یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

سیاست به رنگ آسمان


سیاست به رنگ آسمان

نگاهی به شاخصه های مکتب سیاسی امام خمینی ره

مقارن با اوضاع و احوالی که مکتب ها و ایسم های مختلفی از غرب و شرق عالم جولان می دادند و هر یک براساس جهان بینی و نقشه راه مادی و بشری خود شعار نجات و سعادت را برای انسان مطرح می نمودند و به طور کلی دخالت دین و آموزه های دینی را در ساحت سیاست، اجتماع و حکومت ناروا می دانستند مدلی جدید از سیاست و حکومت داری بر پایه جهان بینی توحیدی بر بشریت عرضه می شود و در نیمه دوم قرن بیستم (۱۹۷۹م) با پیروزی انقلاب اسلامی ایران این ایده و الگو در قالب نظام جمهوری اسلامی عملیاتی گردیده و برای اولین بار حکومتی در قرون اخیر عینیت یافت که از منظر تئوریک و پراتیک مستقل از مکاتب غربی و شرقی ندای «نه شرقی و نه غربی» سر داد. اتفاق سترگی که رخ داد این بود که عقبه این حکومت نه تنها

دیگر اندیشه های مکتب لیبرالیسم یا سوسیالیسم نبود بلکه بر پایه اندیشه و ایدئولوژی اسلامی مبانی سوسیالیستی و لیبرالیستی را به چالش جدی کشاند.

● سیاست در پرتو مکتب خمینی

مکتب خمینی برخلاف مکاتب لیبرالیستی و سوسیالیستی بر یک سلسله اصول، ارزش ها و باورهایی بنا شده که اساس و فنداسیون آن اسلام است «اسلام تئوری پیروزی انسانیت بر حیوانیت، علم بر جهل، عدالت بر ظلم، مساوات بر تبعیض، فضیلت بر رذیلت، تقوا بر بی بندوباری و توحید بر شرک است»۱ از همین روی، پیدایش «مکتب خمینی» به بی دینی و دور شدن انسان ها از حقایق و نظامات قطعی این جهان برمی گردد؛ چه در محیط داخلی ایران پهلوی و چه در محیطی خارج از ایران. در محیط داخل ایران، نظام پادشاهی مستقر بود و در این سیستم به طور ظاهری و نمایشی شاه و عمال حکومت سعی داشتند امور و مسایل دینی و اعتقادات مردم مسلمان خدشه دار نشود، در همین راستا دین و آموزه های اسلام صرفا در ویترین حکومت بود آن هم به جهت اینکه نمی شد اعتقادات مردم را انکارکرد و از طرف دیگر حضور علما و روحانیون نمی گذاشت تا به راحتی دین را از صحنه تصمیم گیری کشور حذف کنند اما به هر حال واقعیت آن بود که در پشت صحنه حکومت خبری از دین و آموزه های اسلام نبود و شاه کشور را براساس تعالیم و فرامین دیکته شده غربی اداره می کرد. در محیط خارج هم وضع به همین منوال بود خبری از دین و دستورات پروردگار نبود، جوامع و کشورها- حتی کشورهای مسلمان- براساس اصول سیاست غرب یا شرق اداره می شدند در چنین شرایطی نوعی جدید از حکومت داری و الگویی مستقل از مکاتب غرب و شرق توسط حضرت امام خمینی(ره) مطرح شد و آن حکومت دینی بود و بر پایه همین تفکر قاطبه ملت دعوت امام خودشان را مبنی بر تشکیل نظام جمهوری اسلامی لبیک گفتند و نظام شاهنشاهی و طاغوت را از صفحه روزگار محو کردند و بدین ترتیب نقطه عطفی در دنیای سیاست به وجود آمد.

