یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

چریک هنوز زنده است


چریک هنوز زنده است

نیم قرن مبارزه

در طول مبارزات فلسطینی ها برای آزادی و باز پس گیری سرزمین های اشغالی از اسرائیل، سازمان فتح به عنوان هسته اصلی جنبش آزادیبخش فلسطین روندی تاثیرگذار در تاریخ انقلاب این مردم داشته است. با گذشت بیش از نیم قرن از تشکیل «فتح» در دوران سخت و پیچیده مبارزات، این جنبش به حاکمیت ملی فلسطین دست یافت. هرچند این جریان مقاومت مسلحانه حرکت خود را با تاخیر آغاز کرد اما راهی بود که پیوسته ادامه داشت. نام یاسر عرفات و مبارزاتش در جنبش فتح با نام فلسطین گره خورده است و حضور تاریخی اش به عنوان رهبر انقلاب فلسطین نقطه عطف تاریخ جنبش آزادی است.

● جنبش فتح، آغاز یک دوران

با تاسیس دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸ اولین جنبش های آزادیبخش برای مبارزه با اسرائیل به پا خاستند. حدود ۱۰ سال از این مبارزات پراکنده می گذشت که اعتقاد به ایجاد یک سازمان مقاومت شکل گرفت و نهال جنبش فتح در ۱۰ اکتبر۱۹۵۹ در کویت کاشته شد. عده یی کمتر از ۲۰ فلسطینی دور هم جمع شدند تا سازمانی مسلحانه برای مبارزه با اسرائیل راه بیندازند. این سازمان «حرکه التحریر الوطنی الفلسطینی» یا «نهضت آزادیبخش فلسطین» بود. از برگردان مخفف این نام، کلمه «فتح» به دست آمد و بر این سازمان زیرزمینی گذاشته شد. پایه گذاران اصلی فتح، به جز یاسر عرفات که در آن زمان مهندسی ۲۹ ساله بود، خلیل الوزیر صلاح خلف، خالد الحسن و فاروق قدومی بودند. از میان این افراد خالدالحسن معمولاً موضعی مخالف با عرفات داشت و خلیل الوزیر صمیمی ترین دوست او محسوب می شد که توسط نیروهای موساد ترور شد. «اتحادیه دانشجویان فلسطینی قاهره» یکی از مراکز اصلی سرباز گیری برای آزادی فلسطین بود و ستاد فرماندهی را دانشجویان و طبقات پایین مردم تشکیل می دادند. مردانی که پایه فتح را گذاشتند دریافته بودند که دولت های عربی یا نمی خواهند یا نمی توانند فلسطین را از اسرائیل پس بگیرند، بنابراین تصمیم خود را گرفتند تا با عملیات نظامی علیه اسرائیل این کار را انجام دهند. نهضت آنها غیرمذهبی بود اما توانست علاوه بر کمونیست ها، مسلمانان را هم که زیر بار شعار چپ و راست نمی رفتند، جذب کند.

فتح به عنوان یک جنبش ملی، تمام فرقه های نظامی و سیاسی مختلف را دور هم جمع کرده بود. وسیله تبلیغاتی فتح، مجله سیاسی «فلسطیننا» بود که پنج سال در لبنان منتشر می شد. این مجله موضع خود را علیه پان عربیسم به روشنی بیان کرد؛ «آنچه ما از شما دولت های عربی می خواهیم این است که فلسطین را با یک کمربند دفاعی احاطه کنید و شاهد دعوای ما و صهیونیست ها باشید.» این مجله وسیله یی شد تا رهبران فتح بتوانند نظر خود را ابراز کنند و از اعراب فلسطینی دعوت کنند که به آنها بپیوندند و با اسرائیل مبارزه کنند. افرادی را هم که داوطلب بودند به این سازمان ملحق شوند به روش زیر زمینی عضوگیری و سازماندهی می کردند. فتح به اعضای خود، جز در مواردی ضروری اطلاعاتی نمی داد. تشکیلات فتح به شکل هرمی بود که در پایه آن واحدهای مختلفی برای آوارگان هر اردوگاه، دانشجویان هر دانشگاه و کارگران هر کارخانه قرار داشتند. یکی از دلایل معروف شدن فتح «فلسطیننا» بود و هرجا توجهی به وضعیت فلسطین می شد، نهضتی به راه می افتاد. سرانجام در کنفرانسی که در۱۹۶۲ در کویت برگزار شد، همه این گروه ها در فتح ادغام شد. این سازمان براساس پنج اصل بنیان نهاده شد؛

۱) هدف مشترک آزادی فلسطین

۲) نیاز به جنگ مسلحانه برای رسیدن به این هدف

۳) اتکا به استقلال فلسطین

۴) همکاری با دوستان عرب فلسطین

۵) همکاری با دوستان بین المللی فلسطین.

