سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

جامعه شناسی تغییرات اجتماعی


جامعه شناسی تغییرات اجتماعی

در آثار مربوط به تغییرات اجتماعی توجه به الگوهای تغییر همواره مورد توجه دانشمندان علوم اجتماعی بوده است این توجه معطوف به فرآیندها و چگونگی تحقق تغییرات اجتماعی و فرهنگی بوده است

در آثار مربوط به تغییرات اجتماعی توجه به الگوهای تغییر همواره مورد توجه دانشمندان علوم‌اجتماعی بوده است. این توجه معطوف به فرآیندها و چگونگی تحقق تغییرات اجتماعی و فرهنگی بوده است.

الگوهای اصلی تغییرات اجتماعی عبارتنداز: تکامل، اشاعه، فرهنگ‌پذیری، شهری شدن و صنعتی‌شدن. اینک به بررسی هر یک از آن‌ها می‌پردازیم.

● تکامل

نظریه‌پردازان کلاسیک این اعتقاد را داشتند که جوامع در سیر تکاملی خود از مرحله‌ای به مرحله دیگر گذار می‌کنند و هر مرحله تاریخی در قیاس با مرحله ماقبل خود مرحله‌ای کامل‌تر و پیشرفته‌تر ارزیابی می‌شد. انسان‌شناسان معاصر در احیاء نظریه تکامل بر فرهنگ و تکنولوژی تأکید دارند، تا نشان دهند چگونه تغییرات تکاملی در جامعه‌ها اتفاق می‌افتد. آن‌ها سعی دارند تا منبع اصلی تغییر جوامع را با نحوه معیشت آن‌ها تبیین کنند و ربط دهند. برای مثال از کشاورزی به صنعتی و مراحل بالاتر را از لحاظ معیشتی از مراحل قبلی پربارتر به حساب می‌آورند که این امر در نتیجه مازاد اقتصادی، جمعیت بیشتر، کارآیی بالاتر، تنوع فرهنگی زیادتر، پیدایش پایگاه‌ها و نقش‌های جدیدتر، توسعه اقتصادی سریعتر و پیچیدگی بیشتر را در بر دارد.

به نظر «ویلبرت مور» علاقه به تکامل اجتماعی به دو شکل عمده تجلی پیدا کرده است. شکل اول را می‌توان در کار «استوارد» دید که تلاش می‌کند تنوع تکاملی اجتماعی را به کمک مقوله تکامل چند خطی درک کند و شکل دوم را در کار کسانی مانند: «وایت»، «سالینز» و «سرویس» باید دید که معتقدند نظریه تکامل اجتماعی را باید در سطح بسیار عام دید لیکن نباید بر این نکته اصرار داشت که تمام تفاوت‌های ساختاری وفرآیندهای پویا در این نظریه گنجانده شوند یا از آن مشتق شوند.

در مجموع در قالب الگوی تغییر تکاملی مجموعه تغییرات در نظام حقوقی، مذهبی، قشربندی اجتماعی و نظام تولید از حیث کمی و کیفی به صورت انباشتی و معمولاً به صورت خطی و فزاینده مورد توجه قرار می‌گیرند.

«رابرت بلا» تکامل را فرآیند افزایش در ابعاد و پیچیدگی سازمان‌ها می‌بیند و این امر موجب می‌شود که ارگانیسم، نظام اجتماعی و افراد با توانایی بیشتری خود را با محیط سازگار کنند و به عبارتی استقلال داخلی بیشتری نسبت به مراحل قبلی در رابطه با محیط پیدا کنند. در این دیدگاه تکامل در نتیجه تحول سیستم‌های نمادین مذهبی از دیگر ساختارهای اجتماعی جدا شده و انسان آگاهی بیشتری از لحاظ مذهبی نسبت به خود پیدا کرده است.

● اشاعه

تحلیل تغییر اجتماعی در قالب الگوی اشاعه تلاش می‌کند که نگاه خطی دیدگاه تطورگرایانه به تاریخ را رد کند و بر مطالعه پدیده‌های فرهنگی در قالب و کانون‌های جغرافیایی خاص متمرکز شود. در این الگو تغییرات اجتماعی و فرهنگی اقتباس و امانت گرفتن عناصر فرهنگی از یک نقطه جغرافیایی و بسط و گسترش آن در نقطه دیگر مورد تحلیل قرار می‌گیرند. انسان‌شناسان معتقدند که اشاعه در جوامع پیچیده امروزی نیز وجود دارد. بسیاری از عناصر فرهنگی که توسط گروه‌های متخصصین ایجاد شده، به وسیله گروه‌های دیگر اخذ شده است. علاوه بر انسان‌شناسان که چگونگی اشاعه ایده‌ها و امور مادی از یک جامعه به جامعه دیگر را مطالعه کردند، جامعه‌شناسان روستایی به مطالعه اشاعه فناوری‌های جدید کشاورزی در میان زارعین می‌پردازند.