با ظهور و بروز نظام جمهوری اسلامی عملا یک مکتب سیاسی در میان مکاتب متعدد آن روزگار شکل گرفت و از همین رهگذر؛ شاخصه ها و مؤلفه های برجسته مکتب سیاسی امام خمینی(ره) باید مورد کنکاش قرار بگیرد تا قدری ملموس تر مشخص شود در این مکتب اداره امور انسان و جامعه به چه شکلی است و بر چه سبک و سیاق و اصول و ارزش هایی استوار است. به اهم این شاخصه ها گذری کوتاه خواهیم داشت:

۱) آمیختگی سیاست و دیانت: در مکتب خمینی برخلاف مکاتب سوسیالیسم و کمونیسم برآمده از ماتریالیسم و لیبرالیسم برآمده از اومانیسم، سیاست برپایه دیانت و دستورات اسلام ناب محمدی(ص) است. همچنانکه خود حضرت امام(ره) درباره سیاست می فرمایند «مگر سیاست غیر از این است، یک مملکت داری به طرز صحیح و عاقلانه موافق با همه روابط و ضوابط که در اسلام بوده است»۲ چرا که «اسلام دین سیاست است، دینی است که در احکام او، در مواقف او، سیاست به وضوح دیده می شود»۳ و حتی «عبادت های اسلام اصولا توأم با سیاست و تدبیر جامعه است، مثلا نماز جماعت و اجتماع حج در عین معنویت و آثار اخلاقی و اعتقادی حائز آثار سیاسی است»۴ بنابراین اسلام برخلاف مکتب های غیرتوحیدی در تمام شئون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد۵. به تعبیر صریح امام(ره) اسلام «برای انسان پیش از آنکه نطفه اش منعقد شود تا پس از آنکه به گور می رود قانون وضع کرده است»۶ به همین جهت در سراسر متون و نصوص اسلامی مسئله سیاست اظهر من الشمس است و از پیشوایان دین به عنوان رهبران و زمامداران سیاسی یاد شده است، همچنانکه در زیارت جامعه کبیره عبارت «وانتم ساسه العباد» مبین این مطلب است. از جهت دیگر باید پذیرفت جدایی دیانت از سیاست خلاف عقلانیت است زیرا اگر دین به مسئله سیاست و رهبری نیندیشد و درباره آن دستورات و تکالیفی نداشته باشد ونظام و سیستمی را پیش بینی نکند خود را نفی کرده است و نه تنها ضمانت اجرا ندارد بلکه مانع اجرا نیز دارد زیرا سیاسیون و قدرتمندان نمی توانند روش و برنامه دین را که دعوت به حریت و عدالت و نفی طاغوت است را به منصه ظهور برسانند.

۲) هدایت بشر به سوی صراط مستقیم: مکاتب غرب و شرق با شناخت و تلقی ای که از انسان دارند تنها به دنبال پیشرفت و تکامل مادی هستند. براساس دیدگاه این مکاتب، انسان خواسته ها و نیازهایی چون خواب، خوراک، پوشاک، لذت ها، دوری از آلام و دردها و مانند آن دارد به همین علت به موجب این نیازها و به حکم عقل و اراده و مصلحت ها چهارچوبی را طراحی و مهندسی می کنند و در قالب مکتبی ارائه می نمایند اما در مکتب سیاسی امام خمینی(ره)، سیاست و اداره امور فقط برای تکامل مادی محض نیست بلکه تکامل معنوی را دربرمی گیرد تا انسان به سوی صراط مستقیم هدایت شود. زیرا که علت العلل همه تلاش ها و زحمت ها برای هدایت است و از همین روی، حضرت امام(ره) در وصیتنامه خود می نگارند: «من تکلیف خود را که هدایت است ادا کردم» بنابراین نقش اصلی سیاستمداران الهی هدایت و نورانی کردن جامعه است و قیام به قسط، حفظ آب، خاک، معدن و امثال آن فرع هدایت انسان است.۷

