چهارشنبه, ۱۳ تیر, ۱۴۰۳ / 3 July, 2024
مجله ویستا

راز همیشه ماندن


راز همیشه ماندن

راز همیشه ماندن در چیست

راز همیشه ماندن در چیست؟

روزهای قشنگ خدا در هاله ای از امانتداری ما نسبت به ودیعه او بر روی زمین که به رسم امانت باقی مانده است می گذرد و ما در هجوم جسارتهای بی وقت شیطان از اعتماد یک خالق به مخلوق غافل مانده ایم، غفلتی که شاید اگر ازابتدا او را در مسیر توبه می کشاندیم اکنون او ما را با خود به تباهی نمی کشاند.

اما همه شنیده ایم که خداوند ارحم الراحمین است و از انتهای محبت خود، بنده خویش را در سفره تنعمش جای می دهد.

آن روز را که آیه محبت او همانند خورشید بر سینه زمین و اهلش تابید، ما به خاطر نداریم چون نبودیم ، اما تاریخ ،آن را به خاطر دارد که نسل به نسل در ضمیر کتاب آسمانی پیامبر مهربانی ها ، ثبت کرد تا امروز و فرداها کسی از نبود حجت الهی ،ادله ای برای تقصیرهای خود بیان نکند .

سروش آسمانی از زبان رسول اعظم ترنم کلام اهل زمین شد که یا ایها الناس آیه بر پیغمبر نازل شده است :

الذین تتوفیهم الملائکه طیبین یقولون سلام علیکم ، ادخلوا الجنه بما کنتم تعلمون

پرهیزکاران کسانی هستند که فرشتگان قبض ارواح ، روح آنان را می گیرند ، در حالی که پاک و پاکیزه اند ، در آن حالت فرشتگان به آنان می گویند : سلام بر شما باد ، وارد بهشت شوید به خاطر اعمالی که انجام می دادید.

آری نوید مهر خدا بر گرده خاک که از افلاک آمده بود نهاده شد، بار سنگین و شیرینی که همیشه بودن ، حتی پس از مرگ را برای ما به ارمغان آورده بود.اکسیری که با گذشت چندین سنه از تاریخ آفرینش ، اما هنوز غافلانی هستند که به تصور خامشان ، آخرت خود را در پی کسب راهی برای تداوم عمر بشری خویش تلف می کنند غافل از اینکه تنها راه ابدی آن را خداوند چندین هزاره قبل از تولد زمین در لوح وحی خود بر قلب پیامبرش نازل کرده است.

زمان در چرخه نیا ت و اعمال ما در حال گذر است ولی آیا ما همانطور که به دنیایمان ، تفریحاتمان ، رفاهمان ، نحوه آسایشمان در دنیا بهاء می دهیم ، ذره ای به آخرت مشوش شده، از اعمال دنیائیمان فکر می کنیم ، به لحظه ای که موتمان فرا می رسد ، به آن زمان که تغییر چهره ما در لحظه عند الموت تنها و تنها بسته به اعمال خوب و بد ما در دنیا دارد .آیا هیچ فکر کرده ایم که ما در روز آخرت مانند دنیا، شاید غبطه چهره های زیبا را بخوریم؟و آیا اساسا برای این حسرت نیامده تدبیری اتخاذ کرده ایم ؟

آنان که هنگام رسیدن وعده خداوند دلی آرام و قلبی مطمئن دارند، تلالوء این آرامش الهی را بواسطه محبت خداوندی کسب کرده اند که او نیز به پاس انجام فرائض محوله بنده خویش، او را سرشار از مهر خود می کند.

عجب حکایت زیبایی، تا امروز مربوب، زکات نعمات رب خویش را می داد، زین پس رازق ، زکات بندگی مرزوق خود را می دهد .

می پرسی چگونه ؟ وقتی زمان رحلت او می رسد چهره اش رابسیار نورانی می کند تاجایی که رسول رسالت خدا می شود و برای انسانها حامل پیام می شود ،پیامی از جنس حقیقت ، حقیقتی با این مضمون که ای مردم ، مردن اول راحتی است.نترسید، آغاز وصال محبوب است، پاسخی به انتظار خدا است تا دیدار الست تکرار شود.

لحظه ای که عرق از پیشانی محتضر جاری است ،واز شدت رقت قلب، اشک از چشمانش سراریزمی شود ، زمانی است که اگر اهل معرفت دربالین میت حاضر باشند آرامش او را در لحظه جان کندن، موید این سخن می دانند.