اشاعه، گسترش خصیصه با الگوهای فرهنگی از یک گروه به گروه دیگر است که هنگام تماس جوامع گوناگون با یکدیگر به وقوع می‌پیوندند. اشاعه به وسیله عوامل مختلف از جمله مبادلات تجاری، زندانیان، ادبیات، مسافران، وسایل ارتباط جمعی مانند: رادیو، تلویزیون، مطبوعات و دیگر مواد چاپی صورت می‌گیرد. اشاعه فرآیندی انتخابی است که در آن یک فرهنگ، به درجات گوناگون، برخی خصایص را می‌پذیرد و برخی را رد می‌کند. اشاعه ممکن است هدفدار یا بدون هدف باشد.

در جوامع جدید با توجه به افزایش تماس‌های اجتماعی و فرهنگی و نیز گسترش وسایل ارتباطی جدید در مقیاس جهانی، الگو و فرآیند اشاعه اهمیت بیشتری پیدا کرده است.

● فرهنگ‌پذیری

فرهنگ‌پذیری دلالت بر اخذ ویژگی‌های مادی و غیرمادی از جامعه و فرهنگ دیگر دارد . به عبارت دیگر فرهنگ‌پذیری به آن دگرگونی فرهنگی اطلاق می‌شود که بر اثر تماس‌های گسترده و مستقیم میان دو یا چند گروهی رخ می‌دهد که پیش از این تماس، گروه‌های مستقلی بودند. فرآیند فرهنگ‌پذیری تحت‌تأثیر عوامل مختلفی است. نقطه آغاز و شروع آن با افرادی است که در تماس با جوامع و فرهنگ‌های غیرخودی(غیربومی) قرار می‌گیرند، پس عناصری چون نوع رفتارها و واکنش‌هایی که از این تماس حاصل می‌شوند و نیز میزان انعطاف‌پذیری اجتماعی جامعه و در نهایت توانایی و قابلیت‌های سیاسی و نظامی یک جامعه از عواملی هستند که بر فرآیند فرهنگ‌پذیری تأثیر می‌گذارند.

فرهنگ‌پذیری را نوعی اقتباس فرهنگی نیز می‌دانند که معمولاً حاصل تماس‌های بلندمدت یک فرهنگ با فرهنگ دیگر است. مواردی چون جنگ، استعمار، مبلغان مذهبی، مبادلات و تماس‌های فرهنگی سازوکارهایی هستند که موجب شکل‌گیری فرآیند فرهنگ‌پذیری در قالب اشکال اختیاری، اجباری، با برنامه(هدفمند) و بدون برنامه(غیرتعمدی) صورت می‌گیرد.

● شهری شدن

شهری شدن فرآیندی است که به واسطة آن نسبت جمعیت شهرنشین همراه با گسترش شبکه‌های ارتباطی، فعالیت‌های اقتصادی، سازمان‌های سیاسی و اداری در مناطق شهری افزایش می‌یابد.

شهری‌شدن فرآیندی تاریخی است که قدمت طولانی دارد و همراه است با تغییراتی در مقیاس‌های خرد، میانی و کلان، تغییرات و پیامدهایی که نه تنها در تمامی طول فرآیند شهری ‌شدن از شکل و ماهیت همگون و یکسانی برخوردار نیستند، بلکه این تغییرات و پیامدها در مناطق مختلف نیز تفاوت محسوس را از خود نشان داده‌اند. به تعبیر جامعه‌شناسانی چون «زیمل»، «ردفیلد»، «ویرث و دیگران» شهری شدن شیوه زندگی جدیدی است که حیات ذهنی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ویژه خود را دارد. در شهر اشکال جدیدی از سازمان و کنترل اجتماعی مطرح می‌شوند، اشکال قدیمی پیوستگی، اصلاح می‌شوند یا حتی نامناسب تلقی می‌شوند، شبکه‌های خویشاوندی گستردگی و اهمیت قبلی خود را از دست می‌دهند،‌ تقسیم‌کار و تفکیک اجتماعی روزبه‌روز گسترده‌تر می‌شود، رقابت و ستیز اجتماعی ظهور تازه‌ای پیدا می‌کند، ناهمگونی اجتماعی و فرهنگی موجب ظهور خرده فرهنگ‌های تازه‌ای در عرصه‌های مختلف حیات اجتماعی می‌شود،‌ با فراهم شدن فرصت‌های جدید برای تحرک اجتماعی نظام قشربندی اجتماعی تازه‌ای تجربه می‌شود و در نهایت سبک زندگی صورت جدید و متغیری را به خود می‌گیرد.

