یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
مجله ویستا

جنسگرایی در برنامه های کودک


جنسگرایی در برنامه های کودک

شخصا تنها برای سرگرمی سراغ تلویزیون می روم چون در برنامه های غیرِ آن, تا آنجا که به رشته و علایق من مربوط میشود, آنچنان حقیقت قربانی مصلحت و ایدئولوژی شده است که با دیدن برنامه های فکری, فلسفی, فرهنگی و امثال آن, حالتی بر انسان می رود که در وصف نیاید

▪ شخصا تنها برای سرگرمی سراغ تلویزیون می روم. چون در برنامه های غیرِ آن، تا آنجا که به رشته و علایق من مربوط میشود، آنچنان حقیقت قربانی مصلحت و ایدئولوژی شده است که با دیدن برنامه های فکری، فلسفی، فرهنگی و امثال آن، حالتی بر انسان می رود که در وصف نیاید!در انتخاب برنامه های سرگرم کننده، قاعدتا و به حسب سن باید مخاطب سریالها و فیلم های سینمایی تلویزیون باشم که در آنها هم، تا آنجا که به موضوع این وبلاگ مربوط میشود، با تکرار مهوع موضوع مردان دو زنه، عشقهای محیرالعقول و زنان مشنگ یا مجنون و روانی، کاری جز مفتضح کردن زن و تنزل بیش از پیش آن انجام نمیشو‌د و همان حالت وصف ناشدنی به انسان دست می دهد

در این میان می‌ماند برنامه های گروه کودک، که خوب یا بد، به دلایلی که خارج از حوصله این نوشتار است، من از بینندگان پروپاقرص آنها هستم. برای همین هم در این پست میخواهم به خودم اجازه بدهم و نقدی بر ترویج جنسگرایی و الگوهای کلیشه ای جنسیتی در این برنامه ها بنویسم

▪ ماشاالله تعداد عموها و خاله های برنامه های کودک آنقدر زیاد شده است که پرداختن به همه آنها کار بسیار دشواری است. ضمن اینکه من همه آنها را دنبال نمیکنم. از جمله پرمخاطب ترین برنامه های کودک سیما برنامه «عموپورنگ»در شبکه اول، «گروه فیتیله» در شبکه دوم و«آقاجون سلیمون» در شبکه اول هستند. ظاهرا این برنامه ها در میان کودکان به شدت پر طرفدارند. این امر از آنجا تشدید میشود که فیلم‌ها و کارتون‌های خاصی هم پخش نمیشود و بیشتر زمان برنامه های کودک در اختیار مجریان قرار گرفته است. بعضی از این برنامه ها مانند برنامه گروه فیتیله برنامه ی خوب و قابل قبولی هستند که از نوشته های نسبتا خوب و اجراهای قدرتمندی برخوردارند ودر برخی هم مانند برنامه عمو پورنگ کاربه گونه ای پیش‌می رود که به نظر می‌آید اول روی آنتن پخش زنده می رود و بعد اعضای گروه تصمیم میگیرند که چه بگویند و چه بشود.

▪ خاله ها و عمه های مجری برنامه های کودک معمولا از محبوبیت چشمگیری برخوردار نیستند، خاله شادونه، خاله سارا، عمه گلاب و امثال آنها. یکی از دلایل عمده عدم محبوبیت آنها محدودبت‌های آنان در بالاو پایین پریدن و آواز خواندن و… همچون همکاران مردشان است و حتما دلایل دیگری هم دارد که مجموعه آنها باعث شده است تا فضاهای برنامه‌های کودک عمدتا تبدیل به فضاهایی مذکر شوند. عمو قناد، عموگلی، عمو فروتن، عمو مسلمی، عمو پورنگ و امیر محمد، آقاجون سلیمون و عروسکی که او هم پسر است، صفا. این فضا ها خواه ناخواه باعث به وجود آمدن فضاهایی پسرانه و به الطبع اجراهایی پسرپسندتر میشود. ماجراهایی که اتفاق می افتد، از نمایش های گروه فیتیله( قاطینگا و پاتینگا، کاراگاه، راز بقا، مکتب خانه و…) به همراه اجرای آنها، ولوشدن روی زمین و توی سر و مغز هم زدنها، بیشتر باعث ایجاد فضاهای مفرحی برای پسران میشود تا دختران.

برای اینکه فورا متهم به ذاتگرایی نشوم همینجا باید عرض کنم که دختران ما به لحاظ تربیتی و فرهنگی اصولا با فضاهای خلق شده بیگانه اند و صرفا به مثابه دیگری به تماشای برنامه هایی از این دست مینشینند

▪ برنامه آقاجون سلیمون در شبکه اول در مقایسه با برنامه عمو پورنگ از کیفیت و اجرای بهتری برخوردار است. آقاجون سعی میکند بطور یکسان از نوه های دختر و پسرش یاد کند، نوشته‌ها قوی تر هستند و خود کاراکتر آقاجون سلیمون در خلق شخصیت پدربزرگی مهربان، صمیمی و مودب بسیار موفق بوده است. این برنامه انصافا نسبت به برنامه رقیب-عموپورنگ- بدآموزی های کمتری دارد. و محبت آقاجون و شخصیت پیر او به برنامه لطافت بیشتری داده است.