رهبری فتح هم بر عهده هیاتی ۱۰ نفره بود که تعدادی از آنها طرفدار جنگ مسلحانه بودند و اعتقاد داشتند از این طریق می توانند آرمان های فلسطین را تبلیغ کنند و باعث اتحاد اعراب و بیداری افکار عمومی شوند. گروه مخالف آنها اما معتقد بودند تا زمانی که تعداد رزمنده ها و میزان تجهیزات نظامی آنها در حد مقابله با اسرائیل نیست، صلاح نیست به مبارزه مسلحانه دست بزنند. فتح یک سازمان زیرزمینی با فعالیت های غیرقانونی و محرمانه بود. این سازمان تا سال ۱۹۶۱ کوشش داشت که هسته اصلی سازمان سیاسی اش را بین روشنفکران فلسطین ایجاد کند و بعد از آن تمام کوشش اش را صرف ایجاد سازمان نظامی کرد. در هسته اصلی فتح هم، سازمان کاملاً چریکی «العاصفه» قرارداشت.

در جریان تحولات جنبش فتح، جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر که از شکل گیری گروه های پارتیزانی و احتمال جنگ با اسرائیل احساس خطر کرده بود، اولین اجلاس سران عرب را در قاهره در ۱۹۶۴ برگزار کرد. او در این اجلاس که ۱۳ تن از سران کشورهای عربی در آن حضور داشتند، طرح تشکیل سازمان آزادیبخش فلسطین یا «ساف» را مطرح کرد. این سازمان که باید با نظارت دولت های عربی فعالیت می کرد با ریاست «احمد شوقیری» پایه گذاری شد. عرفات همچنان برای کمیته مرکزی فتح استدلال می کرد که مبارزه مسلحانه بهترین راه رسیدن به اهداف مردم فلسطین است. با تشکیل ساف فتح نظامی تر شد و پس از کودتای حزب بعث سوریه عرفات، در ملاقاتی با رئیس اطلاعات و امنیت آن، از آنها خواست اجازه دهند فتح را در سوریه فعال کند و مجوز دریافت و انبار کردن سلاح های ارسالی را از آنها گرفت. پایگاهی هم در سوریه برای آموزش نظامی اعضای جدید سازمان فتح در نظر گرفته شد به این شرط که فتح از داخل خاک این کشور علیه اسرائیل هیچ عملیات نظامی انجام ندهد. اسرائیل که احساس خطر کرده بود اعلام کرد کشورهای عربی را مسوول عملیات تروریستی خواهد دانست. در سال ۱۹۶۴چین و الجزایر سلاح فتح را تامین می کردند و سرانجام در اول ژانویه ۱۹۶۵فتح برای اولین بار به اسرائیل حمله کرد. عملیات موفقی نبود اما روز اول ژانویه به «روز فتح»معروف شد.

گروه چریکی این عملیات به «فدائین» مشهور شدند. اولین شهید فتح نیز «احمد موسی» بود که در راه بازگشت از ماموریت به دست ماموران گشت ارتش اردن کشته شد. این حملات با نام عاصفه انجام شد زیرا فتح هنوز به موقعیت خودش مطمئن نبود و نمی خواست در صورت شکست، آسیبی به سازمان برسد. فتح به این عملیات ادامه داد و اسرائیل هم با حملات سنگین تری تلافی کرد. واکنش شدید اسرائیل به این حملات آغاز شد و خانه های مشکوک به پناهگاه چریک ها ویران شد. مقامات سوری عرفات و عده زیادی از اعضای فتح را دستگیر کرد اما مجبور به آزادی آنها شد. با ادامه عملیات پارتیزانی فتح، تنش بین دولت های عربی و اسرائیل بیشتر شد و زد و خوردهای پراکنده در مرز اسرائیل با اردن و سوریه رخ می داد. در جریان کمک جمال عبدالناصر به اردن و سوریه و ورود نیروهایش به صحرای سینا و همراهی عراق، اسرائیل که خود را در محاصره می دید تمام این اقدامات را به حساب اعلان جنگ گذاشت و نبردی معروف به «جنگ شش روزه» را در۱۹۶۷ آغاز کرد و نیروهای دولت های عربی را شکست داد. باقی مانده خاک فلسطین اشغال شد و ۲۰۰ هزار فلسطینی آواره اردن شدند. با پایان جنگ شش روزه، عرفات که موضع محکم تری یافته بود و فرمانده نظامی فتح شد و تصمیم گرفت حملاتش را بیشتر کند. توجه اعراب در حالی که پس از جنگ به فتح بیشترشد و در نتیجه کسانی که می خواستند عضو فتح شوند افزایش یافت. یک سال پس از آن اسرائیل به روستای «کرامه» در اردن که به فدائیان پناه می داد، حمله کرد اما با غافلگیری نیروهای فتح شکست خورد و جنگ کرامه مهم ترین پیروزی فتح در طول جنگ چریکی اش بود و مسلماً با از خود گذشتگی فلسطینی ها به دست آمد.

