شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

شکوفایی علوم در بینش دینی


شکوفایی علوم در بینش دینی

در تبین جهان طبیعت و نظام حاکم بر آن، دو نظریه معروف وجود دارد که یکی را تفسیر الهی و دیگری را بینش مادی می‌نامند، و هر دو اندیشه برای خود دلائل، و در میان دانشمندان علوم طبیعی …

در تبین جهان طبیعت و نظام حاکم بر آن، دو نظریه معروف وجود دارد که یکی را تفسیر الهی و دیگری را بینش مادی می‌نامند، و هر دو اندیشه برای خود دلائل، و در میان دانشمندان علوم طبیعی طرفدارانی دارد هرچند نظریه نخست، اعتماد بیشتر پی‌افکنان علوم طبیعی را جلب نموده است و غالباً تفسیر جهان را بدون پشتیبانی موجود برتر، محال و نشدنی تلقی می‌کنند.

هدف در این بحث کوتاه، بیان استواری و یا نااستواری، نظریه‌ها نیست، زیرا در این مورد کتاب‌ها و رساله‌ها فزون از حد نگارش یافته و در دسترس هست. بلکه غرض اشاره به نکته‌ای است که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد و آن این‌که: کدام از این دو نظریه مایه شکوفایی علوم طبیعی و جهان شناختی می‌شود، آیا نظریه وابستگی جهان به موجود دانا و توانا، یا نظریه ازلی بودن ماده و این‌که نظام آن معلول تصادف یا برخاسته از ویژگی ماده فاقد شعور است؟

و به دیگر سخن، کدام یک از این دو اندیشه و طرح، برای تفسیر جهان به پژوهشگر توان و نیرو می‌بخشد که بی‌امان در کشف اسرار و قوانین جهان بکوشد، و روابط پدیده‌ها را به دست آورد و سرانجام بر قوانین کلی جهان تسلط یابد.

ما در این‌جا رشد سخن را به دست اندیشمند قرن بیستم که خود در شکوفایی علوم هسته‌ای سهم به سزایی داشته است می‌دهیم و از او نظرخواهی می‌کنیم آنگاه خود نیز به گونه‌ای به صورت فشرده به داوری می‌نشینیم.

«من تأیید می‌کنم که مذهب، قوی‌ترین و عالی‌ترین محرّک تحقیقات و مطالعات علمی است و فقط آنها که معنی کوشش خارج از حدّ متعارف و باور نکردنی دانشمندان را و مهمتر از همه فداکاری و کوشش طلایه‌ها و پیش قراولان علمی، یعنی کار خردکننده تئوری‌سازان را می‌شناسند، می‌توانند نیروی عظیم هیجاناتی را که مصدر این همه ابداعات عجیب و کاشف واقعی فنون‌های زندگی است، دریابند.

آیا چه الزامی و اعتقادی از نظر جهان هستی و چه اشتیاق عجیبی «کپلر» و «نیوتن» را نیر و توان می‌بخشد که سال‌ها در تنهایی و سکوت محض، برای توضیح دادن و از پیچیدگی درآوردن نیروی جاذبه و نظام فلکی، رنج ببرند.

ولی تنها کسی می‌تواند یک تصور روشن از چیزی که به راهنمایان واقعی بشری الهام داده، و به آنان نیرو بخشیده است،‌ داشته باشد که خود در چنین راهی گام برداشته و سال‌ها عمر خویش را در این راه صرف کرده باشد.

بلی آن چیزی که به فداکاران و جانبازان قرون، علی‌رغم شکست‌ها و ناکامی‌های ظاهری، توان می‌دهد تا بار دیگر به پای خیزند و جهاد کنند، این احساس مذهبی مخصوص است که یکی از معاصرین گفته است که در این عصر ماده پرستی، فقط کارگران جدی و واقعی علوم آنهایی هستند که دارای احساسات مذهبی عمیق باشند».(آلبرت انیشتین، دنیایی که من می‌بینم، ص ۵۹ و ۶۱)

در تفسیر این گفتار یادآور می‌شویم:

اعتقاد بر این‌که جهان مصنوع یک قدرت بزرگ و علم بی‌پایان است، با اعتقاد دیگری همراه می‌باشد و آن این‌که طبیعت براساس محاسبه و اندازه‌گیری آفریده شده، زیرا سازنده آن حکیم علی الاطلاق است و کار حکیمانه براساس برنامه استوار بوده و بی‌هدف و بدون غایت نمی‌باشد.

چنین اعتقاد دوم که لازمه تفسیر جهان بر پایه اندیشه الهی است، محقّق و پژوهشگر را بر کشف روابط و قوانین برانگیخته و اراده او را در فهم اسرار گیتی و کشف قوانین کلی، دو چندان می‌سازد.

در حالی که اعتقاد بر ازلی و قدیم بودن ماده و این‌که در پیدایش طبیعت از نظر ماده و صورت، هیچ نوع عقل و شعوری مداخله نداشته و محاسبه و اندازه‌گیری صورت نگرفته است نه تنها پژوهشگران را وادار نمی‌کند بلکه از حرص و آز آنان در فهم اسرار طبیعت می‌کاهد؛ زیرا در تفسیر مادی، پژوهشگر گمشده‌ای ندارد تا به دنبال آن برود، و اعتقاد بر بریدگی طبیعت از عقل و شعور، ملازم با اعتقاد به نظم و برنامه نیست بلکه با احتمال حکومت هرج و مرج و بی‌نظمی، همراه می‌باشد و با چنین احتمال، انگیزه‌ای بر پژوهش نخواهد داشت. از این جهت باید گفت پژوهش برای کشف قوانین و اسرار طبیعت ملازم با اعتقاد،‌ جدا از یقین به ماورای طبیعت و مداخله علم و آگاهی در تنظیم آن نیست و هر پژوهشگری در درون خود الهی بوده هرچند ممکن است خلاف آن را بر زبان جاری سازد.

آیت الله جعفر سبحانی