با این وصف همراهی با عروسک صفا و شکل گرفتن موضوعات برنامه پیرامون مسائل این عروسک، باعث نادیده گرفته شدن مسائل دختر بچه ها و حضور کمرنگ وجود آنها در این برنامه شده است.

▪ برنامه

صرفا برمدار محبوبیت شخصیت عمو پورنگ میچرخد. برنامه از فقدان نوشته های به درد بخور رنج میبرد. عموپورنگ و همکارش امیرمحمد فضایی صددرصد پسرانه در کارهایشان خلق میکنند. حرکات، رفتارها و شوخی های بعضا زننده و بیجا، شخصیت مضحک و تاسف برانگیز بی بی ماندانا، مادربزرگی که همواره مورد تمسخر و توهین از جانب عمو است، کاراکتر مادربزرگ پورنگ که گه گاه سروکله اش پیدا میشود و او هم مادری بی عرضه، نادان و دهاتی به تصویر کشیده شده است؛ همه به تقویت این فضا کمک کرده اند. گاهی به نظر می رسد که این برنامه به شدت تحت تاثیر شخص پورنگ و باورها و ایده های خام او قرار دارد. بکار گیری الفاظ عامیانه و بی ادبانه و توهین های ریز و درشت به همه عوامل به چنین باوری دامن می زند.

شاید انتقاد بشود که چه اصراری به نگاه تفکیکی از منظر جنسیت دارم. من اصراری به نگاه تفکیکی ندارم؛ نگاه تفکیکی با قدرت فراوان وجود دارد. من صرفا به یکجانبه نگری نیرومند آن اشاره میکنم .

▪ از همه جالب تر سرودهایی است که در هر سه این برنامه ها، به تفکیک برای دختر ها و پسرها ساخته شده و خوانده میشود. در همه این سرودها، پسرها شجاع، جسور و مانند آن تصویر شده اند در حالیکه دخترها با شیرین زبانی و خوش ناز و ادایی تحسین شده اند. جالبتر اینکه سرود پسر همیشه چندین برابر سرود دختر پخش میشود و حتی در مواردی که سرود دختر پخش شود هم با تذکر امیر محمد و یا صفا سرود پسر هم پخش خواهد شد. در واقع هر کجا صحبت از دخترها به میان آید امیر محمد یا صفا در نقش نماینده پسرها ظاهر میشوند و اعتراض میکنند.

مع‌الوصف به جرات میتوانم بگویم دختران و سلایق آنها در برنامه سازی های برنامه های کودک به شدت مورد بی توجهی و بی مهری واقع شده است و اگر هم بر حسب اتفاق حرفی از آنها به میان می‌آید تکرا همان تصاویر کلیشه ای از دختر و نقش های اوست. این در حالی است که متاسفانه، انیمیشن های موجود در بازار هم حرف تازه یا تصویر بهتری برای دختران ندارند. به نظر من حتی دیدن آنها هم برای دختران به شدت مضر است. در این کارتون ها تصویر غالب دختران، موجوداتی ظریف و زیبا و حساس است که همواره به مدد یاری یک پسر جسور و شجاع از بدبختی نجات پیدا میکنند و الخ...

▪ کارتون ها و فیلم های سینمایی که در تلویزیون برای کودکان به نمایش در می آیند هم از این قاعده مستثنی نیستند. اگر چند کارتون انگشت شمار مانند «حنا دختری در مزرعه»، «دختری به نام نل»،«با خانمان» و« بابالنگ دراز» را استثنا کنیم. الباقی برنامه ها با محوریت یک قهرمان پسر شکل میگیرند، گاهی این قهرمانان پسر توسط دوستان دختری همراهی میشوند که بی‌عرضه و دردسر ساز هستند و اصلا برای این وارد قصه شده است تا پسر قهرمان او را نجات دهد، در کارتون ها و فیلم های خارجی این دوستان دختر به فراخور پوششان در سیمای جمهوری اسلامی نشان داده میشوند یا کلا حذف میشوند

من واقعا نمیدانم چقدر برای این مسئله فکر شده و آیا برنامه ریزی پشت این ماجرا هست یانه. اما به نظر می‌رسد دختر بچه ها بطور جدی دیده نمیشوند و آنجا هم که دیده میشوند با تشویق به ضعیف بودن، منفعل بودن، ظریف و دست و پاچلفتی بودن، آگاهانه یا ناآگاهانه، به سمتی می روند که به دیده نشدن، در حاشیه قرارگرفتن، دست کم گرفته شدن و نیاز به حمایت داشتن و… عادت کنند و آن را امری طبیعی بیانگارند.