سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

زبان و ادبیات فارسی نشانه فرهنگ و تمدن ملی


زبان و ادبیات فارسی نشانه فرهنگ و تمدن ملی

زبان و ادبیات فارسی معرفت چیستی و کیستی ملت متمدن ایران در بستر زمان است

زبان و ادبیات فارسی معرفت چیستی و کیستی ملت متمدن ایران در بستر زمان است. آثار مکتوب گران قدر زبان فارسی منعکس کننده جوهره ملی ایرانیان بافرهنگ و با قدمت و پیشینه ای کهن است که از دیرباز عرصه پهناوری را تحت سیطره و تأثیر خود داشته و بطور کلی تمامی شئون اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آنها را در برمی گرفت.

اما این حقیقتی انکارناپذیر است که این میراث جاودان و گرانقدر امروز در محاصره دشمنان داخلی و خارجی است که بی شک مراقبت و صیانت و پاسداشت آن نیازی ضروری است.

در این مقاله با عنوان «زبان و ادبیات فارسی- نشانه فرهنگ و تمدن ملی» پس از بیان اهمیت زبان و ادب فارسی به ذکر خطرات امروزین فراروی آن از جمله، تأثیر ترجمه از زبانهای بیگانه و وام گیری گسترده از زبانهای خارجی و... به بررسی راهکارها و ضرورت تقویت و غنی سازی زبان فارسی از قبیل ارتقای سطح تحقیقات و پژوهش های ادبی و علمی و پاسداشت و حراست از آن از طریق آموزش سنجیده و بالنده و برنامه ریزی شده پرداخته و پس از بیان عوامل تقویت زبان فارسی پیشنهاد هایی درخصوص شیوه های هویت یابی و ارزشمندی زبان فارسی ارائه گردیده است.

● مقدمه

زبان و ادبیات هر ملت، نماد هویت آن سرزمین محسوب و به سان آئینه ای است که چون در آن نیک بنگریم می توانیم چهره روح حاکم و فرهنگ کلی و صبغه و سابقه آن ملت را در آن بنگریم.

تاریخ، فرهنگ و تمدن غنی کهن، دین الهی توحیدی و زبان بومی، ملی از نشانه های مباهات ما، در عرصه تاریخ است که کثرت آثار ارزشمند و نویسندگان و شاعران و گویندگان نامدار و جهانی نشان از قدمت و دیرینگی فرهنگ و تمدن ما مؤید این موضوع است. اما زبان فارسی ما که دارای چنین پیشینه ای است متأسفانه امروزه از جوانب متعدد مورد هجمه قرار گرفته که نیازمند مراقبت و صیانتی ویژه است که از یک سو همت متولیان و دست اندرکاران و دل سوختگان و صاحب نظران وادی ادبیات و از سوی دیگر تأثیرگذاران بر این عرصه عظیم و رفیع را می طلبد تا نه تنها آن را از آسیب دور نگه داریم بلکه زمینه تقویت و غنی سازی آن را نیز فراهم نماییم.

زبان مادری فارسی شناسنامه شریف و نشان شخصیت اصیل در جغرافیای زیستی ما است که بیانگر فخر و یگانگی، تجمیع دل بستگی، پویایی وفرهیختگی ادبیات و تمدن و سابقه کهن ما، درفراخنای تاریخ است که با خون دلها و تحمل سختی ها و مصائب و تلاش های جانفرسای پیشقر اولان عرصه ادب همچون مولانا، سعدی، حافظ، نظامی و خاقانی بعنوان میراث و ودیعه ای گران سنگ به ما سپرده شده که باید این امانت مروارید گونه با حفظ ماهیت و اصالت و به گونه ای مطلوب از جانب ما به آیندگان سپرده شود.

حکیم ابوالقاسم فردوسی شاعر پارسی گوی و حماسه سرای باستانی ایرانی و احیاگر زبان دیرپای و دیرمان فارسی در زمانه ای اراده به سرودن و تنظیم شاهنامه نمود که ناآرامی های ناشی از جنگ فراگیر بود و کشمکش ها چندان فرصت مناسب برای تقویت و ترویج معرفت فرهنگی و ادبی برای اندیشه وران و مفاخر ادب و زبان فارسی باقی نمی گذاشت و اگر چه اندوخته مادی نیز نداشت اما با غلبه بر نومیدی ها بر تو سن اراده و سوار و همگام با دل پریشی ها و بی توجهی های محمود غزنوی، سرانجام با صرف سالهای متمادی از عمر خویش که قریب ثلث عمر او بود شاهنامه را به زبان فارسی آفرید:

بسی رنج بردم دراین سال سی

عجم زنده کردم بدین پارسی

اما امروزه به جهت اهمال و سستی و بی توجهی برخی متولیان موظف به حراست و صیانت و نگهداری ریشه و بی مایه و جایگاه و شریان حیاتی اصیل زبان فارسی از یک سو و عدم دقت در بیان برخی افراد و متن هایی که بدون رعایت قاعده و احساس در اصول علمی، کاربردی زبان به چشم می آید کار به جایی رسیده است که بعضی خیلی راحت وبدون دغدغه واژه های نامانوس و غیر معمول و بدون قاعده و حتی گاهی ملهم از ادبیات خارجی جایگزین کلمات فاخر و خوش آهنگ فارسی می شود.

● چالش های فراپیش در ادبیات

بدون شک آنچه که امروز زبان پارسی را تهدید می کند و آزاردهنده پیش روی ادبیات است دو خطر عمده و بقیه مهم تر است. یکی، تاثیری که ترجمه از زبانهای خارجی «به ویژه انگلیسی» بر دستور زبان فارسی می گذارد و دیگری وام گیری گسترده واژه از زبانهای خارجی.

هر زبان ساخت های دستوری خاص خود را دارد و زبان فارسی همچون زبانهای زنده دنیا در طول عمر دراز خود از فرهنگ ها و زبان های مختلف نیز تاثیر پذیرفته است و به تدریج کمبودهای خود را در ادوار و مقاطع خاص برطرف کرده است. زمانی از یونانی و سریانی، روزگاری از عربی، یک چند از ترکی و مغولی و در ۱۵۰ سال اخیر از زبان های اروپایی. شاید بتوانیم به سختی حضور غاصبانه واژه های خارجی را تحمل کنیم و به جهت آنکه جزوی از زبان ما شده است. اما امروزه در اوج تاسف نوبت به زبانهای اروپایی و انگلیسی هم رسیده است که با وجود اعتراض های ادیبان و کسانی که به حال زبان و ادبیات دل می سوزانند شمار زیادی از واژه ها و اصطلاحات و ترکیباتی از آنها در زبان ما جای دارند. مترجمان نیز گاهی در هنگامی ترجمه تحت تاثیر زبان مبدا ساخت هایی دستوری به کار می برند که در زبان فارسی متداول نیست.

بزرگ ترین لطمه و آسیبی را که وام گیری از کلمات و واژگان و اصطلاحات بیگانه بر زبان فارسی وارد می آورد این است که دستگاه واژه سازی آن را معطل و بیکاره می گذارد. یکی از ویژگی های برجسته زبان زایایی است و طبیعی است که تمامی زبان ها این توانایی را دارند که در صورت نیاز واژه های جدید خلق کنند و قطعا زبان فارسی با داشتن بیش از «۶۰ پسوند» و نزدیک به «۱۰ پیشوند» و نیز توان شگفت انگیز آن در تولید واژه های مرکب، علایم اختصاری، واژه های اشتقاقی و غیره... مشکلی در ساخت و زایش معادل در مقابل واژه های بیگانه ندارد. بی توجهی برخی متخصصان و تصور این که کاربرد واژگان لاتین نشانه عالم تر بودن است موجب شده است که طی سال های گذشته شمار نسبتا زیادی واژه از زبان های اروپایی وارد زبان فارسی شود، اگرچه در مقابل تلاش هایی هم برای معادل سازی صورت گرفته است ولی کافی به نظر نمی رسد. این واقعیتی اجتناب ناپذیر است که ادیبان و صاحب نظران ادبیات نمی توانند در تلویزیون، یا گمرک و یا در عرصه تکنولوژی و دیگر حوزه ها حضور مداوم داشته باشند و تا وقتی که معادل مناسبی برای نام یک کالا و یا فناوری نیافته اجازه ورود آن را به کشور ندهند. ولی ذکر این نکته ضروری است که وام گیری در پاره ای جهات می تواند مفید باشد و آن زمانی است که مفهوم جدیدی را وارد زبان کند و کلمه قرضی واژه بسیط باشد تا بتوان فرایند واژه سازی فارسی را روی آن اعمال نمود.

● برای پاسداشت زبان فارسی چه باید کرد؟

بی تردید پیشرفت و غنی سازی و تقویت و حفظ زبان دیرپای فارسی مبتنی بر چند عامل مهم و ارزشمند است. اول این که حراست از زبان و ادب فارسی به حمایت آموزش سنجیده و برنامه ریزی شده فراگیر نیازمند است. طبیعی است آموزش و پژوهش لازم و ملزوم یکدیگر و در واقع دو روی یک سکه هستند. اما نکته مهم اینجاست که دانشوران و فرهیختگان کشور چنانچه اقامت و خدمت به هموطنان خود را در همین سرزمین وجهه همت خود قرار دهند و حاصل سال ها پژوهش یافته های خویش را به زبان فارسی گرد آورده و ارائه نمایند و نتایج زحمات چندین ساله آنان به زبان شیوا و رسا تدوین گردد هم خودشان در جهت حفاظت زبان فارسی گامی مهم برداشته و هم بهره وران از دانش تجربه ای که اندوخته شده طرفی برخواهند جست. چرا که یکی از معضلاتی که هم اکنون فرا روی نویسندگان و مترجمان از یک سو و خوانندگان آثار و دانش آموختگان از سوی دیگر قرار دارد این است که تحقیق و پژوهش ژرف اندیشان با زبان فارسی موانست و تقارن و قرابتی ندارند. دوم ارتقا و اعتلای سطح تحقیقات و پژوهش های ادبی و علمی، از دستاوردهای آموزش سنجیده و بالنده این است که با کمک تفکر ادبی و علمی زمینه مناسب برای شکوفایی استعدادها فراهم می آید. می تواند گفت تا این زمینه اراده نشود همچنان شاهد رکود پژوهش در عرصه فعالیت های ادبی و علمی خواهیم بود. سوم ایمن سازی زبان فارسی، الزام ملی.برخی بر این باورند که شاید در تبدیل جهان به یک دهکده جهانی، داشته های کشور و ملل به همان صورت اصیل بومی و ملی حفظ خواهد شد و فرهنگ وارداتی و واژگان بیگانه، ترکیب و فرهنگ زبان یک ملت را بر هم نخواهد زد. اما باید پذیرفت که زبان فارسی امروز از دو سو در معرض آسیب جدی است، هم از بعد داخلی و هم از بعد خارجی.

از بعد داخلی کلمات محاوره ای، مبتذل و کوچه بازاری و طنزساز جایگزین کلمات پرمعنا می شوند و از بعد خارجی نیز تکرار و کثرت واژگان خارجی تبدیل به یک عادت غلط شده است که از ایستادگی حکیمانه در مقابل این دو عامل نیازمند یک هم بستگی ملی است که از یکسو بزرگان ادب وظیفه دارند که خوب بنویسند و خوب بخوانند و از سوی دیگر رسانه ملی و دیگر ابزارهای رسانه ای باید وظیفه حفظ سلامت و پایداری گفتار در ادبیات فارسی را بیشتر برعهده بگیرند و در فیلم ها و آثار فرهنگی خود به جایگاه رفیع زبان و ادب فارسی توجه و فرهنگ اصیل ایرانی را ترویج نمایند.

رسانه ملی می تواند بازوی اجرایی فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز واقع شود. زیرا اگر فرهنگستان زبان و ادب فارسی که موظف به واژه سازی و جایگزینی واژگان خارجی است برای اینکه آنچه تولید می کند در بین مردم کاربردی شود نیاز به بازویی اجرایی دارد که رسانه ملی می تواند حتی واژه هایی را که در ابتدا نامانوس هستند در جامعه و بطور عام ترویج نماید.

● عوامل تقویت زبان و ادب فارسی

درخت تناور زبان فارسی ریشه در اعصار تاریخ دارد. از دیرباز شاخ و برگهای سبزش سایبان ایمنی، پویایی و فرهیختگی و ایجاد برترین و عظیم ترین آثار ادبی و فرهنگی بوده و هست و خواهد بود.

سعدی لقب «افصح المتکلمین» و «استاد سخن» و فردوسی لقب «احیاگری زبان دیرپای و دیرمان فارسی» را با سرودن شاهنامه و در دوره معاصر بعضی از نویسندگان بزرگ با خلق آثار وزین و ثقیل و حصین خویش افتخارات باشکوهی بدست آورده اند و این القاب بدون تردید محصول قضاوت نسل ها و مورد تایید خوانندگان سخن سنج و نکته یاب است و به یقین این درخت عظیم و این نخل باسق قوی تر و سرزنده تر و جاودانه تر از آن است که مثلا با تزریق واژگان خارجی برگی از سرشاخه هایش زرد شود.

با این حال برای تقویت زبان فارسی باید، دانش آموزان و دانشجویان را در مدارس و مراکز آموزش عالی به مطالعه متون مکتوب اصیل فارسی ترغیب نمود. باید اطلاع رسانی مناسب و زبان شناسی دقیق فارسی انجام شود . از رسانه ملی برای ترویج فرهنگ و ادب فارسی استفاده شود اینها از راهکارهای ایمن سازی و تقویت زبان مادری ایران و ایرانیان است که تحقق آن مستلزم همدلی و همراهی اهل علم و قلم است. زیرازبان پدیده ای اجتماعی است و به همه افراد جامعه تعلق دارد و پاسداشت و حفظ و طراوت و سرزندگی آن نیز وظیفه همه آحاد مردم است.

محمد طالبی



همچنین مشاهده کنید