ناصر هنوز با دیده تردید به فتح می نگریست اما این پیروزی را به آنها تبریک گفت و با عرفات ملاقات کرد. در۱۹۶۹ ، ۱۰ سال پس از تاسیس فتح این سازمان که رهبر نهضت های فلسطین بود کنترل ساف و پایگاهش در اردن را به دست گرفت. پس از ادغام فتح در ساف، عرفات رئیس کمیته اجرایی ساف شد و با تقویت نیروهای نظامی ساف و فتح- که بزرگ ترین گروه آن بود- عملیات چریکی علیه اسرائیل افزایش یافت. نگرانی های دولت اردن سبب افزایش فشار و وضع قوانین سخت بر فدائین شد. در سپتامبر ۱۹۷۰اعضای گروهکی چریکی سه هواپیما را که یکی از آنها امریکایی بود ربودند و به اردن آوردند. در پی این اقدام دولت اردن به پشت گرمی امریکا دست به قتل عام فلسطینی های مهاجر زد و این کشتار در تاریخ به «سپتامبر سیاه» معروف شد. به این ترتیب پایگاه فتح از اردن به لبنان منتقل شد هرچند مخالفت ها و درگیری های بسیاری در پی داشت و حضور فدائین تا سال ۱۹۸۲در لبنان ادامه یافت. در اکتبر سال ۱۹۷۴اجلاس سران عرب به عرفات عنوان تنها «نماینده قانونی فلسطین» را داد و موضع جدیدی در مقابل جنبش آزادیبخش فلسطین و حمایت از آن اتخاذ کرد و به این ترتیب ساف از طرف جامعه عرب مشروعیت یافت و توانست در عرصه های بین المللی اهدافش را دنبال کند. این روند ادامه داشت تا اینکه در اثر «طرح صلح ریگان» عرفات و در پی آن فتح روی به سازش آورد.

اما وجود انتفاضه اول مردم فلسطین در سال ۱۹۸۷ساف و در راس آن عرفات موضع خود را کاملاً عوض کرد و در سازمان ملل متحد اعلام کرد اسرائیل را به رسمیت می شناسد و در سخنرانی خود گفت؛ «ساف تروریسم را نفی می کند و از حقوق تمام گروه های درگیر در نبرد خاورمیانه از جمله فلسطین و اسرائیل و همسایه های دیگر دفاع می کند تا همه در صلح و آرامش زندگی کنند.» با حمایت ساف از حمله عراق به ایران و جنگ دوم خلیج فارس این سازمان کمک های مالی و حمایت بسیاری از کشورها را از دست داد و ناگزیر به پیمان صلح اسلو روی آورد و سه سال پس از آن رئیس دولت خودگردان فلسطین شد. ساف از سال ۱۹۶۹در قالب یک شبه حکومت عمل می کرد و سازمان پلیسی فعالی در اردن به وجود آورد. این سازمان در مناطقی که تحت فرماندهی ساف بود، مثل اردوگاه های آوارگان در حکم پلیس شهری بود. ساف موسسه های دیگری را هم که مورد نیاز وخدمات شهری بود، دایر کرد از جمله جامعه صلیب سرخ و بیمارستان ها . بودجه لازم برای فعالیت های ساف از صندوق بین المللی فلسطین تامین می شد و در ابتدا کشورهای ثروتمند خلیج فارس بودجه آن را می دادند و بعدها مالیات پنج تا هفت درصدی برای تمام فلسطینی های شاغل در کشورهای عربی وضع شد. مبالغ اهدایی دولت های عربی یا ثروتمندان فلسطینی مقیم کشورهای دیگر و «جامعه رفاه فلسطین» در ژنو از منابع اصلی تامین درآمد بود.

