دوشنبه, ۲۸ خرداد, ۱۴۰۳ / 17 June, 2024
مجله ویستا

برگی از تاریخ (۱۰اردیبهشت) (۱)


برگی از  تاریخ (۱۰اردیبهشت) (۱)

امروز ، دهم اردیبهشت ماه ۱۳۸۶ هجری شمسی ، برابراست با ۱۲ربیع الثانی ۱۴۲۸ هجری قمری و ۳۰آوریل ۲۰۰۷ میلادی . رویدادهای مهمی که در طول تاریخ ، درچنین روزی ، بوقوع پیوسته از این …

امروز ، دهم اردیبهشت ماه ۱۳۸۶ هجری شمسی ، برابراست با ۱۲ربیع الثانی ۱۴۲۸ هجری قمری و ۳۰آوریل ۲۰۰۷ میلادی . رویدادهای مهمی که در طول تاریخ ، درچنین روزی ، بوقوع پیوسته از این قرارند:

درگذشت سلطان محمود غزنوی

۹۷۷ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۰۳۰ میلادی ، سلطان محمود غزنوی درگذشت . آرامگاه وی که از ساختمانهای دوره غزنوی است در شش کیلومتری شمال شرقی شهر غزنی افغانستان قرار دارد.

این ساختمان در زمان خود سلطان محمود غزنوی به نام عمارت فروزه شهرت داشت و پس از مرگ و به خاک سپاری سلطان محمود در آن، به روضه مشهور شد.

آرامگاه مذکور در پی جنگ‌های چندین ساله و اوضاع جوی در حدود % ۳۰ ویران شده است . سلطان محمود به نام گسترش اسلام ، چند حمله نظامی به هند برد و از سوی خلیفه عباسی مورد تقدیر قرار گرفت. وی با این اقدام خود نخستین سنگ بنای كشوری را گذارد كه ۹ قرن پس از او به نام پاكستان مركب از مسلمانان هند پا به عرصه وجود گذارد.

قلمرو سلطان محمود ، محدود به ایران خاوری بود و در مركز و غرب ایران از ری ( تهران ) تجاوز نكرد. با این كه پارسی ، زبان نیاكان سلطان محمود نبود ، وی با حمایت از شعرایی كه در دربار او گرد آمده بودند عملا به شعر و ادب پارسی خدمت بسیار كرد.

بیشتر شهرت سلطان محمود به دلیل مدح او از سوی همین شاعران و ادیبان بوده است .

محمود كه در سال ۹۹۸ میلادی برجای پدرش سبكتكین نشست ۳۲ سال حكومت كرد. پیش از سبكتكین ، پدر او الپتكین كه از افسران ترك ارتش سامانیان بود در گوشه ای از افغانستان امروز كه در آن زمان خراسان بزرگتر خوانده می شد دعوی استقلال كرده و تشكیل یك قلمرو برای خود داده بود.

شهر لشكرگاه در افغانستان از مناطقی است كه سلطان محمود بنا كرده است . این شهر در حقیقت پایتخت زمستانی سلطان محمود بود زیرا كه زمستان غزنه سخت بود. پس از محمود ، مسعود پسر او برادرش محمد را كه برجای پدر نشسته بود كور كرد و خود جای او را گرفت .

درگذشت ژان ژاك بارتلمی ، مورخ یونانی

۲۱۲ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۷۹۵ میلادی ، ژان ژاك بارتلمی که تاریخ یونان قدیم را نوشت درگذشت .

وی برای نوشتن تاریخ یونان قدیم به ایتالیا و یونان سفر كرده بود و اسناد و مدارك بسیار خوانده بود. او به زبانهای لاتین ، یونانی و مشرق زمین مسلط بود.

كتاب او شامل جزئیات دنیای هلنیك است از فلسفه تا ادبیات ، هنر ، ورزش ، شرایط اجتماعی ــ اقتصادی و حكومت. كتاب مهم دیگر بارتلمی بررسی زبانها و ادبیات مشرق زمین و مقایسه آنها با یكدیگر است .

وی سالها در آرشیو و كتابخانه ملی فرانسه مسئولیت داشت و از جمله مدالهای مختلف در كنترل او بود و به همین سبب انقلابیون فرانسوی به او برچسب سلطنت طلب و گذشته گرا زدند و وی را مدتی زندانی و سپس بركنار كردند ؛ به همین لحاظ چند سال آخر عمر را در ناخرسندی بسر برد.

استقلال نیکاراگوئه

۱۶۹ سال پیش درچنین روزی در سال ۱۸۳۸ میلادی ، کشور نیکاراگوئه به استقلال دست یافت . در این روز نیکاراگوئه پس از تجربه کردن سه قرن مستعمره بودن اسپانیا ، از این کشور استعمارگر مستقل شد . این کشور در ۲۴ اکتبر ۱۹۴۵ به عضویت سازمان ملل متحد در آمد و در ۹ ژانویه سال ۱۹۸۷ میلادی ، قانون اساسی نیکاراگوئه تصویب و به کار گرفته شد.

جبهه ملی ساندیست‎ها به عنوان یک جبهه چپگرا تا سال ۱۹۷۹ مبارزه بی امانی را علیه رژیم خودکامه خاندان سوموزا آغاز کرد که سرانجام این قیام به پیروزی ساندینیست ها انجامید . دانیل اورتگا در سال ۱۹۸۰ میلادی حکومت ساندیستی را در این کشور تشکیل داد .

نیکاراگوئه در منطقه نیمه کوهستانی اِمریکای مرکزی واقع است و با کشورهای هندوراس و کاستاریکا مرزمشترک دارد. همچنین مرز شرقی این كشورساحل دریای كاراییب و مرز غربی آن اقیانوس آرام است.

مهمترین محصولات این سرزمین موز، قهوه، ذرت، كاكائو، شكرو توتون است. همچنین این كشورمعادن طلا و نقره و مس غنی دارد. زبان رایج این كشوراسپانیایی و انگلیسی است و مردم آن مذهب كاتولیك دارند. همچنین نژاد مردم این کشور سفید و سرخ و دو رگه و زبان رسمی آنان اسپانیولی است .

در گذشت میر محمد مهدوی ، از علمای برجسته جهان اسلام

۱۶۵ سال پیش درچنین روزی در سال ۱۲۶۳ هجری قمری ، میر محمد مهدوی ، یکی از علمای برجسته جهان اسلام در گذشت . وی از خود آثار بسیار به جای نهاده است که از میان آنها می توان به شرحی بر نهج البلاغه و تکملهٔ الحیات اشاره کرد.

درگذشت برتولت برشت

۱۰۹ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۸۹۸ میلادی ، برتولت برشت نمایشنامه‌نویس ، کارگردان تئاتر و شاعر آلمانی ، دیده از جهان فروبست.

او را بیشتر به عنوان نمایشنامه‌نویس و بنیانگذار تئاتر حماسی، و به‌خاطر نمایشنامه‌های مشهورش می‌شناسند. اما برتولت برشت علاوه بر این که نمایشنامه نویسی موفق و کارگردانی بزرگ بود، شاعری خوش‌قریحه نیز بود و شعر‌ها، ترانه‌ها و تصنیف‌های پر‌معنا و دل‌انگیز بسیاری سرود.

او سرودن شعرهایش را در ۱۵ سالگی و پیش از نمایشنامه‌نویسی آغاز کرد و نخستین سروده‌هایش را بین سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۷ سرود و آنها را در نشریات محلی منتشر کرد. در سال ۱۹۱۸، هنگامی که به خدمت سربازی اعزام شد افزون بر کار در بیمارستان نظامی پشت جبهه، سروده‌هایش را همراه با نواختن گیتار برای سربازان می‌خواند و آنها را مجذوب نوای گرم و سرود دلنشین خود می‌کرد.

شعرهای نمایشی برشت را از مهم‌ترین آثار او دانسته‌اند. اینها شعرهایی هستند که به صورت سرود، تصنیف یا ترانه وارد نمایشنامه‌های او شده و به مناسبت‌های موضوعی خاص یا برای غنا بخشیدن به موضوع و افزایش اثرگذاری، به صورت پیش درآمد، میان‌پرده، موخره یا در میان متن آورده‌شده‌اند. این شعرها اغلب طنزآمیز یا هزل‌آمیز هستند و زیر پوسته? شوخ‌طبعانه? خود مفاهیم بسیار جدی و آگاه کننده داشته و پیام‌رسان ایده‌های نقادانه و اجتماعی برشت هستند. بیشتر نمایشنامه‌های برشت دربرگیرنده? یک یا چند سرود، ترانه و شعر است.

همچنین برشت تاثیر بسزایی در تئاتر قرن بیستم دارد. او معتقد بود که در تئاتر به جای حس کردن، تماشاگر را باید به تفکر واداشت. تئاتر باید به عنوان یک تجربه و یک برخورد مورد استفاده قرار گیرد تا تماشاگر بخشی از آن شود و از انفعال به درآید و به یک منتقد بدل گردد.

شهرت این نمایشنامه نویس پس از سالهای ۱۹۲۷ آغاز شد؛ زمانی که بحران های اقتصادی جهانی آغاز شده بود و درگیری های سیاسی و جنبش های کارگری در تمامی دنیا به ویژه آلمان، رو به رشد نهاده بود. در این زمان بود که برشت به جنبش زحمتکشان انقلابی پیوست و به زندگی و خانواده ی اشرافی خویش پشت کرد و شروع به نگارش نمایشنامه هایی نمود که از اندیشه و هدف خاص او بر می آمدند.

"برشت" هرگز به ادبیات به عنوان یک مقوله تجملی نمی نگریست بلکه نقش برنده اسلحه خود را خوب می شناخت. او در سال ۱۹۳۳ از چنگ گشتاپو گریخت و در خارج آلمان به انتشار نشریه ضد نازی "ورست" پرداخت . پس از آن "برشت" به آمریکا مسافرت کرد و تنها دو سال پس از جنگ بود که به زادگاه خود مراجعت نمود .

اشعار او ابتدا از ادراکات متافیزیکی سرچشمه می گرفت، اما پس از مدتی اندک، جهان بینی اجتماعی یافت و رویای سوسیالیسم که در آن زمان تئوری آن به تخیلی زیبا شباهت داشت ، "برشت" را به سوی خود جلب کرد. در جنگ جهانی اول "برشت" کار شاعری را آغاز کرد و در جنگ دوم هنر او همه گیر شده و او در اوج شهرت قرار داشت.

مهمترین آثار او عبارتند از:

بعل

آوای طبل در شب

آدم آدم است

اپرای سه پولی

صعود و سقوط شهر ماهاگونی

استثناء و قاعده

آنکه گفت آری آنکه گفت نه

ترس و نکبت رایش سوم

کله گردها و کله تیزها

ننه دلاور و فرزندانش

زندگی گالیله

دایره گچی قفقازی

ارباب پونتیلا و خادمش ماتی

تفنگ های ننه کاررار

انسان خوب سیچوان و ...

تولد محمد حسن رهی معیری ، غزلسرای توانا

۹۸ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۲۸۸ شمسی ، محمد حسن رهی معیری، متخلص به «رهی» فرزند محمدحسن خان موید خلوت در تهران چشم به جهان گشود.

تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران به پایان برد، آنگاه به استخدام دولت درآمد و در مشاغلی چند انجام وظیفه کرد و از سال ۱۳۲۲ ریاست کل انتشارات و تبلیغات وزارت پیشه و هنر منصوب گردید.

رهی از اوان کودکی به شعر و موسیقی و نقاشی علاقه و دلبستگی فراوان داشت و در این هنر بهره ای به سزا یافت. هفده سال بیش نداشت که اولین رباعی خود را سرود.

در آغاز شاعری، در انجمن ادبی حکیم نظامی که به ریاست مرحوم وحید دستگردی تشکیل می شد شرکت جست و از اعضای مؤثر و فعال آن بود و نیز در انجمن ادبی فرهنگستان از اعضای مؤسس و برجسته آن به شما می رفت. وی همچنین در انجمن موسیقی ایران عضویت داشت. اشعارش در بیشتر روزنامه ها و مجلات ادبی نشر یافت و آثار سیاسی، فکاهی و انتقادی او با نام های مستعار «شاه پریون»، «زاغچه»، «حقگو»، «گوشه گیر» در روزنامه «باباشمل» و مجله «تهران مصور» چاپ می شد.