تفاوت در الگوی شهری‌شدن جوامع صنعتی و جوامع غیرصنعتی موجب ایجاد دو وجه متمایز در روند کلی توسعه شهرنشینی شده است. کشورهای صنعتی نرخ‌های کاهنده‌ای را در این روند نشان می‌دهند،‌ولی چون فقط یک چهارم از جمعیت جهان را در خود دارند کاهش مربوط به آن‌ها در به تأخیر انداختن روند شهرنشینی چندان تأثیری نداشته است. بر عکس جمعیتهای عظیم جهان‌سوم، نقش عمده را در توسعه شهرنشینی با حجم و ابعادی که از هر زمان دیگر بزرگتر است، ایفا می‌کنند.

برخلاف شهرهای اوایل دوران صنعتی، شهرهای معاصر جهان سوم تله‌های مرگ نیستند. واقعیت این است که در بسیاری موارد، وضعیت بهداشتی آن‌ها تقریباً به خوبی اوضاع شهرهای امروزی ممالک صنعتی و به مراتب بهتر از وضعی است که از این لحاظ در نواحی روستایی جهان سوم وجود دارد. شهر جهان‌سومی به طرزی خارج از تناسب از غلبه علم بر مرگ و میر در نواحی گرمسیری بهره برده، ولی در عین حال باروری ساکنان آن، چه با معیارهای معاصر و چه با استانداردهای تاریخی شهرهای ممالک صنعتی، درسطح بسیار بالا باقی مانده است.

شهرنشینی فقط با آمار رشد شهری و افزایش نسبت جمعیت ساکن در شهرها شناخته می‌شود. به تعبیر جامعه‌شناسانی چون «زیمل»، «پارک» و دیگر جامعه‌شناسان مکتب شیکاگو شهری‌ شدن، شیوه تازه‌ای از زندگی را همراه خود دارد. زیرا اولاً: شهری شدن به عنوان شیوه زندگی متغیر، همراه است با پذیرش شیوه‌های نوین در زندگی چون حجم و تراکم زندگی شهری موجب گرایش‌های جدید در میان ساکنین نسبت به یکدیگر می‌شود که نه تنها با صفات عقلانیت و حسابگری بلکه با بی‌تفاوتی و خویشتن‌داری مشخص می‌شود و همچنین ابعاد جدید زندگی شهری متضمن تراکم و ناهمگونی ساکنین است. از طرفی ترکیب و آمیختگی مردمان مختلف شکل‌های جدیدی از تعامل ونیز اشکال تازه‌ای از فرهنگ را تولید می‌کند. آمیختگی اجتماعی همیشه خصلت موزون و متعادل ندارد بلکه همراه با ستیز و تعارض نیز هست.

بنابراین شهرنشینی به عنوان فرآیندی پویا مطرح است که طی آن شاهد نوعی انتقال و حرکت هستیم. این فرآیند انتقالی حداقل در بردارندة دو نوع حرکت و تغییر است:

یکی حرکت و انتقال جمعیت از مناطق روستایی به مناطق شهری همراه با تغییر در کارکردها، به ویژه کارکرد اقتصادی‌شان و دیگری تغییر در شیوه زندگی، نظام ارزشی و هنجاری‌شدن این فرآیند پویا امروزه به عنوان مسئله‌ای جهانی مطرح است، چنان‌که «گیدنز» معتقد است که شهرنشینی در قرن بیستم یک فرآیند جهانی است که جهان سوم به طور فزاینده‌ای به سوی آن کشیده شده است. تا قبل از ۱۹۰۰ تقریباً تمامی رشد شهرها در غرب به وقوع می‌پیوست و پنجاه سال بعد شهرنشینی در جهان سوم نیز افزایش پیدا کرد. در سال ۱۹۵۷ فقط ۳۹ درصد جمعیت جهان در شهرها زندگی می‌کردند، ولی سازمان ملل‌ پیش‌بینی کرده که در سال‌ ۲۰۲۵ به ترتیب ۶۳ درصد جمعیت جهان در شهرها و نیمی از جمعیت شهری آفریقا و جنوب آمریکا نیز به تنهایی بیش از کل جمعیت اروپای ۱۹۵۷ خواهد بود.

دکتر داودنادمی - سایت جامعه شناسی ایران


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.