به تعبیر آن عبد صالح «آنها ]غربی ها و شرقی ها[ به کره مریخ هم بروند و به کهکشان ها راه یابند باز از سعادت و فضایل اخلاقی وتعالی روانی عاجزند وقادر نیستند مشکلات اجتماعی خود را حل کنند چون مشکلات اجتماعی و بدبختی های آنها محتاج راه حل های اعتقادی و اخلاقی است و کسب قدرت مادی یا ثروت و تسخیر فضا از عهده حل آن برنمی آید ثروت و قدرت مادی و تسخیر فضا احتیاج به ایمان و اعتقاد و اخلاق اسلامی دارد تا تکمیل و متعادل شود و در خدمت انسان قرار گیرد نه اینکه بلای جان انسان بشود»۸

الحق و الانصاف تاریخ گواه است که سیاست فارغ از دیانت آنها بلای جان شد؛ نمونه آشکار آن در همین سده گذشته و دو جنگ جهانی اول و دوم است، تنها در جنگ بین الملل دوم ۵۳میلیون نفر کشته شدند، ۰۲میلیون نفر از داشتن دست و پا محروم گردیدند، ۷۱میلیون لیتر خون انسان بر زمین ریخت، ۲۱میلیون نفر از ضایعه سقط جنین به خانواده بشر آسیب وارد گشت، چندین هزار دبیرستان، دانشگاه و آزمایشگاه منهدم شد و ۳۹۰ هزار میلیارد گلوله در هوا منفجر شد.۹

۳) استقلال و عدم وابستگی به غرب و شرق:

در مکتب سیاسی امام خمینی سیاست و اداره امور برپایه دیانت و دستورات «ما انزل الله» است چراکه دین در تمام امور دارای برنامه و عقیده است و همه این امور و مسائل در قالبی به نام فقه تنظیم شده است. بنابراین سیاست و اداره امور در مکتب امام خمینی به فقه اسلامی وابستگی دارد نه به تئوری ها و تزهای غربی و شرقی. به تعبیر امام راحل عظیم الشأن: «حکومت در نظر مجتهد واقعی فلسفه عملی تمام فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است، حکومت نشان دهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی، سیاسی، نظامی و فرهنگی است. فقه تئوری واقعی کامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است»۰۱ و بر همین اساس ایشان تصریح می کنند: «برای احتیاج بشر از اول تا آخر هر مسئله ای پیش بیاید، مسایل مستحدثه- مسایلی که بعدها پیش خواهد آمد که حالا ما نمی دانیم- این فقه از عهده جوابش برمی آید»۱۱ بنابراین مکتبی که مجهز به فقه است و در تمام زوایا برای اداره انسان و اجتماع برنامه دارد- آن هم براساس منبع خطاناپذیر (وحی)- دیگر جایی برای وابستگی نمی گذارد تا جائی که خود متفکرین غربی نیز بر قابلیت و توانایی فقه اذعان و اقرار دارند از باب نمونه می توان به اجلاسیه دانشکده حقوق پاریس درباره فقه اسلامی در ۱۹۵۱ اشاره کرد که در قطعنامه آن آمده است «بدون تردید فقه اسلامی این ارزش را دارد که از منابع قانون گذاری جهان حاضر قرار بگیرد... فقه اسلامی می تواند جوابگوی همه احتیاجات زندگی جدید باشد»۲۱ درنتیجه هر عقل سلیمی درمی یابد که بجای وابستگی به غرب و شرق باید درصدد تحقق فقه عملی اسلام باشیم، همانطور که حضرت امام(ره) می فرمایند: «ما باید بدون توجه به غرب حیله گر و شرق متجاوز و فارغ از دیپلماسی حاکم بر جهان درصدد تحقق فقه عملی اسلام برآییم.»۳۱

ضمن آنکه ایشان در وصیت نامه خود تاکید می کنند: «مایه بدبختی های مسلمانان حکومت های وابسته به شرق و غرب می باشند.»