در تاریخ بسیار داریم انسانهایی که شاید از شرایط مطلوب ظاهری برخوردار نبودند اما آنقدر فضایل اخلاقی، سیرت آنان را آراسته نموده است که برای همیشه عمر زمین، یک اسوه باقی می مانند، مانند جون غفاری که امیر المؤمنین( علیه السلام ) او را به ۱۵۰دینار خرید و به ابوذر بخشید.

هنگامی که ابوذر را به ربذه تبعید کردند این غلام برای کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیر المؤمنین علیه السلام بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام مجتبی( علیه السلام) و سپس به خدمت امام حسین ( علیه السلام) رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکه و از مکه به کربلا آمد ، هنگامی که جنگ در روز عاشورا شدت گرفت او خدمت امام حسین( علیه السلام) آمد وبرای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست .

حضرت فرمودند:در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی ! اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز. جون خود را به قدم های مبارک امام حسین( علیه السلام) انداخت و بوسید گفت: ای پسر رسول خدا ، هنگامی که شما در راحتی وآسایش بودید من کاسه لیس شما بودم ،حالا که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟ جون با خود فکر کرد :من کجا و این خاندان کجا؟! لذا عرضه داشت:آقای من ،بوی من بد است وشرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است.

یا ابا عبدالله ،لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم.نه آقای من ،از شما جدا نمی شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد.جون می گفت وگریه می کرد به حدی که امام حسین ( علیه السلام) گریستند و اجازه دادند. با آنکه جون پیرمردی۹۰ ساله بود،ولی بچه ها در حرم با او انس فراوانی داشتند. او به کنار خیمه ها برای خداحافظی وطلب حلالیت آمد،که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند.

هریک را به زبانی ساکت و به خیمه ها فرستاد ومانند شیری غضبناک روی به آن قوم ناپاک کرد.او جنگ نمایانی کرد،تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخم های فراوانی به او وارد کردند. هنگامی که روی زمین افتاد ،امام حسین ( علیه السلام) سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جون کشیدو فرمود:"الهم بیض وجهه و طیب ریحه و احشره مع محمد و آل محمد علیهم السلام.

بارالها رویش را سپید و بویش را خوش فرما و با خاندان عصمت علیهم السلام. محشورش نما. از برکت دعای حضرت روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید. چنانکه وقتی بدن او را بعد از ده روز پیدا کردند صورتش منور و بویش معطر بود.

وقتی در روایات درایت می کنیم به این نکته می رسیم که در هنگام قبض روح،مومن بی تابی می کند که شاید کنایه از اشتیاق رسیدن به لقاء الله باشد،در این حال خطاب فرشته مرگ به احساس او اینگونه است که ناراحت مباش و غصه مخور ، به خدا سوگند من نسبت به تو از پدری مهربان ، خوبتر و مهربانتر می باشم .

خدایا، آن زمان که دو فرشته مأمور انسان، در زمان موت به آسمانها می آیند و عرضه می دارند که یا الله بنده ات خوب بنده ای بود، در انجام اعمال صالح سریع بود و در گناه و عدم اجرای فرمانت کندی می کرد،با اینکه پرونده بنده بسته شده است اما این ندای محبت توست که مانند محبت مادری تمامی ندارد ودستور به رجوع ملائکه به زمین می دهی که بروید و در کنار قبر بنده ام تا موعد رستاخیز مرا تسبیح کنید واذکار الله اکبر و لا اله الا الله بسیار گوئیدو ثواب این اذکار را تا یوم القیامه برای او ثبت کنید.

خدای من ، اگرارحاممان بهترین تشریفات دنیائی را برای سپردنمان به خاک سرد زمین انجام دهند ،تو خود می دانی که در انتهای این خدمات، باز نیاز به یک بشارت آسمانی داریم که آخرین آرزویمان از جنس زمین است، به آن زمان که ما را دفن می کنند ولی تنها صدائی که ما را متوجه خود می کند نوای خانه برزخی ماست که ندا سر می دهد : من خانه غربتم ،یا ارحم الراحمین ما را در این احساس غربت و تنهائی دریاب.

خدایا در آن لحظه که هیچ پناه و ملجاء و امانی نداریم الا بقلب سلیم ، و آن زمانی که صدای پرسش ملائکه او ، تمام عرصه آفرینش را متوجه خود می کند که بگو امامت کیست ؟ قبله ات چیست ؟ما را متوجه محبت دوباره خود با مساعدتت و شفاعتت ، بفرما ؛ الهی آمین

معاونت آموزش و پژوهش

منابع:

برگرفته از بحارالانوار،ج ۶ ،ص۱۶۶و ۱۶۳/ ج۸۱، ص۱۷۶/ ج۸۲ ، ص۱۸۱و۱۸۳

تفسیر نورالثقلین ، ج ۴ ، ص ۲۲۵