سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
حضور خط در نقاشی, شناسه هویت ایرانی

برخلاف آنچه برخی هنرشناسان میپندارند نقاشیخط هنری مختص ایران نیست. پیش از اینکه هنر نقاشیخط وارد سرزمین ایران شود در بسیاری نقاط دنیا متداول بوده است.
خط و نقاشی هر دو از نخستین نشانهها و واکنشهای بشرند و حتی در زمان انسانهای اولیه و غارنشین نیز نشانههایی از خط و نقاشی به روی دیوار غارها به یادگار گذاشته شده است.خط و نقاشی هرکدام به صورت مجزا و تفکیک شده از بنیادیترین هنرهاست و از فطرت پاک انسانی و ناخودآگاه انسان سرچشمه میگیرد و به بیرون میتراود.بسیاری از اساتید مجرب و پیشکسوت دنیا معتقدند هنر نقاشی و خط نیاز به آموزش ندارد و در فطرت انسان به صورت بالقوه نهفته است و فقط تبدیل و بالفعل شدن را میطلبد. بعضی استادان بزرگ نقاشی بر این اعتقادند نهایت استادی یک هنرمند زمانی است که به خلوص و پاکی کودکیهایش نقاشی کند.
● ریشههای نقاشیخط در فرهنگ ایرانی
ایران کشوری صاحب تاریخ غنی در هنر نقاشی نیست، دنیا بسیار قبل از ما تجربه کرد که میتوان از حروف و خط به عنوان یک المان تصویری کنار نقش و رنگ در تابلوهای نقاشی استفاده کرد و میتوان از خط به عنوان یکی از نگارهای تصویری هنر نقاشی بهره گرفت.
ورود خط به بومهای نقاشی علاوه بر فرم تازه میتوانست بومیت هنرمند نقاش را به رخ مخاطب بکشد و بیننده با تماشای اثر به سرزمین مادری هنرمند ارجاع داده شود.
خوشنویسی یکی از هنرهای کهن با ریشه باستانی ایران است.بعد از ورود اسلام به ایرانزمین دین اسلام راهی یافت تا با خوشنویسی ایرانی به تبلیغ خود بپردازد و خط خوش ایرانیان مبلغ بسیار خوبی برای دین اسلام به شمار میرفت. حدود ۶۰ سالی است که نقاشی ما دوره نوین خود را آغاز کرده و در این حوزه پا به عرصههای تازهای نهاده است. پس از گذران حدود ۱۵ سال از موج نوی نقاشی یعنی در دهه ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ نسلی از هنرمندان ظهور کردند که بعدها به هنرمندان سقاخانهای معروف شدند. استفاده از نشانههای مذهبی و عناصر نهفته در فرهنگ شیعه که مشهورترین آنها نمادهای عاشورا بود وجه مشترک میان هنرمندان سقاخانه بود. هنرمندان این نسل در خلق آثارشان از زوایای زیباییشناسی حروف فارسی انحناهای رقصان و خوشالحان(ح)، کشیدگی(ب)، قوس زیبای(ی) و قامت بلند(الف) بسیار هنرمندانه بهره بردند.
هنرمندانی نظیر حسین زندهرودی، رضا مافی و فرامرز پیلارام خط را به عنوان یک المان و نشانه بصری وارد تابلوهای خود کردند. برای دستهای از هنرمندان سقاخانهای خط تنها یک عنصر بصری بود و به مفاهیم نهفته در پس کلمات چندان توجهی نداشتند. نصرتالله افجهای استاد پیشکسوت نقاشیخط درباره نسل هنرمندان سقاخانهای چنین میگوید: «حسین زندهرودی اصلا خوشنویس نیست و خط در آثار او یک المان تصویری محض است. پیلارام خطاط بود اما چندان خوشنویس برتری نبود اما زندهیاد رضا مافی خوشنویس مجربی بود و حتی در نقاشیخطهای او نستعلیق زیبایی به چشم میخورد.» بعدها هنرمندان دیگر تغییر شکلهایی در حروف به وجود آوردند که بهطور کلی رابطه فرم و محتوا را از هم گسست و خط در آثار آنها به مجموعهای از حرکت حروف در بطن سطوح رنگی تبدیل گردید.
در عین حال بسیاری از هنرمندان و منتقدان هنری براین نکته اتفاق نظر دارند که نقاشیخط ایرانی پیشینه طولانی تری دارد و خیلی از هنرمندان ناآگاهانه و بدون علم و آگاهی از عصر صفویه و سیاهمشقهای خوشنویسی آن دوران به خلق آثاری به این شیوه می پرداختند: سیاهمشقهایی که هنرمند به زیباییشناسی فرم خط و کمپوزیسیون آنها دقتنظر داشت. حتی پیدایش هنر نقاشی در دوره قاجار هم با آثار رئالیستی همراه بود و این پیشینه تاریخی دورنمای نقاشیخط را از دوره سقاخانه به تصویر میکشد.