● نفی سلطه گری و سلطه پذیری

از جمله شاخصه ها و اصول مکتب امام خمینی درعرصه سیاست عدم تسلط بیگانگان و کافران بر مؤمنان است. این اصل مستند به آیه شریفه «ولن یجعل الله الکافرین علی المؤمنین سبیلا» است (نساء- ۱۴۱) و در فقه تحت عنوان «قاعده نفی سبیل» مشهور است و مفهوم آن این است که هرمعامله و هر رابطه ای که باعث شود غیرمسلمان بر مسلمان یا مسلمین تسلط پیداکنند باطل و حرام است. حضرت امام خمینی(ره) درکتاب تحریرالوسیله بر این اساس بسیاری از روابط تجاری و سیاسی را با کشورهای استعمارگر رد می کنند: «... اگر در روابط تجاری و غیرتجاری ترس تسلط سیاسی و غیرسیاسی اجانب بر اسلام و سرزمین های مسلمین باشد که موجب استعمار آنها و استعمار کشورهایشان شود هرچند این استعمار معنوی باشد بر تمامی مسلمانان واجب است از آن دوری کنند و این روابط حرام است.»

همچنین معظم له در رد تصویب کاپیتولاسیون به این اصل قرآنی استناد کردند. ۴۱ ازطرف دیگر آنچه ازاین اصل مستفاد می گردد حرکت، تلاش، پویایی و پیشرفت در امور است چرا که اگر حرکت، تلاش و بالتبع پیشرفتی صورت نگیرد، آن وقت درعصری که موسوم به عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات است، در زمینه های علمی از کشورهای غیرمسلمان عقب می مانیم و اثر آن همان تسلط آنها برماست.

● نقش مردم در حکومت

در مکتب سیاسی حضرت امام(ره) ایده جمهوری اسلامی عملیاتی شد و براین اساس حکومت شکل گرفت. یعنی هرچند اساس، محتوای حکومت «اسلامی بودن» آن است ولی شکل و قالب حکومت «جمهوری» است و این بخاطر تفکری است که «امام» نسبت به نقش و جایگاه مردم در حکومت داشتند و این ریشه دراسلام و تاریخ انبیاء دارد، هرگاه پیامبران در تبلیغ و دعوت خویش توفیقی نمی یافتند و مردم به آنها نمی گرویدند به هدف های دیگر خود نیز دست نمی یافتند چنانکه حضرت نوح و یا حضرت هود نتوانستند یک جامعه الهی تشکیل دهند اما زمانی که مردم با پیامبران همگام می شدند و پاسخ دعوت آنان را لبیک می گفتند آنگاه جامعه ای بر مبنای عدل و عدالت بنا می گشت همچنانکه پیامبراعظم(ص) پس از بیعت عقبه (بیعتی که پیغمبر در مکه با مسلمانان مدینه منعقد کردند) و هجرت به مدینه توانست با کمک مردم مدینه (انصار) و هجرت کنندگان از مکه (مهاجران) پایه های حکومت اسلامی را در مدینه استوار سازد. علی(ع) نیز به حضور و نقش مردم اشاره می کند: «اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و یاران حجت را بر من تمام نمی کردند... مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش می ساختم. ۵۱

امام خمینی(ره) بارها در سخنان خود به نقش مردم اشاره می کنند تا جایی که خود را خدمتگزار مردم و مردم را ولی نعمت می شمارند و جمله مشهور «میزان، رأی ملت است» در آرشیو حافظه ملت ایران ماندگار است. و از همین روی است که ملت نیز در سخت ترین شرایط از بحران ها و آشوب ها گرفته تا جنگ و خونریزی همواره حافظ نظام و مطیع دستورات رهبر خود بوده اند و در تصمیم گیری های کشور موثر و تاثیرگذار بودند. ردپای این علاقه مندی مردم به نظام جمهوری اسلامی در تمامی انتخابات مشاهده می شود که همواره با مشارکت بالا آحاد ملت صورت گرفته است. سؤال اینجاست که درکدامین کشورهای به اصطلاح دموکراسی و مدعی حقوق بشر مردم این چنین عاشقانه و از شدت علاقه در جامعه به ایفای نقش می پردازند؟ در کدامین جوامع مردم به شخص اول حکومت این چنین عشق می ورزند و حرف و کلام او را برای خود حجت می دانند؟ در کدامین سرزمین و ملک و حکومتی ارتباط مردم و رئیس حکومت به قدری است که جان ها بی تابی می کند تا فدای رهبر شود؟ و...

همه اینها به سبب تحقق «مردمسالاری دینی» است بدین توضیح که مردم در چهارچوب دین، سالارند، صاحب عزت و کرامتند، نه مردمسالاری بدون قید و شرط و یله و رها از ارزش ها و باورهایی که انسانیت انسان به آن وابسته است، در چنین مردمسالاری ای هرچند درنگاه اولیه از چنان رنگ و لعابی برخوردار است که هرچشمی را کور می کند اما سرمنزل و غایت آن استفاده ابزاری از مردم است، مردم وسیله اند برای آنکه احزاب به قدرت برسند و صاحبان قدرت به لطایف الحیل و با ترفندهای رسانه ای افکار و عقاید را به سمت وسوی خود سوق می دهند تا به خواسته ها و امیال شیطانی و در خوشبینانه ترین حالت خواسته ها و امیال مادی خود برسند و در این میان آن چیزی که ذبح می شود معنویت و طریق معرفت و تکامل واقعی بشر است.

جهان بینی توحیدی: هر مکتبی مبتنی بر ایدئولوژی است و هر ایدئولوژی براساس جهان بینی شکل می گیرد بنابراین وجود مکاتب مختلف بخاطر این است که ایدئولوژی ها مختلف است و دلیل ایدئولوژی های مختلف به جهان بینی های مختلف برمی گردد. مکتب سیاسی خمینی(ره)، بر خلاف مکاتب غیرتوحیدی غرب و شرق براساس جهان بینی توحیدی شکل گرفته است. «جهان بینی توحیدی یعنی جهان ماهیت از اویی (انالله) و به سوی اویی(و اناالیه راجعون) دارد.»۶۱ بنابراین توجه به مبدأ و معاد لازمه جهان بینی توحیدی است و این امر در سراسر سخنان و نوشته های آن بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی به وضوح مشاهده می شود بطوریکه در تمامی مسایل و امورات کشور هیچ گاه ایشان از یاد خدا و توکل بر او فاصله نگرفتند و برهمین اساس از مبارزه با قدرتمندان مستکبر ترسی نداشتند و تأکید داشتند که: «با اطمینان قلب حرکت کنید و مطمئن باشید که مرکز قدرت که خدای تعالی است نسبت به شما عنایت دارد، قدرت های دیگر پوشالی هستند، قدرت خداست که باقی است... مطمئن باشید از قدرت ها کاری ساخته نیست... شما جنود خدا هستید و پیروزید.»۷۱

آری، تمام تکیه گاه خمینی بر خداست و راز جهانی شدن اندیشه او نیز همین است این مرد الهی در تمام مراحل در اداره کشور از قدرت مطلق هستی کمک طلبید و در همه جا فریاد خدا و توحید سرداد، هنگامیکه انقلاب اسلامی پیروز شد گفت: راز این پیروزی وحدت کلمه است و این وحدت کلمه را خدا ایجاد کرد. در جنگ تحمیلی نیز هنگامیکه خرمشهر آزاد شد فرمود: «خرمشهر را خدا آزاد کرد.» سخن او به همه این بود که عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید و در وصیت نامه اش نوشت: «با یاد خدای متعال به سوی خودشناسی و خودکفایی و استقلال- با همه ابعادش- به پیش بروید و بی تردید دست خدا با شماست.»

