یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

اقتصاد آرمانی در قانون اساسی


اقتصاد آرمانی در قانون اساسی

افراد در روند پویای زندگی کوشش می کنند تا از وضع موجود به گونه یی حرکت کنند و زندگی شان را سامان دهند که در افقی خاص از زمان به وضع مطلوب و ایده آل برسند

● مقاله یی منتشر نشده از مرحوم دکتر حسین عظیمی

به نظر می رسد که بشر در طول حیات خود، تصوری هر چند ناپایدار از زندگی و جامعه ایده آل دارد و زندگی را بر آن اساس سامان می دهد و ابعاد مختلف زندگی در این وضعیت جامعه برایش روشن است. به عبارت دیگر هر فرد تصوری دارد برای آنکه خوشبخت باشد باید در چه مجموعه یی از روابط شخصی و اجتماعی زندگی کند.

روابط شخصی او با سایر افراد چه باشد، روابط و جایگاهش در رابطه با حکومت و عمال آن چگونه باشد، چه مقدار ثروت و دارایی مورد نیازش است، چه نوع کاری برایش خوشایند است، از نظر دانش و آگاهی در چه سطحی می خواهد باشد و مقولاتی از این قبیل. در عین حال، هر فرد از افراد بشر در هر لحظه در چارچوب واقعیاتی زندگی می کند که این واقعیات به درجات مختلف از زندگی مورد نظر و ایده آل فاصله دارد. شخص مورد بحث دارای روابط شخصی خاصی با سایر افراد است، در جایگاه خاصی در رابطه با سازمان حکومتی قرار گرفته، دارای مقدار مشخصی ثروت و دارایی است، کار و حرفه یی خاص دارد، در سطح معینی از دانش و آگاهی قرار گرفته و...

افراد در روند پویای زندگی کوشش می کنند تا از وضع موجود به گونه یی حرکت کنند و زندگی شان را سامان دهند که در افقی خاص از زمان به وضع مطلوب و ایده آل برسند. داستان زندگی، داستان تلاش انسان در همین نوع حرکت اوست. ضمناً باید توجه داشت که نه وضع موجود با ثبات است و همیشه یکسان و نه دنیای ایده آل همیشه برای یک فرد به صورت ثابت و لایتغیر باقی می ماند. به سخن دیگر حتی وضعیت موجود و دنیای آرمانی نیز خود در روندی پویا و دینامیک مرتباً در حال تغییر و تحول است.

از اینجاست که داستان زندگی داستانی است بسیار پیچیده که به صورت مجموعه یی از روابط در سیر تحولی زمان شکل می گیرد و مرتباً در حال تغییر و تحول است، سکون بی معنی است و ساکن مرده است. زندگی به معنی حرکت است و حرکت هم جهت خویش را از دنیای ذهنی مربوط به جامعه آرمانی به دست می آورد.

هر فرد برای آنکه بتواند از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب برسد علی الاصول برای خویش برنامه یی دارد که در آن چگونگی حرکت، زمانبندی حرکت، چگونگی استفاده از وسایل و توان های موجودش تعیین شده است. ضروری نیست که اینچنین برنامه یی همیشه و در همه جا مدون شده باشد و کاملاً از همه زوایا مورد محاسبه و دقت قرار گرفته باشد، همین اندازه که شخص مورد نظر می داند می خواهد به کجا برسد، چه ابزار و وسایلی در دسترس دارد و چگونه باید از ابزار در دسترس خود به بهترین وسیله استفاده کند، کافی است.

جریان حرکت و پویش جوامع بشری نیز در شیره و جوهره خود آنقدرها از آنچه درباره یک فرد بیان شد متفاوت نیست. جوامع بشری نیز در سراسر تاریخ زندگی خویش درباره جامعه آرمانی به تفکر پرداخته و در موارد متعدد نتایج اینچنین تفکراتی را در زمان ها و مکان های مختلف به رشته تحریر کشیده اند.

جوامع آرمانی مورد بحث گاه ساخته و پرداخته ذهن و تفکر دانشمندانی بوده که به ظاهر دور از مقولات ماوراءالطبیعه و مذهب، به تفکر و تعقل در امور جامعه پرداخته اند، نارسایی های خاص در کارکرد جوامع خویش را به دقت مورد بررسی قرار داده اند، برداشت خاصی از خوشبختی انسانی را تدوین کرده اند و نهایتاً به ترسیم و تصویر جامعه یی که انسان در آن خوشبخت خواهد بود پرداخته و جامعه را جامعه آرمانی خوانده اند.

ولی در اساس، جامعه های آرمانی ریشه در تفکرات مذهبی و مقولات ماوراءالطبیعه داشته و دارد. ادیان بزرگ الهی هر یک به نوبه خویش و در همان ابتدای ظهور و پیدایش به ترسیم خطوط اساسی جوامع آرمانی همت گماشته اند و خطوط اصلی حرکت جمعی انسان ها را روشن کرده و آنان را در پیمودن راه «توسعه» کمک و یاری کرده اند.در این نوشته جای سخن مفصل در زمینه جوامع آرمانی نیست ولی به اختصار نکاتی چند در این زمینه مورد اشاره قرار خواهد گرفت.

به نظر می رسد که بشر از همان آغاز خلقت و رانده شدن از بهشت نعمات و رحمت خداوندی، در دام رویا و تخیل جامعه آرمانی بوده است.

اینچنین جامعه یی برای پاره یی از انسان ها به صورت ایده آلی بسیار دور از گذشته های دورتر تاریخی تجلی نموده است و برای گروهی دیگر، جامعه آرمانی به صورت رویایی بوده که در آینده یی دور به تحقق خواهد پیوست یا جامعه آرمانی برای عده یی دیگر، مختصات جامعه یی را داشته که در زمان حیات خود آنان در گوشه یی دیگر از جهان تحقق یافته است و بالاخره گروه دیگر جامعه آرمانی را به صورت سفری بسیار طولانی در جهت اکتشاف آینده امکان پذیر تلقی کرده اند و در جهت تحقق اینچنین آینده یی کوشیده اند تا از طریق ایجاد نمونه، اصلاح، انقلاب یا گوشه عزلت و تنهایی گزیدن اقدام کنند و حتی پاره یی از معماران بنام جهان طرح های عظیم شهرهای فولاد و شیشه یی را ریخته اند؛ شهرهایی که به نظر آنان قالب لازم و ضروری خوشبختی انسان ها خواهند بود.

اما قبل از بیان خصایص کلی درباره برخی از این جوامع بگوییم که اصطلاح جامعه آرمانی که در زبان فارسی به صورت «آرمانشهر»، «مدینه فاضله» و «ناکجاآباد» نیز مورد اشاره قرار گرفته است در مقابل لغت انگلیسی «یوتوپیا» به کار رفته است. این لغت در دوره رنسانس توسط توماس مور نویسنده یکی از کتب مشهور جامعه آرمانی، با استفاده از لغات یونانی ساخته و به کار برده شد. در زبان یونانی دو لغت با این تلفظ وجود داشته که عبارت بودند از «یو-توپی یا» و «او-توپی یا». لغت اول به معنی «عدم» و «جایی که وجود ندارد» است در حالی که لغت دوم به معنی «مکان خوب و مطلوب» است.

بدین گونه است که اصطلاح یوتوپی یا و جامعه آرمانی مورد بحث ما در حقیقت جنبه های ایده آلی و تخیلی جامعه موردنظر را می پوشاند و در عین حال خود تا حدی گویای نکته دیگری است و آن اینکه حصول به چنین جامعه یی احتمالاً در نهایت امکان پذیر نیست و نخواهد بود. بلافاصله باید تاکید کرد که خصیصه اساسی جامعه آرمانی در این نکته نیست که نهایتاً حاصل نخواهد شد، بلکه در این مساله است که وجود جامعه آرمانی است که مسیر حرکت را مشخص می کند و به هر جنبش و قدمی که برمی داریم جهت می دهد لذا عدم امکان پذیری احتمالی آن به هیچ وجه از اهمیت وجودی اش در جریان پویای حرکت انسانی نمی کاهد.

جامعه آرمانی را چگونه می توان تعریف کرد. تعریف کلی چنین جامعه یی در فرهنگ لغات چیزی است شبیه به اینکه جامعه آرمانی، جامعه یی است شکل گرفته براساس منافع مشترک افراد که همگی ساکنانش در شرایط و وضعیت کامل به زندگی مشغولند و احساس خوشبختی می کنند. ولی این تعریف تا آن حد کلی است که می تواند براساس آنکه «منافع مشترک» و «شرایط و وضعیت کامل» و «احساس خوشبختی» به چه صورت تعبیر شود، انواع و اقسام متعددی از جوامع را دربرگیرد.

از اینجاست که به نظر عده یی از متخصصان، اساساً نمی توان تعریفی جامع و مانع از این اصطلاح را به دست داد. با این همه باید توجه داشت که در گوشه های ذهن و تفکر انسان ها چنین جامعه یی در حقیقت جایی است که سرچشمه امید است، راهنمایی برای حرکت است، محل تفکر و تعقل است، حلال مشکلات اجتماعی است، راه و مسیر خوشبختی است، ایده آلی است که باید به سویش گام برداشت یا جامعه یی است که به صورت نتیجه اجتناب ناپذیر در تاریخ بشر تحقق خواهد یافت.

لذا مشاهده می شود که جوامع آرمانی در این باره به سخن می پردازند که مردم باید چگونه زندگی کنند، طبیعت انسانی چیست، معنی و مقصود زندگی کدام است و به این صورت این جوامع با مقولاتی چون خوشبختی، خوبی و بدی، اقتدار و قدرت، ثروت، دولت، مذهب، دانش و آگاهی، کار، روابط شخصی انسان ها و عدالت و آزادی سروکار دارند.

پاره یی از جوامع آرمانی بر این پایه استوارند که انسان ذاتاً آلوده به گناه است و باید سازمانی مقتدر و جدای از او (دستگاه حکومتی) وجود داشته باشد تا با کنترل شرارت ذاتی انسانی از به هم پاشیدگی اجتماع و ایجاد و اشاعه فساد جلوگیری کند. برخی دیگر از این جوامع آرمانی می پندارند که افراد انسانی در ذات و جوهره وجودی خویش عاری از هر نوع آلودگی و گناهند و نهادها و سازمان هایی چون دولت است که باعث می شود افراد نتوانند در آرامش و با تعاون زندگی کنند. گاه در این جوامع آرمانی، حل مشکلات اجتماعی در مسیر به دست آوردن ثروت مادی جست وجو می شود، و زمانی دیگر زندگی ساده و زاهدانه و مناعت طبع است که حلال مشکلات می شود.

جوامع آرمانی گاهی تکیه خویش را بر خوشبختی افراد می گذارند و گاه به سازماندهی ایده آل اجتماعی و سیاسی دل می بندند، دو نحوه برداشتی که همیشه و همه جا هماهنگ و سازگار نیستند. به علاوه معمولاً ادبیات مربوط به جوامع آرمانی و همه گیر شدن اینچنین تفکراتی در زمان هایی شدت می گیرد که در آنها تحولات و تغییرات بنیادی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در شرف وقوع است لذا اکثراً در جوامع تخیلی ترسیم شده، تامین امنیت سازمان سیاسی سهم عمده یی به خود می گیرد و بدین صورت است که عملاً در موارد متعددی «جوامع آرمانی» احتمالاً جوامعی نیستند که برای زندگی آسوده فرد فرد انسانی واقعاًî مفید و مطلوب باشند. برای درکی روشن تر از این مقولات ذیلاً به اشاره یی مختصر به چند نمونه از این جوامع آرمانی می پردازیم.

قدیمی ترین نوشته تاریخی در زمینه کوشش بشر در زمینه یافتن «بهشت زمینی» را می توان در افسانه گیل گمش پادشاه اساطیری شهر اروک در سومریه یافت؛ اسطوره یی که بر سنگ نبشته های ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح نقش بسته است.

گیل گمش پادشاهی قدرتمند، قوی، ثروتمند و زیبا بود که قدرت و اقتدار کامل بر مردمش داشت ولی اعمال و رفتارش همیشه باعث آرامش و خوشحالی شهروندانش نبود. مردم اروک از خدایان خواستند تا مصاحبی برای گیل گمش بفرستد تا او با مشغول شدن با مصاحب خویش آنان را تا حدی در آرامش گذارد.

و لذا اکیدو فرزند طبیعت و انسان وحشی تپه ها که در زیبایی و قدرت همتای گیل گمش بود به عنوان مصاحب انتخاب و به سوی او فرستاده شد. براساس آنچه کرده خدایان مقدر کرده بودند، گیل گمش و اکیدو دو یار جدایی ناپذیر شدند و در کمال خوشبختی برای مدتی به انجام امور بزرگ مشغول شدند. ولی در انجام این امور باعث رنجش و خشم یکی از خدایان شدند و اکیدو در اثر خشم مزبور زندگی را وداع گفت.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.