »
نزد حكیمان و عارفان، پس از مبحث «وجود» مقولهای شگرفتر و گستردهتر از مبحث «اسماء الله» صورت نبسته است; چه، با شناخت اسمای الهی، آشنایی با صفات و افعال حق تعالی برای ما ممكن میگردد، و نیز به گفته اهل معرفت، شهود حضرتش میسور میشود.
سرچشمه صافی و گوارای این بحث - كه اندیشوران از پگاه تمدن اسلامی پیرامون آن نیكو قلم زدهاند - قرآن عزیز است، كه فروفرستندهاش، در آن خویش را با نامهای گونهگون خوانده است و همو فرموده: «برای خدای نامهای نیك است، پس وی را بدان نامها بخوانید». (اعراف/۱۸۰)
گذشته از كلام خدای حمید در قرآن مجید، پیشوایان دین در نیایشها و گفتههای خویش از اسماء الله فراوان یاد كردهاند; بویژه در احادیث نبوی، شكوه و جلال نامهای حضرت حق، سخت مورد تاكید است. در كلامی مشهور كه محدثان خاصه و عامه از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نقل كردهاندازصد نام باری تعالی سخن رفته كه حفظ وذكر آنها تواند مایه رستگاری و استواری ایمان پارسایان باشد. (۱)
باری مبحث اسماء حسنای الهی محل درنگ، مو شكافی و ژرف نگری بسیاری از اندیشوران، اعم از حكیمان، متكلمان، عارفان و جز آنان شده، و به تالیف رسالهها و كتابهای كوتاه و بلند در این زمینه منجر گردیده است. ابی بكر محمد، معروف به ابن عربی، به گردآوری و شمارش اسمایی كه در جای جای قرآن آمدهاند، دستیازیده و مشخص نموده كه در هر سوره چند اسم حضرت باری ذكر شده است. امام فخر رازی شرحی به مذاق متكلمان بر اسماء حسنی نگاشته كه به «لوامع البینات» شهره است. از حكیم الهی، حاج ملا هادی سبزواری نیز كتابی گرانسنگ در این زمینه به یادگار مانده، كه در حقیقتشرح دعای جوشن كبیر است. (۲)
در میان فراوان نوشتههایی كه نامهای الهی را كاویدهاند آثار اهل معرفت را صفایی دیگر است; نگاشتههای آنان از نكتههای معرفت آموز، آكنده و از لطایف دلانگیز انباشته است. اینان نه تنها رموز علمی اسماء حسنای الهی را بررسی كرده، و در شرح اسماء ذاتی و ثبوتی، توقیفی و قیاسی سخنهای در خور تامل گفتهاند، بلكه از نامهای خدای سبحان در آداب عملی و سیر و سلوك روزمره ربیتشوندگان نیز بهره بردهاند.
حكیم محمد لاهیجی در «مفاتیح الاعجاز»، در حالات ابوسعید ابی الخیر گوید:
«چون مرید را تلقین كردی، نزد خود مینشاند و اسماء الله بر او میخواند و نگاه به مرید میكرد تا به كدام اسمی در او تغییر پیدا میشود. از هر اسم كه در او تغییر پیدا میشد، میفرمود كه به آن اسم ذكر بگو; تا زمانی كه كار مرید به آن اسم تمام میشد، باز او را مینشاند و اسماء الله بر او میخواند و باز از هر اسمی كه تغییر در وی میدید به آن ذكر میفرمود; ... به این نوع تربیت مرید مینمود تا كار او در فقر به اتمام میرسید». (۳)
پانصد و اندی از هجرت پیغامبر خاتم صلی الله علیه وآله وسلم میگذشت كه مردی در جمع دانشیان درخشید; اهل قلم بود و اهل درد; خدای شناسی پارسی دان. كتابی درباره نامهای الهی نوشت كه گذشته از فواید گوناگون عرفانی، یكی از شاهكارهای نثر فارسی و نیز كهنترین گزارش اسماء حسنی به این زبان قندوش است; كتابی با عنوان «روح الارواح فی شرح اسماء الملك الفتاح».