۷) اهتمام ویژه نسبت به محرومین و مظلومین:

در مکتب سیاسی امام خمینی(ره) از طرفی از جمله وظایف حکومت نجات مردم مظلوم و محروم و کمک و یاری رساندن به آنها است بنابراین حضرت امام(ره) اهتمام ویژه ای نسبت به این مسئله داشتند. ایشان در این خصوص بیان می دارند: «ما وظیفه داریم مردم مظلوم و محروم را نجات دهیم، ما وظیفه داریم پشتیبان مظلومین و دشمن ظالم باشیم همین وظیفه است که امیرالمؤمنین(ع) در وصیت معروف به ۲فرزند بزرگوارش تذکر میدهد و می فرماید: «کو نا للظالم خصما و للمظلوم عونا» ۱۸ و از طرف دیگر آنکه نقش بسیار مهم و تأثیرگذاری برای محرومین درنظر گرفته شده است تا جائیکه حضرت امام(ره) در بیان نقش و جایگاه محرومین می فرمایند: «محرومین به ما منت دارند که ما را از این قیدی که ابرقدرت ها به دست و پای ما بسته بودند نجات دادند، آنها بر کشور ما منت دارند که اسلام عزیز را در این کشور حاکم کردند...»۱۹

۸) قانون محوری: قانون محوری اساس سیاست را در مکتب خمینی(ره) شکل میدهد، بنابراین اداره کشور براساس دیکتاتوری و رأی و نظر شخصی نیست، بلکه بر محوریت قانون است و البته مراد از قانون، فرمان و حکم و اراده خداوند است چراکه حاکمیت منحصر به خداست و حکومت مشروعیتش را از خداوند دریافت می کند و در مکتب امام(ره) که حکومت، حکومت اسلام است بر محوریت حکومت قانون است. حضرت امام(ره) در این زمینه اشاره دارند: «حکومت اسلام، حکومت قانون است... و قانون فرمان و حکم خدا است... همه افراد از رسول اکرم(ص) تا خلفای آن حضرت و سایر افراد تابع قانون هستند.»۲۰

از همین روی، در نظام جمهوری اسلامی ایران برخلاف بسیاری از نظامات دنیا که تنها تصویب پارلمان در مسئله ای قانون را شکل می دهد، نهادی به نام شورای نگهبان پیش بینی شده است تا مصوبات مجلس شورای اسلامی (پارلمان) را ازنظر شرعی و لحاظ شدن فرمان و حکم خدا مورد مداقه قرار دهد به همین جهت مصوبه مجلس شورای اسلامی هنگامی شکل قانون به خود می گیرد و قانون تلقی می شود که به تأیید شورای نگهبان برسد.

۹) ولایت فقیه: بهترین شاخصه و ویژگی مکتب سیاسی حضرت امام(ره) دکترین ولایت فقیه و عملیاتی کردن این دکترین در قالب نظام جمهوری اسلامی ایران است.

براساس این دکترین، اداره و سرپرستی امور جامعه همانطور که در زمان حضرت رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین برعهده آن بزرگواران بوده است در زمان غیبت به دست فقیه جامع الشرایط است، بنابراین اولین مطلبی که مستفاد می شود این است که هرکسی نمی تواند در رأس هرم حکومت قرار بگیرد بلکه از آنجائیکه مشروعیت حکومت از آن خداست و از جانب خدا به پیامبران و امامان تفویض می شود، در دوره غیبت نیز این امر به فقیه جامع الشرایط تفویض شده است. حضرت امام(ره) با اشاره به اینکه ولایت فقیه از امور اعتباری عقلایی است و واقعیتی جز جعل ندارد می فرمایند: «ولایت یعنی حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس ]که[ یک وظیفه سنگین و مهم است نه اینکه برای کسی شأن و مقام غیرعادی بوجود بیاورد و او را از حد انسان عادی بالاتر ببرد.»۲۱ البته ولی فقیه همان اختیارات رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار (ع) را داراست.

در نظام جمهوری اسلامی که ولایت فقیه رکن اساسی آن به شمار می آید، مجلسی به نام مجلس خبرگان طراحی و مهندسی شده است تا عهده دار مکانیزم عملی انتخاب فقیه جامع الشرایط باشد.

۱۰) ایستادگی و مقاومت: از جمله شاخصه ها و نمادهای بسیار واضح و آشکار در مکتب سیاسی حضرت امام(ره) ایستادگی و مقاومت است چرا که در این مکتب هدف غایی، رضای خداوند است، بنابراین برای رسیدن به این هدف متعالی، مهمترین عامل ایستادگی و مقاومت - هرچند با دست خالی از امکانات- است و این الگوی ایستادگی و مقاومت ریشه در ایستادگی و مقاومت انبیاء و پیامبران و امامان دارد. حضرت امام(ره) در این باره اظهار می دارند «موسی شبانی بیش نبود و سال ها شبانی می کرد، آنروز که برای مبارزه با فرعون مأمور شد یاور و پشتیبانی نداشت ولی بر اثر لیاقت ذاتی و ایستادگی خود با یک عصا اساس حکومت فرعون را برچید.»۲۲ و یا در مورد پیامبر اعظم می فرمایند: «پیغمبر اکرم(ص) وقتی که به رسالت مبعوث شد و شروع به تبلیغ کرد یک طفل ۸ساله ویک زن ۰۴ ساله به او ایمان آوردند جز این دو نفر کسی را نداشت و همه می دانند که چقدر آن حضرت را اذیت کردند و کارشکنی ها و مخالفت ها نمودند لیکن مأیوس نشد و نفرمود کسی ندارم ایستادگی کرد و با روحی و عزمی قوی از هیچ رسالت را به اینجا رسانید.»۳۲

حضرت امام(ره) نیز با توکل بر خدا و مدد از ائمه اطهار(ع) با دستی خالی از امکانات و هرگونه پشتیبانی نهضت خود را آغاز کرد و براساس ایستادگی و مقاومت نظام ۲۵۰۰ ساله طاغوت را برانداخت.

۱۱) عدالت اجتماعی: در مکتب حضرت امام(ره) عدالت و بخصوص عدالت اجتماعی از جایگاه بسیار ممتاز و مؤثری برخوردار است تا جائیکه ایشان می فرمایند: «مبنای جمهوری اسلامی بر عدالت اجتماعی است.»۴۲ و اشاره می کنند که نهضت انبیاء بر مبنای عدالت اجتماعی بوده و تأکید می کنند: «پیغمبر اکرم(ص) تشکیل حکومت داد، مثل سایر حکومت های جهان، لکن با انگیزه بسط عدالت اجتماعی»۵۲ و البته مقوله عدالت در مکتب امام(ره) متمایز از مکاتب غیرتوحیدی غرب و شرق است چرا که در لیبرالیسم و مکاتب غربی سرمایه داری، بهره مندی مطلق از امکانات موردنظر است و در سوسیالیسم و مکاتب شرقی تساوی و برابری مطلق و مالکیت اشتراکی مطرح است؛ در حالیکه در مکتب امام(ره) چنین نیست. حضرت امام(ره) در وصیت نامه خود می فرمایند: «اسلام نه با سرمایه داری ظالمانه و بی حساب و محروم کننده توده های تحت ستم و مظلوم موافق است و نه با رژیمی مانند رژیم کمونیسم و مارکسیسم لنینیسم که با مالکیت فردی مخالف و قائل به اشتراک است؛ بلکه اسلام یک رژیم معتدل با شناخت مالکیت و احترام به آن به نحو محدود در پیدا شدن مالکیت و مصرف، که اگر به حق به آن عمل شود، چرخ های اقتصاد سالم به راه می افتد و عدالت اجتماعی که لازمه یک رژیم سالم است تحقق می یابد.»

۲۱) وحدت کلمه: از دیگر شاخصه ها و ویژگی های برجسته در مکتب حضرت امام(ره) مسئله وحدت است بطوریکه ایشان در سخنان و رهنمودهای خود بارها و بارها به این مقوله مهم و اساسی تأکید داشتند و از جمله استراتژی های مهم در برابر دشمنان را وحدت کلمه می دانستند. از آغاز مبارزه تا پیروزی انقلاب اسلامی امام(ره) به مسئله وحدت پافشاری داشتند ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی می فرمایند: «رمز پیروزی شما ایمان و وحدت کلمه بود.» ۲۶ بعد از تحقق نظام جمهوری اسلامی نیز در همه مشکلات، بحران ها و توطئه ها، باز ایشان نسبت به وحدت کلمه اصرار داشتند و تذکر همیشگی ایشان وحدت کلمه بود و ثمرات این وحدت بین اقشار مختلف مردم و مسئولان باعث شد تا نظام جمهوری اسلامی در برابر همه مشکلات و سختی ها ایستادگی کند و نقشه های دشمنان را نقش برآب کند.

در نتیجه باید گفت این موارد نمونه هایی از شاخصه ها و ویژگی های مکتب امام خمینی است و همه اینها برگرفته از دین و آئین نجات بخش بشریت - اسلام- است و اساساً پیدایش مکتب خمینی و همه این مبارزات و فعالیت ها، تلاش ها و شهادت ها بخاطر اسلام بوده است؛ به این امید که مقررات و قوانین اسلام، به عنوان آخرین و کاملترین دین که بیانگر فرمان و حکم نهایی حضرت احدیت است ساری و جاری شود و بشریت از چنگال مکاتب غیرمادی نجات یابد.

و کلام آخر آنکه آن رهبر فرزانه فرمودند: «ما مکلف هستیم که اسلام را حفظ کنیم، این تکلیف از واجبات مهم است حتی از نماز و روزه واجب تر است، همین تکلیف است که ایجاب می کند خون ها در انجام آن ریخته شود، از خون امام حسین(ع) که بالاتر نبود برای اسلام ریخته شد و این روی همان ارزشی است که اسلام دارد.»۷۲

حسام الدین برومند

پی نوشت ها:

۱- مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی- انسان و ایمان- شهید مرتضی مطهری

۲- صحیفه نور- ج ۵- ص ۱۰۹

۳- همان- ج ۸- ص ۲۶۴

۴- ولایت فقیه- امام خمینی - ص ۱۵۶- انتشارات آزادی

۵- از وصیت نامه حضرت امام خمینی(ره)

۶- ولایت فقیه- امام خمینی - ص ۹

۷- ادب فنای مقربان- آیت الله جوادی آملی- ج ۱- ص ۲۵۵- نشر اسراء

۸- ولایت فقیه- امام خمینی- ص ۶۱ و ۷۱

۹- آینده در قلمرو اسلام- سید قطب- ترجمه آیت الله خامنه ای- ص ۵۴

۰۱- صحیفه نور- ج ۱۲- ص ۸۹

۱۱- همان- ج ۰۲- ص ۱۵۷

۲۱- رساله نوین- مسایل سیاسی و حقوقی- عبدالکریم بی آزار شیرازی- ص ۱۳۵

۳۱- صحیفه نور- ج ۱۲- ص ۱۰۰

۴۱- به نقل از تفسیر آفتاب- محمدرضا حکیمی- ص ۱۶۰

۵۱- نهج البلاغه- خطبه ۳- ترجمه محمد دشتی- ص ۹۴

۶۱- جهان بینی توحیدی- شهید مرتضی مطهری.

۷۱- صحیفه نور- ج ۹۱- ص ۱۱۲

۸۱- ولایت فقیه- چاپ سوم- ۱۳۷۴- تهران- ص ۸۲

۹۱- صحیفه امام- ج ۷۱- ۴۲۵

۰۲- ولایت فقیه- امام خمینی- ص ۷۴

۱۲- همان- ص ۶۵

۳۲ و ۲۲- همان- ص ۱۶۲ و ۱۶۳

۴۲- صحیفه امام- ج ۹- ص ۱۷

۵۲- همان- ج ۱۲- ص ۳۹۲

۶۲- همان- ج ۸- ص ۴۷۷

۷۲- ولایت فقیه- امام خمینی- ص ۵۷