پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

انتظار برای پایان


انتظار برای پایان

در حاشیه آغاز پخش مجموعه یوسف پیامبر

ممکن است برخی با خود بگویند چرا سخن گفتن درباره یک سریال ۴۵ قسمتی این قدر زود آغاز شده است. باید گفت «کیفیت» یک اثر هنری را می توان از نخستین نگاه ها، زاویه ها، پلا ن ها و سکانس ها تشخیص داد.

این چنین است که می توان گفت نباید از ادامه قسمت های مجموعه «یوسف پیامبر» انتظار یک اثر در خور تامل و تاثیرگذار و درخشان را داشت.

«یوسف پیامبر» شش میلیارد و پانصد میلیون تومان هزینه داشته است و تولید جلوی دوربین آن ۳۲ ماه وقت برده است اما... صدا و سیما می تواند پاسخ گو باشد که آیا نتیجه آن همه بوق و کرنا و پیش تولید و چه و چه باید به این اثر متوسط و معمولی ختم شود؟

عظمت دوران حداقل در پیامبر عظیم الشان الهی یعنی حضرت یعقوب و حضرت یوسف باید چنین ساده انگارانه به تصویر درآید؟ وقتی در زمینه سخت افزار و بحث بسیار مهم «جلوه های ویژه» در چنین مجموعه هایی، هنوز مشکل وجود دارد، اصولا چه ضرورتی برای تولید آن ها احساس می شود؟ آیا تمدن عظیم بابل با آن چه درباره «باغ های معلق» می گویند و شنیده ایم، این است؟

تصویرسازی در حد یک روستای معمولی! اگر به هر دلیل، سازمان محترم صدا و سیما احساس می کند که تهیه امکانات مربوط به «جلوه های ویژه» در تولید چنین آثاری ضروری نیست، آیا نباید حداقل با تشکیل یک «تیم فکری» یا «اتاق فکر» ساده زمینه را برای استفاده از همه تجربیات و آرا و پیشنهادات برای یک تولید کم عیب و نقص فراهم آورد؟

به عبارت دیگر کارگردانانی مثل داود میرباقری یا مهدی فخیم زاده یا ... که تجربه ساخت چنین مجموعه هایی را داشتند باید مشاور تولید می شدند یا استاد فلا نی؟! هنوز که هنوز است صحنه های تاثیرگذار و جذاب نخستین قسمت سریال امام علی علیه السلا م را فراموش نکرده ایم، اما نظارت و سنجش صدا و سیما می تواند به راحتی این آمار را استخراج کند که پخش قسمت های اولیه «یوسف پیامبر» مخاطب را برای دیدن ادامه اثر تشویق می کند یا خیر؟

اگرچه درباره تولید چنین مجموعه هایی، دو نظر کلی بین دست اندرکاران وجود دارد، اما به نظر می رسد در مقام مقایسه، نظر اول تجربه بهتری را پشت سرگذاشته است، همان نظری که معتقد است در عین پرداخت به تاریخ و واقعیت ها، نیاز به پرداخت های حاشیه ای برای جذابیت فیلمنامه وجود دارد اما نظر دوم بر نگاه متمرکز بر واقعیت و تاریخ تاکید دارد. به هر حال نگاه تصویری و سیمایی هم نظر اول را تایید می کند.

«یوسف پیامبر» در یک نگاه، نظر دوم را مبنا قرار داده و همین مساله از جذابیت های اثر کاسته است و فیلمنامه ای کش دار و خسته کننده دارد در حالی که اصولا در مجموعه های تلویزیونی باید بار بر دوش «تصویر» باشد نه کلام. شاید تا اینجا تنها در قسمت دوم سریال این استفاده درست از تصویر دیده شده، آنجا که بازیگران تنها با بازی و حرکات درست خود بدون کلام، به دنیا آمدن یوسف و بنیامین را به یکدیگر نوید داده اند.

اگر به این نکته موسیقی متن پیمان یزدانیان و بخش های اولی تیتراژ ابتدایی سریال اضافه شود، استخراج نکات مثبت و قابل توجه دیگر از «یوسف پیامبر» به وضوح دشوار است، حتی به نظر می رسد فیلمنامه نهایی، ویرایش کاملی هم ندارد تا جایی که یعقوب پیامبر(ع) در قسمت دوم سریال در مناجات با خداوند می فرماید: «او یازده سال است که منتظر این فرزند می باشد» (دقت کنید در نحوه استفاده از فعل «می باشد» به جای «است»). ناگفته پیداست که در این چند قسمت ابتدایی سریال می توانستیم صف های ایمان آوردن مردم مشرک را تاثیرگذار تر به تصویر درآوریم، واژه «یوسف» را بیشتر برای مخاطب تفسیرکنیم و...

بگذریم از اینکه «بیانیه ایمان آوردن» و خواندن آن توسط مردم دیگر چیست یا بحث پرتاب منجنیق که طرف را با زنجیر می بندند و می خواهند به سوی آتش پرتاب کنند! عجیب تر از همه بحث حسادت بین زنان حضرت یعقوب است که گویی از حسادت بین برادران و یوسف وام گرفته شده و از همه عجیب تر، عدم رعایت عدالت بین زنان یعقوب از طرف این پیامبر بزرگ الهی است که چیزی جز یک تحریف تاریخی نمی تواند باشد.

این چنین است که می توان پیشنهاد داد پخش سریال به هفته ای ۳ روز تغییر یابد تا مخاطب راحت تر بتواند با آن ارتباط برقرار کند.

نویسنده : حسن حائری