بخش عمده دارایی های ساف صرف هزینه های نظامی، تامین و نگهداری سلاح و حقوق سربازان می شد. فعالیت های دیپلماتیک و روزنامه ها هم هزینه های دیگری داشت. روابط خارجی ساف با کشورهایی نظیر شوروی به دلیل تامین سلاح بود و حتی افسران ساف نیز آنجا تعلیم نظامی می دیدند. روابط خوبی هم که ساف با آلمان شرقی برقرار کرد به پیشرفت سرویس اطلاعاتی آن کمک کرد. کوبا با در اختیار گذاشتن سفارت اسرائیل و تعلیمات نظامی به کمک این سازمان آمد. آنچه که پیوسته در این بین برای ساف وجود داشت مذاکرات سازش و صلح بود که با عملیات مسلحانه دچار فراز و فرودهای بسیاری می شد و تا امروز هر دو این روش ها همچنان ادامه دارد.

● عرفات از مبارزه تا مذاکره

یاسر عرفات رهبر مشهور جنبش فتح که دوست داشت در تاریخ از او به عنوان پدر انقلاب، رئیس جمهور و بنیانگذار دولت فلسطین یاد کنند، زندگی پرفراز و نشیبی را از سر گذراند. زندگینامه هفت گانه او به ما می گوید که در سال ۱۹۲۹به دنیا آمد و پدرش فلسطینی و تاجر پارچه بود. او دو سال قبل از به دنیا آمدن یاسر زمین هایش را در فلسطین به علت تنگدستی فروخت و راهی مصر شد تا زندگی جدیدی را آغاز کند. نامش را محمد نهادند اما لقبش یاسر معروف تر شد و دوران کودکی اش را نزد دایی و خواهرش گذراند. در ۱۷سالگی به قاچاق اسلحه از مصر به فلسطین مبادرت می کرد. در ۱۹۴۸در ۱۹ سالگی دانشجوی مهندسی عمران دانشگاه فواد اول در قاهره شد و دوران طولانی و ناتمام تحصیلش را آغاز کرد و در همان زمان آموزش نظامی کاملی دید. با انتشار خبر به شهادت رسیدن یکی از مبارزان معروف فلسطینی، عرفات و سایر دانشجویان کتاب هایشان را سوزاندند و اعلام کردند حاضرند با اسرائیل بجنگند. وقتی مخفیانه به غزه رفتند توسط ارتش دولت های عربی دستگیر و خلع سلاح شدند و در پی اتمام جنگ، اسرائیل در ۱۴ مه ۱۹۴۸تاسیس شد. یاسر که از شکست سرخورده بود با راهنمایی «حاج امین الحسینی» مفتی بیت المقدس فکر مبارزه مسلحانه را از سرش بیرون کرد و برای تحصیل در دانشگاه تگزاس درخواست داد و اما سرنوشت راهی دیگر برای او برگزیده بود زیرا فکر مبارزه با اسرائیل لحظه یی او را آرام نمی گذاشت.

در سال ۱۹۵۰به نهضت افسران آزاد جمال عبدالناصر پیوست. او در انتخاباتی که برای تعیین ریاست اتحادیه دانشجویان فلسطین در دانشگاه فواد اول برگزار می شد، توانست با اکثریت آرا پیروز شود و به تشکیلات اتحادیه سرو سامان بدهد. او با انتشار مجله یی به نام «صدای فلسطین» با کسانی که موافق مبارزه مسلحانه با اسرائیل بودند ارتباط برقرار کرد. هنگامی که جریان ترور ناموفق ناصر به دلیل امتناع او از مقابله نظامی با اسرائیل توسط اخوان المسلمین رخ داد، به دنبال دستگیری صدها نفر، عرفات هم به زندان افتاد. او با مقاومت در زندان و ضمانت افسران عالی رتبه آزاد شد. دغدغه اصلی یاسر عرفات سیاست بود و به همین دلیل هفت سال پس از ورودش به دانشگاه نتوانست درسش را به پایان برساند. او بلافاصله اتحادیه دانش آموختگان فلسطینی را به راه انداخت و در یکی از بزرگ ترین شرکت های ساختمانی مصر کار خود را آغاز کرد. با ملی شدن کانال سوئز در ۱۹۶۵ اسرائیل و مصر وارد جنگ شدند و عرفات با تخصص خنثی سازی مین داوطلبانه به ارتش ناصر پیوست. با پایان جنگ و افزایش فشارهای دولت مصر او از ارتش خارج شد و مقر فعالیت های سیاسی اش را به مدت هشت سال به کویت برد. در آنجا با صمیمی ترین دوستش خلیل الوزیر و چند نفر دیگر سازمان فتح را تاسیس کرد.

نام سازمانی و مخفیانه او«ابوعمار» شد. این سازمان زیرزمینی با هدف جنگ مسلحانه با اسرائیل پایه گذاری شد و تا ۱۹۶۰فعالیت هایش را مخفیانه دنبال می کرد چرا که دولت های عربی علاقه یی نداشتند، فلسطینی ها با عملیات پارتیزانی علیه اسرائیل در محدوده آنها ناامنی ایجاد کنند. با استقلال الجزایر از فرانسه، عرفات فرصت را غنیمت شمرد و از رهبر الجزایر خواست به او و سازمانش اجازه دهد دفتری رسمی اما با نام مستعار در آن کشور دایر کند. عرفات برای تهیه سلاح عملیات مسلحانه به چینی ها روی آورد و توانست آنها را قانع کند تا در این زمینه به فتح کمک کنند. با فعالیت های مستمر او گروه های پارتیزانی جان دوباره گرفتند و بار دیگر اسرائیل و دولت های عربی خطر جنگ را احساس کردند. در این زمان با طرح تشکیل سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف)، ناصر سعی می کرد از قدرت گیری این گروه ها بکاهد.با احتمال آغاز جنگ و تهدیدهای اسرائیل، ناصر برای سر عرفات جایزه تعیین کرد. او اولین سری عملیات را با نام عاصفه انجام داد و در۱۹۶۶ به اتهام اینکه قصد داشت به اتفاق همرز مانش لوله شرکت نفت امریکا را منفجر کند دستگیر شد اما به زودی تبرئه شد. اختلافات او با رهبر نظامی ساف به نام احمد جبرئیل سبب کشتار عده یی شد و مقامات سوری او را به زندان انداختند.

با مذاکرات بسیار از زندان رهایی یافت و با تغییر چهره به شمال اسرائیل نفوذ کرد تا به ادامه عملیات پارتیزانی فتح بپردازد. با شدت گیری عملیات فتح، اسرائیل وارد جنگ با دولت های عربی در ۱۹۶۷شد و بر سرزمین های اشغالی اش افزود. یک سال پس از آن فتح نیز با پیروزی در جنگ چریکی روستای کرامه به پیروزی رسید و جایگاهش را در نگاه ناصر و رهبران عربی بالا برد. سال سرنوشت ساز ۱۹۶۹برای عرفات فرارسید. او در یک تصادف شدید اتومبیل در جاده عمان، حافظه اش را از دست داد اما پس از چند روز و با بهبودی و در جریان ادغام فتح و ساف به ریاست ساف انتخاب شد. عرفات با ادامه عملیاتش در مرز اردن به اختلافاتش با «ملک حسین» دامن زد و ملک حسین در اقدامی انتقام جویانه فلسطینی های مهاجر و مبارز را قتل عام کرد. واقعه سپتامبر سیاه سبب شد عرفات پایگاهش را به بهشت خاورمیانه - لبنان - منتقل کند.