رهی علاوه بر شاعری، در ساختن تصنیف نیز مهارت کامل داشت. ترانه های : خزان عشق، نوای نی، به کنارم بنشینَ، کاروان و دیگر ترانه های او مشهور و زبانزد خاص و عام گردید و هنوز هم خاطره آن آهنگها و ترانه های شورانگیز در یادها مانده است .

رهی در سال های آخر عمر در برنامه گل های رنگارنگ رادیو، در انتخاب شعر با داوود پیرنیا همکاری داشت و پس از او نیز تا پایان زندگی آن برنامه را سرپرستی می کرد.

رهی معیری سرانجام ، در چهارم آبان سال ۱۳۴۷ پس از رنجی طولانی و جانکاه از بیماری سرطان بدرود زندگانی گفت و در مقبره ظهیرالاسلام شمیران مدفون گردید.

رهی بدون تردید یکی از چند چهره ممتاز غزلسرای معاصر است. سخن او تحت تاثیر شاعرانی چون سعدی، حافظ، مولوی، صائب و گاه مسعودسعد و نظامی است.

اما دلبستگی و توجه بیشتر او به زبان سعدی است. این عشق و شیفتگی به سعدی، سخنش را از رنگ و بوی شیوه استاد برخوردار کرده است به گونه ای که همان سادگی و روانی و طراوت غزلها سعدی را از بیشتر غزلهای او میتوان دریافت .

اگر بخواهیم با موازین کهن سبک شعر رهی را تعیین کنیم، باید او را در مرزی میان شیوه اصفهانی و عراقی قرار دهیم، زیر بسیاری از خصوصیات هریک از این دو سبک را در شعر او میبینیم، بی آنکه بتوانیم او را به طور مسلم منتسب به یکی از این دو شیوه بشماریم .

گاه گاه، تخیلات دقیق و اندیشه های لطیف او شعر صائب و کلیم و حزین و دیگر شاعران شیوه اصفهانی را به یاد ما می آورد و در هما لحظه زبان شسته و یکدست او از شاعری به شیوه عراقی سخن میگوید.

رنگ عاشقانه غزل رهی، با این زبان شیفته و مضامین لطیف تقریبا عامل اصلی اهمیت کار اوست، زیرا جمع میان سه عنصر اصلی شعر - آن هم غزل- از کارهای دشوار است .

از دیگر اثار وی می توان به کلام ترانه های «کاروان » «نوای نی »«برق غم »«شب جدایی »«آزاده ام »و «آزاده »«سایه ی عمر » اشاره کرد .

آیرونساید ایران را ترك كرد

۸۶ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۰۰ ه.ش ، ژنرال انگلیسی ، «آیرونساید» ، پس از اطمینان از این كه دولت كودتا شكست نخواهد خورد ( دو ماه و یك هفته پس از كودتا ) ایران را ترك كرد.

آیرونساید از مهرماه ۱۲۹۹فرماندهی نیروهای مسلح انگلستان در ایران و امور نظامی مربوط به آن كشوردر تهران را برعهده گرفته بود و یكی از وظایف او كوتاه كردن دست قزاقهای روس بود كه پس از انقلاب بلشویكی روسیه در ایران مانده بودند و جدا از حكومت كمونیستی روسیه به كارهای كار خود در سازمانهای نظامی ایران ادامه می دادند و موی دماغ انگلیسی ها بودند.

آیرونساید دو هفته پس از انتصاب خود در ملاقات با رئیس الوزراء وقت ، خواستار بركناری افسران روس از قزاقخانه ایران شده بود و در این زمینه التیماتوم هم داده بود. كار دیگر آیرونساید جلوگیری از گسترش كمونیسم از روسیه به ایران بود.

اصرار آیرونساید و دولت انگلستان به اخراج افسران روس كه دیگر عملا آواره و بدون وطن بودند باعث كناره گیری پی در پی دو رئیس الوزراء ایران شد و آیرونساید به نتیجه ای كه می خواست نرسید .

در اینجا بود كه انگلستان با توجه به شرایط تازه و این كه كمونیستها موفق به تثبیت وضع خود در روسیه شده بودند سیاست دیگری در پیش گرفت و آیرونساید در نیمه اول بهمن ۱۲۹۹ با رضاخان ملاقات كرد و سه هفته بعد تهران به تصرف نیروهای این ژنرال – رضاخان - درآمد .