پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

قدرت ایران ,کینه توزی امریکا , ساده لوحی اعراب


قدرت ایران ,کینه توزی امریکا , ساده لوحی اعراب

رییس جمهور امریکا با چمدانی پر از بذر اختلاف راهی خاورمیانه بحران زده شد تا روند صلح وسازش اعراب واسرائیل را از بی سروسامانی نجات دهد دوره گردی بوش در حالی کانون توجه رسانه های دنیا شد که از قبل افکار عمومی این کشورها تخم مرغهای گندیده رابرای منفورترین رئیس جمهور امریکا کنار گذاشته بودن

رییس جمهور امریکا با چمدانی پر از بذر اختلاف راهی خاور میانه بحران زده شد تا روند صلح وسازش اعراب واسرائیل را از بی سروسامانی نجات دهد دوره گردی بوش در حالی کانون توجه رسانه های دنیا شد که از قبل افکار عمومی این کشورها تخم مرغهای گندیده رابرای منفورترین رئیس جمهور امریکا کنار گذاشته بودنداهداف بوش در این سفرنه روزه سیاهه بلند بالایی شامل ،پیگیری مذاکرات کنفرانس سازش آناپولیس به منظور برقراری به اصطلاح صلح بین رژیم صهیونیستی و فلسطین، ترغیب رهبران کشورهای عربی به حمایت از روند سازش خاورمیانه، جلب مشارکت کشورهای عربی برای خاتمه دادن ناامنی در عراق، اعمال فشار بر سوریه، حزب‌الله لبنان و جنبش حماس، تلاش برای قطع روابط سوریه با ایران، ایجاد ائتلاف میان اعراب و رژیم صهیونیستی به منظورمقابله با ایران و در نهایت مطرح کردن تهدید هسته‌‌ای ایران برای کشور‌های منطقه به منظور جلب حمایت اعراب برای استقرار سیستم سپر موشکی در خلیج‌فارس بود.

اینکه بوش چند ماه مانده به اسباب کشی ازکاخ سفید رنج سفر به سرزمینهای هزار ویک شب را بر خود هموار می کند محملی شد تا بسیاری از رسانه های دنیا از تندروترین انها از فاکس نیوزگرفته تا شین هوا تور دیپلماتیک بوش را کارناوال تبلیغاتی وی برای رفقای هم حزبی خود در حزب جمهوری خواه بدانند.

در پس اهداف اعلامی مقامات امریکا از سفر بوش می توان مجموعه العلل زیر را ردیابی کرد:

اینکه بوش سفر نه روزه خود را از سرزمیتهای اشغالی آغاز کرد نشان از اهمیت این منطقه در معادلات خاورمیانه دارد وهمانطور که مقامات کاخ سفید عنوان کرده بودندهدف اصلی بوش حول محور مناقشات اسرائیل و فلسطین متمرکز است تیم دیپلماسی امریکا درد را درست تشخیص داده چرا که سرمنشا تمامی ناارامی های خاورمیانه ریشه در تجاوز اسرائیل به فلسطین دارد ولی بوش نسخه درستی برای درمان نپبچیده است رییس جمهور امریکا در این سفر بر حق اسراییل برای یهودی سازی مناطق ۱۹۴۸ تأکید کرد و این به این معنی است که اعراب ساکن این مناطق باید خانه های خود را ترک کنند.از طرفی با پشت پا زدن به توافقات قبلی اعلام کرد: «می توان در برابر حق بازگشت آوارگان فلسطینی غرامت مالی داد».

قابل پیش بینی بود که گفته های جانبدارانه بوش برخلاف توافقات نشست نافرجام آناپولیس موجبات شدت عمل اسرائیلها در برخورد با مردم مظلوم فلسطین خواهد شد چنانکه مشاهده شد نیز بلافاصله پس از اتمام دیداربوش از سرزمینهای اشغالی،تروریسم دولتی اسرائیل منطقه شرق نوار غزه را اماج حملات خود قرار داد که در جریان این تهاجم ۱۷تن ازمردم بی گناه فلسطین و همچنین پسر ۲۴ساله اسماعیل هنیه به شهادت رسیدند.

در همین راستا به نقل از پایگاه خبری اخوان المسلمین مصر، "استون زیونز" پژوهشگر امور خارومیانه و مولف کتاب"فاجعه: سیاست آمریکا در خاورمیانه و ریشه‌های تروریسم" گفت: تنها راه پیشبرد روند صلح بین فلسطینیان و اسرائیل این است که بوش دست از جانبداری از اسرائیل برداشته زمینه دوامرزیر را فراهم آورد: اول اینکه اسرائیل به ساخت شهرک‌های یهودی‌نشین در کرانه باختری رود اردن پایان بدهد و دوم اینکه در مقابل دریافت تضمین‌های امنیتی از سرزمین‌های اشغالی خارج شود و بدین وسیله زمینه را برای تشکیل کشور مستقل فلسطینی فراهم نماید.

به نظر زیونز، منطق بوش در حل مسائل غیرواقعی است و به جای آن که مسوولیت شکست دستیابی به راه حل میانه را بر عهده اشغالگری اسرائیل بیندازد آن را بر عهده برخی گروه‌های فلسطینی مثل حماس می اندازد.

تل‌آویو مسوولیت‌هایی را که بر عهده می‌گیرد نه به دلیل رعایت قوانین بین‌المللی بلکه به دلخواه و داوطلبانه است چنانکه دیدیم جوخه آتش اسراییل دقیقاً پس ازکنفرانس آناپولیس بلافاصله ۳۱ نفر از اعضای گردان های عزالدین قسام را ترور کرد.که نشان از مسولیت ناپذیری این رژیم در تعهداتی که خود پذیرفته است دارد.

از دیگر اهدافی که بوش در این سفر دنبال می کرد و از قبل پیگیری می نموده ائتلاف عربی ضد ایرانی است که به صراحت در سرلوحه سیاستهای هفت سال گذشته ریاست جمهوری بوش به چشم می خورد رییس جمهورامریکا در سخنان خود که از هتلی در ابوظبی پایتخت سیاسی امارات متحده سخن می گفت، برای سرپوش گذاشتن بر سیاستهای اشتباه و اقدامات خصمانه آمریکا که تا کنون جز بدبختی، رنج ،ناامنی و بی ثباتی، دستاوردی برای ملتهای منطقه و جهان نداشته است؛ مدعی شد که جمهوری اسلامی ایران امنیت و ثبات منطقه و جهان را تهدید می کند و باید به مقابله با آن پرداخت.اظهارات سخیفانه وغیر منطقی بوش که از عصبانیت وانفعال وی حکایت دارد؛ نشان می دهد که وی به دلیل فقدان ابزارهای سیاسی در منطقه وجهان، از ادبیاتی مردم فریب وتناقض امیز برای تحریک افکار عمومی علیه ایران استفاده می کند.

انفعال مقامات امریکایی وقتی بیشتر به چشم می آید که پخش فیلم ساختگی، تهدید ناوهای امریکایی توسط مرزبانان ایرانی در راستای تهدید شمردن ایران برای کشورهای منطقه وجامعه جهانی تعبیر شود

"فرانسیس بویل" استاد حقوق بین‌الملل از دانشگاه"ایلینوی" و مولف کتاب"شکستن تمامی قواعد و اصول" هدف بوش از سفر به منطقه را مقابله با ایران تحلیل کرد.وی هدف واقعی بوش از سفر به منطقه بسیج و حمایت رهبران عرب منطقه از حمله نظامی مشترک آمریکا و اسرائیل علیه ایران دانست و این در حالی است که تمامی شواهد و براهن حاکی از آن است که ایران برنامه هسته‌‌ای نظامی در اختیار ندارد. این در حالی است که پیشتر از این نیز گزارش چند سازمان اطلاعاتی امریکا عدم انحراف برنامه هسته ای ایران را تایید کرده بودند.

"ایرواندابراهیمیان" استاد تاریخ در دانشگاه "سیتی" در نیویورک و نویسنده مقاله" ایران هدف آینده"و کتاب "ایران بین دو انقلاب"با دیدگاه فرانسیس بویل همخوانی دارد.

ایرواند هدف سفر بوش به منطقه را متقاعد کردن همپیمانان عرب به این مساله دانست که باید از سیطره و هیمنه ایران بترسند.

چرایی موضع خصمانه امریکا در برابر ایران موضوع بحث مجزایی است که مجال بیشتری می طلبد ولی به اختصار دلایل زیر را برای آن می توان ذکر کرد:

الف)انحراف افکار عمومی دنیای عرب از اقدامات اسراییل در قبال مردم بی پناه فلسطین

ب)لاپوشانی شکست کنفرانس آناپولیس که بوش انرا راه حل برون رفت از مناقشات دیرینه خاورمیانه می داند

ج)فرافکنی از مشکل آفرینی وبحران سازی بوش در عراق وافغانستان

د)تشدید تنش در منطقه وبنابراین دامن زدن به مسابقه تسلیحاتی در منطقه ای که به دلیل وجود تعارضات جدی و درامد سرشار نفت مستعدترین مکان برای تامین مطامع صاحبان صنایع تسلیحاتی ورونق بخشی به کارخانجات تسلیحاتی این کشور است. سلاطین از همه جا بی خبر عرب نیزکه با چشمانی بسته ودهانی باز دوشادوش رییس جمهور امریکا به خوش رقصی می پرداختند بدون توجه به سیاستهای نخ نمای عرب انعقاد قرارداد۲۰میلیارد دلاری را جشن گرفتند فارغ از اینکه اینگونه معاملات علاوه بر خارج نمودن وباز گرداندن پول نفت به جیب صاحبان صنایع امریکایی، بدلیل نیاز داشتن به کادر متخصص در استفاده از این سلاحها حضور مستشاران نظامی در اینگونه کشورها را توجیه می کند واستقلال آنها را دسخوش مخاطرات جدی می کند از طرفی نگهداری این تسلیحات هزینه سرسام آوری را بر کشورها ی عرب تحمیل می کند

براستی آیا سیاستهای پادشاهان عرب شباهت زیادی به سیاستهای محمدرضا شاه پهلوی در دهه چهل وپنچاه شمسی ندارد؟

آیا سلاطین عرب از سرنوشت محمدرضا درس عبرت نگرفته اند که علیرغم بدبینی ۸۸درصدی افکار عمومی این کشورها با بوش از رییس جمهور امریکا در منزل شخصی خود پذیرایی می کنند؟

آیاعاقبت محافل ومجالس خاندان پهلوی با بیگانان را به یاد ندارند که در مقابل دوربینها به پایکوبی با منفورترین چهره سیاسی امریکا (طبق نظرسنجیها ۸۸درصد از اعراب بوش را منفورترین رییس جمهورامریکا می دانند) می پردازند.

حسین کبریایی زاده