نقاشیخط شکل خلاقانهای از خوشنویسی است نوآوریای که به مدد رنگ و دفورماسیون حروف تحقق مییابد. خلاقیتی که با فاصله گرفتن از الزام ادبی همیشگی خوشنویسی به سوی افق تازه ترکیب شده و مفهوم از قالبهای معین به بیرون جهیده و با حذف و تغییر بسیاری از قراردادهای الزامآور قدیمی توانسته روح اصلی و همیشگی خود را زنده و نورانی نگاه دارد و حرفی تازه برای جهانی تازه داشته باشد.
نقاشیخط پس از انقلاب با اقبال زیادی از سوی هنرمندان و جوانان مواجه شد و موج عمده جوانان به هنر نقاشیخط روی آوردند و حتی در آثار انتزاعی و اکسپرسیونیست هم نشانهها، المانها و فرمهای خط فارسی نمایان شد.
در چند سال اخیر که آثار نقاشان ایرانی پا به پای هنرمندان غربی در حراجهای بینالمللی با اقبالی تازه روبهرو شده است، استقبال بیشائبه از آثار نقاشیخط هنرمندان ایرانی، جامعه تجسمی را بر آن داشت که حضور خط فارسی در تابلوهای نقاشی بستر مناسبی است که هنرمندان از خوشنویسی به عنوان یک شناسه هویتی در خلق آثارشان بهره ببرند و این هنر نیاز به شناخت بایسته و وسیع دارد و تنها کسانی باید به این عرصه پای بگذارند که کنه و روح خوشنویسی را با ممارست و تمرین دریافتهاند و آن را با نگاهی نقاشانه در آثارشان بازتاب دهند.
هنر نقاشیخط سوار بر موجی است که به سمت جلو حرکت میکند و رو به پیشرفت است ولی هنوز گرد و غباری روی آن ننشسته، گرچه حراجهای بینالمللی اتفاق میمون و مبارکی است اما اقبالی که نقاشیخط در این حراجیها پیدا کرده موجب شده است بسیاری با نگاه صرف اقتصادی پا به این عرصه بگذارند و این روزها تشخیص سره از ناسره سخت شده است اما به یقین بزودی آنها که فهم درستی از خوشنویسی ندارند و خط را به تزئین و سرسری در نقاشیخط جای میدهند به حاشیه میروند و هنر اینان هنر ماندگاری نیست. گذر زمان باعث زدودن گرد و غبار از روی نقاشیخط میشود و هنری ناب و بدون هرگونه آلودگی در معرض دید قرار میگیرد، قضاوت را باید به دست زمان سپرد.
● وقتی جوانان هنرنمایی میکنند
هنر خوشنویسی در تمام دورانها در خدمت نگارش آیات قرآن، اسماء الحسنی، احادیث و ادبیات و اشعار بزرگان بوده است. پس از آن نقاشیخط که باز هم روح معنوی خوشنویسی در این آثار نیز حلول کرده و نقاشیخطها هم ماهیت معنوی دارد در اللههای زیبای سید محمد احصایی و آثار نصرالله افجهای روح معنوی مفاهیم قرآنی در تابلوهایشان جریان دارد.
نقاشیخط پس از انقلاب با اقبال زیادی از سوی هنرمندان و جوانان مواجه شد و موج عمده جوانان به هنر نقاشیخط روی آوردند و حتی در آثار انتزاعی و اکسپرسیونیست هم نشانهها المانها و فرمهای خط فارسی نمایان شدنسل احصایی و افجهای مقید به اسلوب و اصول خوشنویسی هستند و تمامی نکات را مو به مو رعایت میکنند و گاه در آثاری از آنها قدرت چرخان قلم چشم هر بینندهای را خیره میکند. در تابلوهای جوانترها عملا خط در خدمت تصویر است و خط در زمینه و گاهی حتی پیشزمینه تصویر به کار گرفته میشود. خوشنویسی در تابلوهای نقاشیخط بخشی از نقاشی است و روند امروز تفکرات جوانان را روی تریبون بوم و قلممو با شناسهای از هویت ملی و قومی ایرانی به ارمغان میآورد.از آنجا که هنرمندان نوین از دشواری خط و ناخوانایی آن واهمه ندارند جسورانه و بیدریغ از هنر خوشنویسی و اقلام قدیم برای پیشبرد اهداف و خلق آثارشان هنرمندانه بهره بردهاند.
