چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

استعفاء


به این وسیله من به‌طور رسمی از بزرگسالی استعفاء می‌دهم و مسئولیت‌های یک کودک هشت ساله را قبول می‌کنم.
ـ می‌خواهم به یک ساندویچ‌فروشی بروم و فکر کنم که آنجا یک رستوران پنج ستاره …

به این وسیله من به‌طور رسمی از بزرگسالی استعفاء می‌دهم و مسئولیت‌های یک کودک هشت ساله را قبول می‌کنم.

ـ می‌خواهم به یک ساندویچ‌فروشی بروم و فکر کنم که آنجا یک رستوران پنج ستاره است.

ـ می‌خواهم فکر کنم شکلات از پول بهتر است. چون می‌توانم آن را بخورم!

ـ می‌خواهم زیر درخت بلوط بزرگ بنشینم و با دوستم بستنی بخورم. می‌خواهم درون چالهٔ آب بازی کنم و بادبادک خود را در هوا پرواز دهم.

ـ می‌خواهم به گذشته برگردم، وقتی همه چیز ساده بود، وقتی داشتم رنگ‌ها، جدول ضرب و شعرهای کودکانه را یاد می‌گرفتم، وقتی نمی‌دانستم که چه چیزهائی نمی‌دانم و هیچ اهمیتی هم نمی‌دادم.

ـ می‌خواهم فکر کنم که دنیا چه‌قدر زیبا است و همه راستگو و خوب هستند.

می‌خواهم ایمان داشته باشم که هر چیزی ممکن است و می‌خواهم که از پیچیدگی‌های دنیا بی‌خبر باشم.

ـ می‌خواهم دوباره به همان زندگی سادهٔ خود برگردم، نمی‌خواهم زندگی من پر شود از کوهی از مدرک‌های اداری، خبرهای ناراحت‌کننده صورت‌حساب، جریمه و ...

ـ می‌خواهم به نیروی لبخند ایمان داشته باشم، به یک کلمهٔ محبت‌آمیز، به عدالت، به صلح، به فرشتگان، به باران، و به ...

ـ این دسته چک من، کلید ماشین، کارت اعتباری و بقیهٔ مدرک‌ها، مال شما.

ـ من به‌طور رسمی از بزرگسالی استعفاء می‌دهم.

منبع: ”نوشته‌های دلنشین“، ”جهان‌بخش موسوی رکعتی“

سانیتا سالگا