در سال ±¹·´ اجلاس سران عرب، عرفات را به عنوان نماینده قانونی مردم فلسطین انتخاب کرد و حالا که او وجهه بین المللی یافته بود به اجلاس عمومی سازمان ملل متحد رفت. او در سخنرانی تاریخی اش خطاب به سران تمام کشورهای جهان گفت؛ «امروز آمده ام در حالی که شاخه زیتون را با یک دست و سلاح مبارزه راه آزادی را با دست دیگر گرفته ام. نگذارید شاخه زیتون از دستان من فرو افتد.» با وقوع انقلاب اسلامی عرفات دیداری دوستانه با رهبر انقلاب در ایران داشت اما به زودی با تسخیر لانه جاسوسی، روابط فتح و ایران به سردی گرایید. در ۱۹۸۳ با حمله اسرائیل به لبنان و محاصره ۸۰ روزه عرفات، او بار دیگر مقر فرماندهی اش را تغییر داد و به تونس رفت اما سرسختی سابق دیگر در او نبود. با خروج نیروهای ساف از لبنان، ریگان رئیس جمهور امریکا طرح صلحی را به اسرائیل و عرفات پیشنهاد کرد و عرفات به سازش روی آورد و اعضای سازمانش او را خائن نامیدند. در ۱۹۹۰او تصمیم به تشکیل خانواده گرفت و با دختری ثروتمند از خانواده مسیحی در رام الله به نام «سها» که ۳۴ سال از خودش کوچک تر بود ازدواج کرد. یاسر عرفات در طول حیاتش بسیار سفر می کرد و ماموران امنیتی اسرائیل نقشه های فراوانی در سفرهایش برای او کشیدند که عملی نشد. او سه بار از تصادف اتومبیل جان سالم به در برد و در ۱۹۹۲وقتی هواپیمایش به خاطر توفان شن در صحرای لیبی سقوط کرد به طرز معجزه آسایی نجات یافت. پس از انتفاضه اول مردم فلسطین، عرفات در موضعی متفاوت اسرائیل را به عنوان کشوری مستقل به رسمیت شناخت و با آغاز جنگ خلیج فارس از صدام حمایت کرد. این اقدامات دولت های عربی را به تجدید نظر در مواضع عرفات و فتح واداشت و کمک های مالی مصر و عربستان و کویت و امریکا قطع شد. او در گفت وگوهای محرمانه با اسرائیل و به دلیل تنگنای شدید اقتصادی ساف به امضای پیمان اسلو در ۱۹۹۳مبادرت کرد و فلسطین به خودمختاری رسید. ۱۹۹۶عرفات با ۸۷ درصد آرا رئیس حکومت خودگردان فلسطین شد. روند مذاکرات صلح میان فلسطین و اسرائیل در سال های بعد هم بی نتیجه ماند و اسرائیل مقر فرماندهی عرفات در رام الله را محاصره کرد تا به عملیات مسلحانه پایان دهد.

دولت امریکا برای کنترل اوضاع سیاسی در فلسطین به عرفات پیشنهاد کرد تا یک پست نخست وزیری ایجاد کند. با فشارهای امریکا او محمود عباس یکی از پایه گذاران فتح را برای نخست وزیری پیشنهاد کرد اما اختلافات داخلی با استعفای محمود عباس و روی کارآمدن شخصی دیگر مانع از پیشبرد اهداف به هر شکلی شد. در حالی که امریکا و اسرائیل خواستار اخراج عرفات از فتح بودند، اعلام کردند؛ «عرفات مانع بزرگی بر سر راه سازش بین اسرائیلی ها و فلسطینی هاست.» چرا که عقیده داشتند با وجود مذاکرات صلح، عملیات مسلحانه زیر نظر او قرار دارد. یکی از مهم ترین وقایع تاریخی در طول مذاکرات، حضور عرفات در سال ۲۰۰۰ در کمپ دیوید کنار ایهود باراک و کلینتون بود. در این دیدار قرار بود با توافق مسالمت آمیز به مشکلات پایان دهند اما موانع عمده یی وجود داشت. با انتفاضه دوم و روی کار آمدن آریل شارون خشونت و نابودی به اوج خود رسید. یاسر عرفات در حالی که نمادی از مقاومت و مبارزه فلسطینی بود در سال های آخر فقط مردم را به مصالحه و سازش دعوت می کرد. او نخستین رهبری بود که واقعیت حضور اسرائیل را پذیرفت اما همیشه تلاش می کرد فلسطین و سرزمین های اشغالی را به آزادی نزدیک کند. عرفات در نوامبر ۲۰۰۴بر اثر ابتلا به بیماری ناشناخته در یک بیمارستان نظامی در حومه پاریس در سن ۷۵ سالگی درگذشت. او وقتی انقلاب فلسطین را با رفتنش تنها می گذاشت رهبری بود که هم تروریست لقب گرفته و هم جایزه صلح نوبل را برده بود.

مینا شاهمیری

منابع؛

۱- شالیند، جرارد، نهضت های مقاومت فلسطین، ترجمه مهدی خسروی، نشر سپهر، ۱۳۵۲

۲- وفا، افسانه، یاسر عرفات از مبارزه تا مذاکره، نشر روایت فتح، ۱۳۸۳



همچنین مشاهده کنید