استفاده از تکنیکهای ساده از قلم نی و مرکب گرفته تا قلممو و رنگ و روغن و حتی امروزه کامپیوتر و دیجیتال آرت هیچ یک از اینها خط سنتی و خوشنویسی را با هنر مدرن در تضاد قرار نداده و با قابلیتهای بالای خطوط سنتی با همه قواعد محکمش فرصت همزیستی خوشنویسی با فناوری و هنری معاصر را به بهترین وجهی ایجاد کرده است.
نگارخانه ساربان که چند ماهی از افتتاح آن نمیگذرد این دومین بار است که به رویکرد نمایشگاهی با مضمون نقاشیخط روی آورده است. این نگارخانه تازه تاسیس در ماه رمضان نمایشگاه گروهی از سه نسل هنرمندان معاصر نقاشیخط برپا نمود و این بار نمایشگاهی انفرادی از ۱۳ اثر نقاشیخطهای هادی روشن ضمیر ارائه کرده است.
گرایش هنرمند به استفاده از رنگهای سادهتر و بهکارگیری ۲ تا ۳ رنگ در خلق آثار جدید از وجه تمایزات آثار روشن ضمیر با دیگر کارهای او محسوب میشود.
کارهای روشن ضمیر در این نمایشگاه به دو دسته تقسیمبندی میشوند؛ آثاری با مضمون اسماءالحسنی که این اجازه را به هنرمند میدهند تا اسامی خداوند را با ابعادی بزرگ و بدون محدودیت به تصویر درآورد که ابهت و بزرگی خالق هستی را به مخاطب القا میکند و او در آثار دیگرش از اشعار حافظ و شعرای قدیمی بهره برده است.
آثار روشن ضمیر بهطور کلی در زمینه تیره خودنمایی کرده و فضایی وهمآلود را به مخاطب القا میکند. ولی در این نمایشگاه ما شاهد آثاری با زمینههای روشن از هنرمند هستیم. او درباره انتخاب رنگ کارهایش میگوید: به رنگ خاصی اعتقاد ندارم و به عقیده من رنگ بد وجود ندارد. رنگهایی که در خلق آثارم بهره گرفتم به روحیهام در همان مقطع زمانی ارائه کاری بستگی دارد و به همین علت تعمدا رنگ خاصی را انتخاب نمیکنم و به همین دلیل هم هیچکدام از تابلوهایم از پیش تعیین نشدهاند. در آثار این نمایشگاه برخلاف گذشته از رنگهای تیره کمتر استفاده میکنم. گاهی اثری را به تصویر میکشم و پس از گذشت زمان و پیدایش روحیهای جدید رنگ تابلو را تغییر میدهم. روشن ضمیر میگوید: من در دورهای از رنگ نارنجی و قرمز زیاد استفاده کردم و بهکارگیری این پالت رنگی به علت حال و هوای من در آن زمان بود. در کل همه آثارم را دوست دارم و اگر به آنها تعلق خاطر نداشتم هرگز آنها را به دیوار نمیآویختم. هرکدام از تابلوها بخشی از وجود من هستند.
در آثار روشن ضمیر هنر خوشنویسی با مضامین شعر نو درهم آمیخته و شرایط متفاوتی را بر تابلوها حاکم نموده است. وی معتقد است: همجواری خوشنویسی سنتی با شعر نو ممانعتی ندارد. استفاده بجا از خوشنویسی و شعر نو به صورت توأمان بستگی به دید و قدرت ترکیببندی خوشنویسی دارد. در آن زمان است که خوشنویسی از وادی ادبیات فاصله میگیرد و خوشنویسی از هنر دست دوم و ناقل پیام بودن فاصله میگیرد و به یک هنر برتر تبدیل میگردد که در آن میتوان فرم، بافت و ترکیببندی را دید. روشن ضمیر علاقه خاصی به سیاهمشق دارد و هنرمندی سنتی با رویکرد نقاشانه است. البته نه رویکردی معاصر زیرا که معاصر بودن مفهوم گستردهای را دربرمیگیرد.
روشن ضمیر در بعضی از آثارش به روشی متفاوت روی آورده و آن استفاده از ورق طلا در ارائه آثارش است. شاید این یک سبک منحصربهفردی برای روشن ضمیر محسوب میشود. او درباره این تکنیک میگوید: ورقهای خیلی نازک میکرونی هستند که ضخامت بسیار کمی دارند و کار با آنها سخت و آسیبپذیر است. چسب مخصوصی دارد و گاهی محدودیتهایی در کار ایجاد میکند و طی مطالعاتی که داشتم به این نتیجه رسیدم که قبل از این کسی به شکل جدی به استفاده از ورق طلا در نقاشی نپرداخته و بعد از مدتی حس کردم دورهاش نیز رو به اتمام است، بنابراین من هم دوباره سراغ رنگها رفتم.
آزاده جعفریان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست