پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آینده ما و جهان نو


سخن گفتن از آینده، بسیار آسان است اگر گذشته را به سان خاطره ای ازلی در نظر آوریم و افتخارات و كامیابی های دیروز را بهانه ای بدانیم كه در چهار راه آینده توقف كنیم. اما سخن گفتن از …

سخن گفتن از آینده، بسیار آسان است اگر گذشته را به سان خاطره ای ازلی در نظر آوریم و افتخارات و كامیابی های دیروز را بهانه ای بدانیم كه در چهار راه آینده توقف كنیم. اما سخن گفتن از آینده بسیار دشوار نیز هست، اگر آن را چنان شبكه ای در نظر آوریم كه هر بخش از آن بخشی از هویت چند لایه ما را می سازد.

در این جهان شبكه ای، «گذشته» را دیگر پشت سر گذاشته ایم، اما از آن نگذشته ایم و آن را پشت سر نینداخته ایم. اندیشیدن به آینده با دستمایه معرفت هایی است كه از گذشته به دست آورده ایم. پس گذشته هست، اما خیره شدن در تابناكی آن نباید چشم ما را بر چند گونگی و حیرت افزاییِ «فردا» ببندد.

درست كه آینده در گذشته و حال پنهان است، اما گذشته فقط یكی از راهكارهاست. به جز توجه به آنچه در گذشته داشته ایم، رسیدن به مرزهای آفتابی آینده در گرو آن است كه «هدف» را بشناسیم و آن را با «آرزو» یكسان نپنداریم. آرزوپروری به «خام اندیشی» و آن گاه به «محال اندیشی» راه می برد.

در این جا «هدف» یعنی آنچه به «ما» مربوط است؛ پس نباید به داشته های «دیگران» طمع كرد. آینده ما، آینده ای است كه ما آن را بسازیم؛ آینده ای كه در بردارنده هویت وجودی «من ایرانی» و «من مسلمان» است.

گام زدن در مسیر آینده، هر قدر دشوار و خطرانگیز باشد، اما هم ضروری است و هم جذاب. ضروری است؛ زیرا شرایط آینده، هویت ما را به درنگ و چالش می طلبد و در بنیادهای پیشین بازنگری را روا می دارد. اما جذاب است؛ چون بشر، به اقتضای فطرت، خود را با احساسات و چالش ها در گیر می خواهد.

و چنین است كه آینده روشن، نصیب كسانی است كه این ضرورت را، آن چنان كه هست و به موقع، دریابند و نیز با جاذبه آن با آگاهی همراه شوند. گویا این رسم تغییر ناپذیر تاریخ است كه كسانی كه در كوران های تغییر حضور ندارند را به فراموشی بسپارد.

آینده رازی است پیچیده به اماها و اگرها. ما، در خوش بینانه ترین حالت، آینده را نمی دانیم. آن چه می دانیم فقط نیازها و شرایط نو شونده ما در آینده است. این ویژگی و رازآلودگی آینده همچنان بر جا خواهد بود اگر فقط تماشاچی آن باشیم، اگر جهان های بی شمار آن را به جهان كوچك تجربه شده خود فرو بكاهیم. ما به این جهان ابهام آلود و شتابنده پرتاب می شویم و ناگهان در حجمی قرار می گیریم كه زمان در آن سیر دیگری دارد. در این «سیر»، سلوك روندگانی به ثمر خواهد نشست كه با شالوده های گونه گون جهان نو بیگانه نباشند.

آینده می آید، با همان شتابی كه گذشته گذشت و ما، هویت «خود» را در هجوم هویت های ناشناسی كه فردا می آیند از دست خواهیم داد، اگر از پیش به آن نیندیشیده باشیم. اندیشیدن به آینده، فرا رفتن از مرزهای ثابت اكنون است و قرار گرفتن در «جهانی» كه پیوسته در حال «شدن» است. ما، در آینده، جهانی می شویم و منابع هویت ساز خود را دگرگون می یابیم. اما ما با تمام هویت و آگاهی پیشین خود به سرزمین آینده پا می گذاریم. بنگریم كه از پیش چه ساخته ایم.

سیدباقر میرعبداللهی