یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

برخوردهای دوگانه


برخوردهای دوگانه

عرق شرم بر پیشانی انسان می نشست وقتی فوتبالیست های میلیاردر و نازپرورده ما در مقابل چشم میلیاردها بیننده در سراسر جهان, سرود ملی كشور خود را یا نمی خواندند یا مثل لب زدنی بدون معنی, غنچه لب را كمی باز و بسته می كردند كدام سینماگر ما حتی آنها كه جلای وطن كرده اند با پرچم سرزمین آبا و اجدادی خود چنین كردند و می كنند

● تفاوت های سینما و فوتبال در نگاه مسئولان

یادم هست حدود هشت سال پیش یكی از بازیكنان ۲۲ ، ۲۳ ساله تیم ملی فوتبال (كه دو سه سالی درخشید و فراموش شد) پیش یك تهیه كننده فوتبال دوست سینما رفته بود و گفته بود كه یك میلیارد تومان پول اضافه دارد و نمی داند با آن پول چه كند. همین امروز اگر دارایی هر كدام از دست اندركاران هنرهای هفت گانه را حساب كنید، موجودی نود و چند درصد این آدم ها به نیمی از پول آن فوتبالیست جوان كه نمی رسد هیچ، اغلب به نان شب شان هم محتاج اند. فوتبال و سینما تقریباً با هم مطرح و به مرور جهانی شدند.

رشد این دو با اختراع رادیو، تلویزیون و اینك ماهواره مرزهای بومی، محلی و وطنی را درنوردیده و جهانی شده است. اگر هم اینك چند میلیارد نفر از جمعیت جهان پای تلویزیون یا در استادیوم ها فوتبال می بینند، همین تعداد و شاید بیشتر در ساعتی دیگر از طریق سینما، تلویزیون، اینترنت، ویدئو و ماهواره فیلم می بینند. با هزار آه و افسوس دولت های ما از بدو پیدایش فوتبال و سینما هر چه فریاد، توبیخ، سانسور و چوب و فلك بوده است را به سینما اختصاص دادند و هر چه تشویق، سرمایه، مهرورزی و محبت را به فوتبال و فوتبالیست های ایرانی. بعد از انقلاب به علل گوناگون كه (در حوصله این مقاله نیست) این دوگانگی برخورد، نه تنها كم و منطقی نشد بلكه تشدید هم شد.

اگر نبود این ملاقات اخیر كارگردانان با رهبری، شاید مجریان، این برخورد دوگانه را جزء دستور العمل نظام وانمود كرده و خود را مامور و معذور جلوه می دادند ولی محبت، آزاداندیشی، تكریم شجاعت در هنرمندان و عنایت ایشان به سینما و سینماگران ایرانی نشان داد كه سیاستگزاران فرهنگی و سینمایی هیچ ماموریتی برای تحقیر، تنبیه روحی و به فقر و فلاكت كشاندن سینما و سینماگران نداشته كه هیچ، بلكه ماموریت ویژه آنها رافت، سعه صدر و بها دادن به آزاداندیشان و همه هنرمندان به ویژه سینماگران بوده است.

(نقطه نظر رهبری را از اوایل انقلاب به خاطر مسئولیتی كه در دوران دفاع مقدس داشتم بارها از ایشان به شخصه شنیده بودم.) بحث این مقاله اصولاً نمی تواند نقد مسئولین فعلی سینمای كشور باشد كه فقط چند ماهی است بر سركارند، بحث برخورد مسئولین سینمایی این بیست و چند سال است و مسئولین فوتبال و ورزش و مقایسه این دو طیف فراگیر در ایران و این دوگانگی ها. نگاهی كنید به عملكردها و نتایج آن.

● عملكردها

الف) در سینما:

هر فریم، پلان، سكانس و هر دیالوگ بارها بازبینی، اصلاح و یا حذف می شود. هر سینماگر به ویژه سینماگران نقاد و فرهنگی جانشان به لبشان می آمد تا یك فیلم را به نمایش درآورند. (جالب اینكه چند وقت بعد همین فیلم از تلویزیون نمایش داده می شد.)

در فوتبال: هر بازیكن تازه از راه رسیده با چند شوت و گل دفعتاً قدر می دید و بر صدر می نشست. عكس های تمام قدش زینت مطبوعات می شد و تلویزیون در هر حركت او با تكنیك «اسلوموشن» هزار زیبایی می دید و از آن نماهنگ می ساخت و قهرمان ملی؟!!

ب) در سینما:

روز به روز سالن های سینما در تهران و شهرستان بسته می شد! هیچ سالن جدیدی افتتاح نمی شد و سالن های موجود- اغلب- ویرانه ای بود و هست. تا جایی كه امروزه همه سینماگران برای یافتن یك سالن جهت نمایش فیلم شان به جان هم افتاده اند.

در فوتبال: لیگ حرفه ای شد، باشگاه ها موظف به ساخت زمین های فوتبال شدند و در یك كلام در سینما، سینما آزادی سوخت و ویرانه شد ولی در فوتبال استادیوم آزادی در سطح استاندارد جهانی بازسازی شد.

ج) در سینما:

صدها تهیه كننده، كارگردان، بازیگر و... كاسه چه كنم چه كنم به دست داشته و دارند و پشت درهای ارشاد و فارابی به دریوزگی نشسته اند كه اغلب هم ثمری ندارد.

در فوتبال: بازیكن بیست و چندساله فلان تیم گمنام در ماشین آخر سیستم خود فخر می فروشد. از بازیكنان معروف تر نمی گویم كه جهت استراحت اروپا را هم قبول ندارند.

د در سینما: یك پلاتوی مناسب جهت فیلمبرداری پیدا نمی شود.

در فوتبال: با صرف میلیاردها تومان در اشرافی ترین كشور جهان (سوئیس) برای فوتبالیست ها هتل و زمین اجاره می شود تا به دوستان نازپرورده بد نگذرد. برای پی بردن به اشرافیت دوستان باید فیلم «كدام پیروزی كدام استقلال» آقای «ده نمكی» را كه لطف كرده و برایم فرستاد، بارها دید.

هـ) سینما: اگر فهیم ترین و اندیشمندترین كارگردان، بازیگر و... هجرت كند، كسی كك اش هم نمی گزد. دریغ از یك دلجویی و یك كارت دعوت (فرستادن سفیری برای بازگرداندن آن هنرمند یا سینماگر كه جای خود دارد.)

در فوتبال: ماه ها وقت، بودجه و انرژی صرف می شود تا یك بازیكن یك تیم دسته دوم آلمان كه مادرش هم ایرانی نیست بیاید به ایران و شناسنامه ایرانی بگیرد با چند میلیون دلار دستمزد كه چه شود؟ كه مثلاً در نیمه دوم، در دقایق آخر وارد زمین شده و چند شوت بلااثر زیر توپ بزند. (از ناز و كرشمه لژیونرهای داخلی كه همه را تحقیر می كنند، می گذرم.)

● نتایج و ثمرات

▪ حال ثمرات این رفتارهای دوگانه برای كشور عزیزمان ایران چه بوده است؟

۱) در سینما ما بزرگترین جوایز جهان را برده ایم. باور كنید برای مردم جهان، هیچ تفاوتی میان برگزاری جام جهانی و برگزاری مراسم اسكار، كن، ونیز، برلین و... با سایر جشنواره ها نیست. یك برنده جایزه اول جشنواره كن یا یك كاندید اسكار خارجی بهترین فیلم همانقدر ارزشمند است كه برنده جام جهانی. (اگر در ایران اینگونه نیست، مشكل جای دیگر است.) حال ببینید برندگان جوایز سینمایی چگونه استقبال می شوند و برنده یك مسابقه باشگاهی در فوتبال چگونه.

۲) در فوتبال، در قبال این همه سرمایه، عزت، احترام و ببخشید «پاچه خواری» فوتبالیست ها، چه نصیب ما شده جز تحقیر، یاس و سرخوردگی؟ آن هم سرخوردگی هر ایرانی در سراسر جهان. (به داخلی ها كه خون گریه كردند، كاری ندارم.)

۳) در سینما: در همه جشنواره هایی كه برگزار شد و در چند موردش كه خودم حضور داشتم هیچ گاه، هیچ كارگردان، بازیگر یا تهیه كننده ای را ندیدم كه غرور ملی اش را زیر پا نهد. ندیدم وطنش را كوچك كند و از دین و شرف و عزت كشورش نكته ای به گزاف و تحقیر بگوید. (تفسیرهای بعضی ها را از جشنواره های خارج جدی نباید گرفت. فیلم ایرانی با پرچم ایران شناخته می شود.)

▪ در فوتبال: عرق شرم بر پیشانی انسان می نشست وقتی فوتبالیست های میلیاردر و نازپرورده ما در مقابل چشم میلیاردها بیننده در سراسر جهان، سرود ملی كشور خود را یا نمی خواندند یا مثل لب زدنی بدون معنی، غنچه لب را كمی باز و بسته می كردند. كدام سینماگر ما حتی آنها كه جلای وطن كرده اند با پرچم سرزمین آبا و اجدادی خود چنین كردند و می كنند. آیا چند پلان فلان فیلم، تشویش اذهان عمومی است و بدآموزی دارد (آن هم در عصر ماهواره ها و انفجار اطلاعات) یا رفتاری كه فوتبال كشور با هموطنان خود نمود. در واقع باید گفت آنها افكار عمومی را تشویش نكردند، افكار عمومی را به عزا نشاندند و ترور كردند. تروری كه سال ها در یادها خواهد ماند. و اینگونه است كه با هزار هزار تاسف سینمایمان كه به قول رهبر می توانست منادی عزت، سربلندی و نمایش دهنده هشت سال دفاع بی امان در مقابل همه دنیا باشد چون شمع می سوزد و خاموش می شود و سینماگرانش در فقر، تنگدستی می میرند، می روند و گوشه نشین می شوند.

اگر نبود آن ملاقات كارگردانانمان با رهبری، نه به وجد می آمدم كه این درد مشترك و كهنه را بنویسم و نه امید داشتم كه اگر بنویسم ثمری داشته باشد. اینك امیدمان به آینده است. امیدمان به شعله ور شدن سینمای بالنده این كشور مظلوم و نشان دادن ظلم هایی كه برما رفته است. و امیدمان به فوتبال برتر، دور از باندبازی دور از توطئه. فوتبالی در شأن ایران و ایرانی. آیا این امید به ثمر خواهد رسید؟

سیروس تسلیمی

تهیه كننده سینما



همچنین مشاهده کنید