شهاب الدین ابوالقاسم احمد، فرزند ابو مظفر سمعانی، یكی از دانشیان و سخنوران خاندان سمعانی است; خاندانی كه بیشترینه مردان آن به فضل و كمال، امام و رهنمای روزگار خود بودند و بر همگان پیشی داشتند.
احمد سمعانی ظاهرا در مرو، به سال ۴۸۷ قمری زاده شد. تا اوان بلوغ در همان جای بود و از پدر فقه و حدیث آموخت. آنگاه همراه برادرزادهاش، عبدالكریم، به سرخس مسافرت كرد، اما دیری نپائید كه به مرو بازگشت. دیگر بار آن دو جوان مروی به قصد دانش اندوزی راهی سفر شدند، این بار به سوی نیشابور، و به آهنگ استماع كتاب صحیح مسلم از محدثان نامدار آن دیار. به مقصود كه رسیدند، احمد روانه مرو شد. سالیانی بعد احمد سمعانی مراحل علوم ظاهری و باطنی را گذرانیده بود; فقیه و مفتی بود، وعظ میگفت، شعر میسرود و در مجلس بوسعید با عرفان آشنا گشته بود. وی سرانجام به سال ۵۳۴ قمری فرمان یافت و به ابدیت پیوست.
تاریخ این آگاهی را كه سمعانی چگونه به وادی عرفان راه یافته و با كدامیك از پیران خراسان پیوند داشته، از ما پنهان میدارد. در متن «روح الارواح» همآرائی اویسی گونهای مییابیم كه طبق آن، سلوك جاده طریقتبدون پیوستگی با پیر و دلبستگی با شیخ هم میسور است; و هم با عباراتی روبرو میشویم كه میگوید بدون آویزش به دامان رهنما در انجمن عاشقان نمیتوان نشست.
گرچه در خصوص چگونگی و چرایی گرایش سمعانی به عرفان دستمان تهی است و چیزی نمیدانیم، اما این را نیك آگاهیم كه تصوف و پسندهای عرفانی در روزگار وی سخت پرجاذبه بوده است; كششهایی كه درونهای بیقرار - همچون ابو حامد غزالی - را قرار میبخشید; جاذبههایی كه از سنایی مدیحهگوی، شوریدهای سختهجوی میساخت. یكی از ویژگیهای تصوف روزگار سمعانی آن بود كه مشایخ، بیش از ادوار دیگر درس و بحث، و وعظ و مجلس داشتند. برخی از ایشان به جامع شهر میرفتند و برای همگان تفسیر قرآن میگفتند; جماعتی از آنان در خانقاهها، میدانها و حتی كلیساهای شهر، مجالس پرشور وعظ برپا میكردند و این همه، به بسط عرفان در میان مردمان میانجامید. امر دیگری كه میتوانستسمعانی فقیه و محدث را به انجمن عاشقان كشاند و او را به نگارش كتابی با نثر شاعرانه وا دارد، نگاشتههای مشایخ سدههای سوم تا پنجم است; آثار بزرگانی چون ابی نصر سراج طوسی، ابوطالب محمد مكی، ابوالقاسم قشیری، شهید بلخی، جنید بغدادی و حسین منصور حلاج، كه جملگی به عربی هستند، و میراثهای جاویدان پارسی مانند «كشف المحجوب» هجویری، آثار خواجه عبدالله انصاری هروی، احمد غزالی و سنایی غزنوی.
افزون بر این همه، باید تاثیر اقوال ابوسعید ابی الخیر بر احمد سمعانی را از یاد نبرد; زیرا همچنان كه گفته آمد وی در سال ۵۲۹ سفری به نیشابور داشته، و در این روزگار آوازه ابوسعید در نیشابور و دیگر شهرها پیچیده بود و سمعانی كه در آن زمان در سفر دانش اندوزی بوده، به حتم، فراگیری مبانی آن مكتب عرفانی را فراموش نمیكرده است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست