سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

بریم اون خونه قدیمی رو ببینیم


بریم اون خونه قدیمی رو ببینیم

تجربه نشان داده است که رغبت برای سینما رفتن و تماشای یک فیلم, متاثر از عوامل مختلفی است که جمیع جماعات این عوامل را می توان در یک کلام «تبلیغات» خواند

تجربه نشان داده است که رغبت برای سینما رفتن و تماشای یک فیلم، متاثر از عوامل مختلفی است که جمیع جماعات این عوامل را می‌توان در یک کلام «تبلیغات» خواند. هر چند این عوامل متعدد، گاه شکل تبلیغاتی به معنای رایج در فرهنگ جامعه ما ندارند، اما به واقع این تبلیغات است که ما را به تماشای یک اثر سینمایی می‌کشاند. به عنوان مثال شاید حضور چهره‌های مطرح سینما در یک اثر، عاملی برای کشش مخاطب به سالن و تماشای آن فیلم باشد اما به واقع این مانور تبلیغاتی بر حضور چهره در آن اثر است که عاملی برای تماشای آن فیلم می‌شود. در این مجال می‌خواهیم به بهانه «یه حبه قند» فیلمی که این روزها با بهره‌گیری از گونه‌های متعدد تبلیغاتی که البته الحق و الانصاف گونه‌های نو و جالب توجهی نیز هست، مخاطبان را در روزهای سرد پاییز به سالن سینماهای کشور کشانده است، مروری داشته باشیم بر تبلیغات یک فیلم سینمایی که می‌تواند عاملی برای موفقیت یا موفق نبودن آن اثر باشد. با ما همراه باشید...

«یه حبه قند»؛ فیلمی برای خانواده‌های ایرانی! شاید این بهترین شروعی باشد که می‌توان برای پرونده این هفته جیم در مورد آخرین ساخته رضا میرکریمی در نظر گرفت. فیلمی که به دور از هر گونه حرف و حدیث، می‌توان آن را فیلمی برای خانواده‌های ایرانی دانست. «یه حبه قند» اگرچه با نقدهای مثبت و منفی زیادی از سوی منتقدان سینما رو به رو بوده اما فیلمی است که بی‌شک اثری شاخص در گونه خانوادگی محسوب می‌شود و نقبی بر آن در روزهای اکران پرشورش بر پرده نقره‌ای، خالی از لطف نیست. در این پرونده تصمیم گرفتیم مروری داشته باشیم بر این اثر سینمایی که این روزها از دریچه فرکانس‌های مختلف، گوش و چشم مخاطبانش را در ایران پر کرده است و دیگر تقریبا می‌توان گفت هر خانواده ایرانی، تماشای این فیلم را فارغ از تمام کمی‌ها و کاستی‌های موجود در فیلم یا ایرادات تکنیکی، بر خود لازم می‌داند. رضا میرکریمی که پیش از این با ساخت آثاری چون «زیر نور ماه»، «خیلی دور، خیلی نزدیک» و «به همین سادگی» توانسته بود حضور خود را به عنوان کارگردانی صاحب سبک در جامعه سینمایی ایران ابراز کند، این بار در پهنه‌ای وسیع‌تر و با «یه حبه قند» به میان مردم آمده است تا در آزمونی دشوار میزان تاثیرگزاری فیلمش را را در میان خانواده‌های ایرانی بسنجد. در ادامه این پرونده با موشکافی «یه حبه قند» سعی خواهیم داشت تا جزییات بیش‌تری از این فیلم را برای شما آشکار کنیم. با ما همراه باشید...

● دسته اول؛ تبلیغات رسانه‌ای

تبلیغ از دریچه تصویر و قلم

در گذشته، یکی از رایج‌ترین تبلیغات برای فیلم‌های سینمایی تبلیغات در تلویزیون و رسانه‌های نوشتاری بود. به گونه‌ای که در دهه ۷۰ عموما در بخش پیام‌های بازرگانی رسانه ملی حتما تبلیغ یک یا دو اثر سینمایی وجود داشت. هم‌چنین در بخش رسانه‌های مکتوب هم‌چون مجلات و روزنامه‌‌ها در سال‌های گذشته، گاهتبلیغات نیم صفحه یا تمام صفحه برخی از فیلم‌های سینمایی نظر مخاطبان را به خود جلب می‌کرد اما طی سال‌های اخیر این شکل بسیار کمرنگ شده است. اما بخشی دیگر از شیوه تبلیغات رسانه‌ای که در دهه ۸۰ مرسوم‌تر شد، تبلیغات از طریق برگزاری نشست‌های خبری یا برپایی مراسم فرش قرمز (red carpet) است. از این طریق سازندگان اثر می‌توانند به ساده‌ترین شکل ممکن با برپایی این مراسم‌ تمامی رسانه‌های نوشتاری، شنیداری و دیداری را ناخواسته مجبور به تبلیغ اثر خود کنند. به هر تقدیر آن‌چه در این میان واضح و مبرهن است آن است که فیلم ««یه‌حبه‌قند»» چه با استفاده از کمک‌های دولتی و چه با بهره‌گیری از جیب پرتوان تهیه‌کننده توانسته است در این بخش تبلیغاتی بسیار خوب ظاهر شود و به واسطه حضور پررنگش در این عرصه، چشم‌های زیادی را به پرده نقره‌ای خیره کند.

● دسته دوم؛ تبلیغات محیطی

تماشای «یه‌حبه‌قند» از تلویزیون‌های شهری!

بیلبوردهای تبلیغاتی، تلویزیون‌های شهری، تراکت و شمار دیگری از شیوه‌های تبلیغاتی محیطی، این روزها در اختیار فیلم ««یه‌حبه‌قند»» رضا میرکریمی قرار گرفته است تا این فیلم با شعار «فیلمی برای خانواده‌های ایرانی»، بتواند نظرها را به سوی خود جلب کند. اگرچه شیوه تبلیغاتی استفاده از بیلبوردها در شهری چون تهران بسیار مرسوم‌تر از مشهد است اما ««یه‌حبه‌قند»» به خوبی توانسته است این گونه تبلیغاتی را هم در اختیار بگیرد. حتی شنیده می‌شود که تراکت‌های ««یه‌حبه‌قند»» در شهر تهران هم پخش شده است که این دیگر استفاده از ساده‌ترین و کم هزینه‌ترین شکل تبلیغات محیطی است! اما سازندگان ««یه‌حبه‌قند»» نشان داده‌اند می‌خواهند از همه ابزار برای دیده شدن فیلم‌شان بهره گیرند.

● دسته سوم؛ تبلیغات مجازی

در بلاگ‌های همه خانواده‌های ایرانی

بلاگرها در رده‌بندی جهانی Alexa جزو ۱۰ سایت پر بازدید در ایران هستند. این مسئله‌ای است که سازندگان «یه‌حبه‌قند» به خوبی به آن توجه کرده‌ و از توانمندی تبلیغات در فضای مجازی وبلاگی بسیار خوب بهره برده‌اند. تبلیغات در وبلاگ‌های بلاگفا و پرشین بلاگ توانسته است شمار مخاطبان زیادی از دنیای مجازی را راغب به تماشای «یه‌حبه‌قند» کند. اتفاقی که نشان‌دهنده تیزهوشی سازندگان این اثر، برای جذب اقشار مختلف جامعه ایرانی برای تماشای این فیلم بوده است.

● دسته چهارم؛ تبلیغات پراکنده

خلاقیت‌های ایرانی برای تلبیغ یک اثر

از آن‌جا که نتوانستیم برای دسته دیگری از تبلیغات آثار سینمایی نام‌گذاری خاصی داشته باشیم، این گروه را دسته تبلیغات پراکنده نامیدیم. در این دسته ما نمونه‌های خلاقانه و بعضا جالبی داریم. به عنوان مثال می‌توان به فروش بلیت اثر توسط کارگردان فیلم اشاره کرد. کاری که نیکی کریمی برای فیلمش «سوت پایان» انجام داد و هر شب ساعت ۲۱ به سینما آزادی رفت تا خودش در گیشه، بلیت فیلمش را به دست مخاطبان دهد. اتفاقی که خیل عظیمی را بیش از تماشای فیلم، برای تماشای سوپراستار محبوب‌شان نیکی کریمی به سینما آزادی می‌کشاند. یا در شیوه‌ای دیگر جدیدا در برخی تبلیغات تلویزیونی و تیزرها، بازیگران سرشناس مردم را به تماشای فیلم دعوت می‌کنند اتفاقی که برای فیلم «مردان مریخی، زنان ونوسی» افتاد. آنونس‌های فیلم‌ها قبل از پخش فیلم اصلی در سالن سینماها هم شیوه دیگری برای تبلیغات است. اما گذشته از همه این‌ها تجربه نشان داده است تبلیغات دهان به دهان نیز شیوه تبلیغاتی بسیار فراگیر و البته موفقی بوده است. تبلیغات دهان به دهانی که گاه حتی ماهیت تبلیغات منفی به خود می‌گیرد و حواشی ایجاد شده درباره فیلم، مخاطب را به تماشای اثر ترغیب می‌کند.

نویسنده: مرتضی اخوان