سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
نگاهی به آموزش در گردشگری
عمل کردن بدون اتکا به نظریه، یک حرکت کور است و نظریه پردازی بدون توجه به واقعیتها نیز فقط یک بازی ذهنی است، بنابراین قصد نظریه پردازی نیست و بدون اتکا به نظریه هم نمیخواهیم عملی را انجام دهیم بلکه میخواهیم به واقعیتها توجه کنیم. ازآنجا که برای هر شغل ویژگیهای اساسی مصداق دارند شاید باید ببینیم برای شغلهای موجود در صنعت یا تجارت جهانگردی چه مصداقهایی وجود دارند و چه میخواهیم تا آموزش را براساس آن پایه ریزی کنیم یا به بیانی دیگرآیا آموزش موجود، دروس ارائه شده و ارائه دهندگان دروس، آنچه را که نیاز شغلی رابرآورده میسازد در برگرفته و انتقال میدهند؟ آیا ازطرفی آموزش با توجه به تغییرات بازار کار و به دنبال آن تغییرات منابع انسانی و توانمندی آنها، تغییر کرده یا به روز میشود، به بیانی دیگر آیا ارزیابی و سنجش شغلی پیش ازآموزش صورت میگیرد تا آموزش موجود نیازهای شغلی را مرتفع سازد؟ باری، آموزش درگردشگری چندین متولی دارد؛ کلاسهای آزاد،موسسات تحت نظر سازمان میراث فرهنگی،صنایع دستی و گردشگری، واحدهای علمی کاربردی وآزاداسلامی، مراکز آموزش عالی غیرانتفاعی و واحدهایی مانندتهران، سمنان وعلامه طباطبایی که میتوان دانشگاه خواند، همگی آموزش دهندگان رشته یا تخصصهایی (البته از دید خودشان) چون مدیریت جهانگردی باگرایشهای برنامهریزی، بازاریابی، مدیریت هتلداری، جغرافیا و برنامه ریزی، کلاسهای راهنمایان ایرانگردی، طبیعت گردی، مدیر فنی بند ب و چندین زمینه دیگرهستند.اما،آنچه ازپس تمامی این کلاسها وواحدهای آموزشی بدست میآید یاس و ناامیدی است زیرا این حجم وسیع آموزش دیده و فارغالتحصیل وارد بازارکار شده عملا بازارکار راکد را بوجود میآورند؛ بنابراین افرادی که شروع به فراگیری میکنند پس از مدتی که با این به ظاهر صنعت در ایران، آشنا میشوند و بازار کار را با آموزش موجود سنجش میکنند بدین نکته میرسند که گویی، بدلیل همان بازار راکد، به جای دریافت آموزش و تلاش علمی در جهت تحصیل علم باید به دنبال رابطه باشند. آنچه میتوان ناهماهنگی بین همه این مسئولین،مدرسین واساتید محترم نامید،آتشی است هرروز شعلهورترشده که دودش به چشم عزیزان و دانشجویان این صنعت میرود واینان همان آینده و فردای ایران اسلامیهستند.
میتوان کاربردی نبودن دروس ونظام آموزشی،خصومتهای شاید شخصی بین فعالین عرصه آموزش وصنعت،حتی بین خود آنها وآنچه شاید بتوان عدم توانایی کارگروهی و هماهنگی بین بخشهای مختلف آموزش و این صنعت نامید بدینجا رسیده است که گردشگری ما به جای استفاده از جاذبهها ومحصولات وطن عزیزمان، به ارسال گردشگر و به دنبال آن خارج کردن ارز از کشور رسیده است زیرا تخصص و تعهدی وجود ندارد. سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به جای آنکه با فارغ التحصیلان دانشگاهی این رشته و سایر رشتههای دانشگاهی برخوردی محبتآمیز داشته باشد بیشتر آنان را مورد کم توجهی خود قرار داده است و تکیه اش به موسسات آموزشی(مدارس فوتبال) تحت نظر خودش است! آنانی که راهنما،مدیرفنی بند ب و دیگربه ظاهر تخصصها را با هزینههای تقریبا سنگین آموزش داده و روانه بازار کار میکنند و پرواضح است که چنین آموزشی بیشتر اوضاع را بازاری میکند تا عمل همراه بادانش یا دانش عملی. البته این را میتوان براحتی از ادبیات گردشگری موجود درک کرد که آری گردشگری هم در سیطره بازار و بازاری آنهم از نوع سیاهش است.
گردشگری که امروزه صنعت سوم این کره خاکی بوده و میرود تا به صنعت اول تبدیل گردد قطع به یقین اینقدرها هم ساده و پیش پا افتاده نیست که با آموزشهای سطحی و تمرکز بر روی چند جاذبه معدود و پارهای اطلاعات در مورد آنها بتوان مشکل آن را حل کرد؛ آنهم با آموزش دهندگانی که یا حتی به طور علمی در این رشته کسب دانش نکردهاند یا در این زمینه دانش کسب کرده اما در عرصه عمل وارد نشده و در سطح دانش نظری باقی مانده اند. آموزش که امروزه بسیار عادی و پیش پا افتاده تلقی میگردد و شاید بتوان گفت راه گریزی برای فرار از بیکاری و کسب درآمد البته آن هم آنچنانی است، مقطع یا مرحله ای بسیار حساس و سرنوشت ساز است لیکن در هر واحد ، موسسه و دانشگاهی که بروی، میبینید رشته گردشگری را تدریس میکنند ولی برون دادی ندارند و وضعیت گردشگری با تمام پتانسیلهایش هروروز بدتروبدترمیگردد. به واقع ایراد کار کجاست و چگونه باید آنرا برطرف سازیم؟ آنچه شاید نقطه اشتراک دانش و صنعت در زمینه گردشگری باشد وجود محیط متخاصم است، یعنی همانطور که این محیط در بازار کار وجود داشته و قابل مشاهده است در محیط آموزشی هم قابل ادراک است.
شوربختانه هیچکدام از ما دیگری را قبول ندارد و به قول همان کلمه معروف قدیمی همگی" من " یا همان دانای مطلق هستیم و علاوه برآنکه اصول و مبانی کلی رامیدانیم در تمام زمینهها اصول تخصصی راهم میدانیم. برای نتیجهگیری شاید بتوان اینگونه به عرض آورد که بامفهوم نبودن آموزش، عدم مسوولیتپذیری مدرسین و دانشجویان، سودجویی و رفتار نابرابر که این آخری در بازار کار نمود واضح و تاثیر گذار یافته و به رابطه سالاری منجر میگردد، از معضلات این عرصه به ظاهر آرام هستند. امید است تا با این رویکردکلی و نه البته هنوز تخصصی در روزگارNAT، حداقل گام اول را برای برنامه ریزی منابع انسانی گردشگری باغیرت مسئولیت برداریم تا ببینیم واقعا به چه افرادی برای انجام وظیفه در آموزش و صنعت گردشگری پویا و موفق نیاز داریم.
نویسنده : مهدی افراش
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست