یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا

قهرمان پرورش اندام بودم


قهرمان پرورش اندام بودم

گپی با ناصر گیتی جاه از ورزش و تغذیه تا سینما و تلویزیون

ناصر گیتی‌جاه بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون بیش از ۵ دهه است که در عرصه بازیگری در کارهای ماندگاری حضور داشته و «شاه شکار»، «خواستگاری» و «خوابم می‌آد» از کارهای شاخص در کارنامه بازیگری اوست...

ناصر گیتی‌جاه این روزها فیلم سینمایی «فرزند چهارم» و مجموعه «روزگار خوش حبیب‌آقا» را هم در حال پخش و بازپخش دارد. با او در مورد حضورش در این فیلم‌ها و سریال‌ها‌ و مجموعه?ها و رازهای تغذیه، ورزش و سلامتش گفت‌وگو کرده‌ایم.

▪ اهل ورزش هستید؟

بله، در دوران جوانی بدنسازی و پرورش اندام کار می‌کردم.

▪ در کدام باشگاه؟

در سال‌های اواخر دهه ۲۰ در باشگاه راه‌آهن ورزش می‌کردم و یکبار هم مقام دومی کشور را به دست آوردم. آن دوران ایلوش خوشابه استاد پرورش اندام در ایران بود و خیلی از جوان‌ها تحت‌تاثیر او به پرورش اندام روی آوردند.

▪ چرا ادامه ندادید؟

از اواسط دهه ۳۰ که وارد تئاتر و سینما شدم، دیگر فرصت ورزش حرفه‌ای را نداشتم.

▪ آمادگی جسمانی چقدر در تئاتر به شما کمک کرد؟

خیلی! حتی الان در هفتاد و چند سالگی هم ورزش را رها نکرده‌ام و در خانه ورزش سوئدی انجام می‌دهم. به والیبال هم علاقه دارم.

▪ برای تغذیه‌تان چه برنامه‌ای دارید؟

دنبال رژیم خاصی نیستم. همه چیز را کم می‌خوردم تا بیمار نشوم. در اسلام هم آمده ۵ لقمه مانده تا سیری کامل، باید از پای سفره بلند شد.

۳۰ سال پیش مثل حالا اینقدر تنوع غذایی و فست‌فود وجود نداشت که باعث بیماری شود. مردم این روزها خیلی کم‌تحرک شده‌اند و تا سرکوچه هم که می‌خواهند بروند، سوار اتومبیل می‌شوند.

▪ اهل پیتزا خوردن هم هستید؟

هرازگاهی تکه‌ای پیتزا که بچه‌ها به خانه می‌آورند، می‌خورم ولی خوردن یک پیتزای کامل اصلا درست نیست چون پر از چربی است.

▪ به رستوران‌داری علاقه ندارید؟

نه، کارمندجماعت کاسب نمی‌شود! الان اگر بتوانم به نوه‌هایم برسم و ببرمشان پارک و تفریح کلی کار کرده‌ام.

▪ با بازیگران رفت و آمد دارید؟

نه، آدم رفیق بازی نیستم و بیشتر با همکاران سابق بانکی‌ام تماس تلفنی دارم.

▪ چه شد که در فیلم «فرزند چهارم» بازی کردید؟

موضوع فیلم، یک موضوع ارزشمند انسانی بود و وحید موساییان هم کارگردان خوب و کاربلدی است و بازیگران خوبی مثل مهدی‌ هاشمی هم در این فیلم بازی داشتند.

▪ مجموعه «روزگار خوش حبیب‌آقا» هم با بازی شما در حال بازپخش است.

بله، در این مجموعه کمدی نقش پدر داش مشدی سیروس گرجستانی را بازی می‌کردم که سعی می‌کرد با دخالت‌هایش به پسرش کمک کند.

▪ گویا در زمان جوانی، هم در عرصه بازیگری فعالیت داشتید، هم در بانک!

بله، من کارمند بانک سپه بودم و با مدیرکل رفاقت داشتم. او چون می‌دانست من بازیگرم و کارهایم را دیده بود، برایم پارتی‌بازی کرد و دستور داد وقتی مشغول بازی در فیلمی هستم، رییس شعبه به من مرخصی بدهد.

▪ در کدام بخش بانک کار می‌کردید؟

صندوقدار بودم.

▪ قبل از استخدام در بانک سپه بازیگری را آغاز کرده بودید؟

بله، من از نوجوانی بازیگری را شروع کردم. سال ۱۳۳۲در یک کلاس فشرده بازیگری تئاتر شرکت کردم. در این کلاس که ۲ سال طول کشید، «رفیع حالتی»، کارگردان و بازیگربزرگ و صاحب‌نام تئاتر به ما آموزش می‌داد. استاد ترابپور، حکمت آل‌آقا و... نیز فن بیان و سایر اصول را در جامعه تئاتر باربد به ما آموختند.

▪ در این کلاس‌ها با چه کسانی همدوره بودید که بعدا معروف شدند؟

مرحوم کرم‌رضایی و آقای شنگله با من همکلاس بودند و بعدها جزو بزرگان تئاتر و سینما شدند.

▪ اولین نقش جدی شما چه بود؟

اولین نقش جدی‌ام را سال ۱۳۳۴ روی صحنه تئاتر در نمایش «۳ یار دبستانی» بازی کردم. کارگردانی این نمایش را رفیع حالتی انجام داد. در این نمایش نقش یک معلم مکتب‌‌خانه را داشتم.

▪ چه سالی دیپلم گرفتید؟

سال ۱۳۳۵ دیپلم گرفتم و چون پارتی نداشتم، ۲ سال بیکار بودم تا اینکه سرانجام در امتحان بانک شرکت کردم و قبول شدم. تحقیق کردم و دیدم خیلی از بزرگان آن روزگار سینما و تئاتر که فقط بر درآمد بازیگری تکیه کرده‌اند، در دوران پیری با شرایط سختی روبرو شده‌اند و بازیگری اصلا امنیت شغلی ندارد و ممکن است مدت‌ها پیشنهادی نشود و بیکار بمانم. در دنیای بازیگری به جز تعدادی محدود از بازیگران که نقش اول بازی می‌کنند و به اصطلاح سوپراستار هستند، بقیه درآمد آنچنانی ندارند.

▪ سخت نبود که ۲ شغل را همزمان داشته باشید؟

چرا، صبح‌ها به بانک سپه شعبه بازار آهنگرها می‌رفتم و بعد از ظهرها از ساعت ۴ تمرین‌های تئاتر در جامعه باربد در خیابان لاله‌زار آغاز می‌شد و ۸ شب برای بازی روی سن می‌رفتیم. من با برنامه‌ریزی این کار را انجام می‌دادم و چون عاشق بازیگری بودم، هر سختی را به جان می‌خریدم.

▪ چگونه جذب سینما شدید؟

اواخر دهه ۴۰، تئاتر اصالتش را از دست داد و «پرویز کاردان» از من خواست در سریال «مراد برقی» بازی کنم.

▪ بعد از شهرت‌تان وقتی به بانک می‌رفتید با اظهار علاقه مردم چه می‌کردید؟

خیلی اذیت می‌شدم. حین پول شمردن یا دریافت پول، ناگهان مشتری از من امضا می‌خواست یا می‌خواست برایش درباره بازی‌ام حرف بزنم. به همین دلیل در محیط کار خیلی جدی برخورد می‌کردم. به قول معروف همچنان به حقوق آب باریکه کارمندی قانع بودم و وسوسه نشدم که بروم به سمت شهرت کاذب بازیگری.

▪ شیوه کار کدام‌یک از کارگردان‌ها را بیشتر می‌پسندید؟

جواد مزدآبادی، حسن سلطانی، منوچهر ‌هادی، کامران قدکچیان و رضا عطاران کارگردان‌های خوب و کاربلدی هستند و از کار با آنها لذت بردم. کلا من بازیگر مطیعی هستم.

▪ بعد از انقلاب، اولین‌بار در چه کاری بازی کردید؟

در مجموعه «طبل توخالی» در نقش «محمدرضا پهلوی» بازی کردم.

▪ بچه‌های شما علاقه‌ای نداشتند که وارد کار بازیگری شوند؟

علاقه داشتند اما با توضیحاتم قانع‌شان کردم این کار را انجام ندهند. دخترم استاد دانشگاه و پسر بزرگم کارمند بانک است. پسر کوچکم هم شغل آزاد دارد. فقط نوه دختری‌ام در فیلم «مهر مادری» بازی کرد و بعد به توصیه من دیگرادامه نداد.

▪ از فیلم «خوابم می‌آد» بگویید.

من در این فیلم نقش جذاب یک پدر مهربان ایرانی را بازی کردم و برای بازی در این نقش، سیمرغ بهترین بازیگر را به دست آوردم. کار با رضا عطاران واقعا جذاب و مفرح است. برای اینکه بازی‌ام طبیعی باشد، حین کار اصلا فکر نمی‌کردم که اکبر عبدی مرد است!

▪ بعد از بازنشستگی از بانک، به جز بازیگری چه کارهایی انجام می‌دهید؟

بعد از بازنشسته شدنم، فرصت بیشتری پیدا کردم که به کارهای بازیگری و خانوادگی‌ام برسم و همراه خانواده به سفرهای زیادی می‌روم.

احمد محمد اسماعیلی