سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

سخنگوی نامحبوب


سخنگوی نامحبوب

مروری بر مواضع محمدرضا باهنر

«انسان یا باید برای اعتقاداتش کار کند یا برای دنیایش.» این جمله را کسی گفته است که به عقیده بسیاری از منتقدان و مخالفانش نه یک سیاستمدار ایدئولوژیک و ارزشی بلکه از رسته نیروهای سیاسی به شمار می رود که به عرصه سیاست همچون یک بازار داد و ستد و تجارت نگاه می کنند. با این حال اگرچه بسیاری از حامیان دولت بارها او را به قیم مآبی و سهم خواهی متهم کرده اند اما او در دفاع از عملکردش در برهه های مختلف چه در حمایت از دولت و چه در نقد آن سعی کرده است خود را سیاستمداری کارکردگرا جلوه دهد که حاضر نیست به خاطر تعلق به یک جریان سیاسی موجبات ضرر و زیان مردم و مملکت را فراهم آورد.

به هر روی چه محمدرضا باهنر را یک سیاستمدار واقع گرا بدانیم و چه او را از منظر یک فعال سیاسی کارکردگرا تحلیل کنیم، آنچه این روزها جالب توجه به نظر می رسد این است که نایب رئیس مجلسی که روزگاری «پدرخوانده اصولگرایی» لقب گرفته بود اینک به رغم عدم حضور در شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان مجلس به سمت سخنگویی این فراکسیون برگزیده شده است و این در حالی است که نمایندگان حامی دولت که در انتخابات انجام شده اصولگرایان اکثریت شورای مرکزی فراکسیون را به دست گرفته اند حتی از انتخاب باهنر به سخنگویی فراکسیون هم چندان راضی به نظر نمی رسند. در چنین شرایطی مرور تعامل نایب رئیس دوم مجلس با دولت احمدی نژاد در چند سال گذشته خالی از لطف به نظر نمی رسد؛ مروری که می تواند پاسخگوی این پرسش باشد که آیا محمدرضا باهنر از حامی بی قید و شرط به منتقدی مغضوب بدل شده است؟

● حامی پرنفوذ

قصه ارتباط باهنر با دولت احمدی نژاد از آن روزی آغاز شد که محمود احمدی نژاد به عنوان یکی از اعضای جامعه اسلامی مهندسین در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری اعلام کاندیداتوری کرد. از تمام حکایت های مربوط به بحث های طولانی اصولگرایان درباره وحدت یا کثرت کاندیداها یا حمایت آنها از یکی و ترغیب دیگری به کناره گیری که بگذریم طبیعی بود که محمدرضا باهنر به عنوان دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین از یکی از اعضای حزب متبوعش حمایت کند و به همین دلیل در نهایت رای این گروه سیاسی همچون آرای حاصل از سازمان رای اغلب اصولگرایان و نهادها و تشکل های همسویشان در سبد رای احمدی نژاد ریخته شد و اگرچه احمدی نژاد در سراسر تبلیغات ریاست جمهوری اش در دوره پیشین همچون انتخابات اخیر تاکید عجیبی بر مستقل بودن و عدم تعلق و حمایت شدن از سوی احزاب و گروه های مختلف می کرد اما ناگفته پیدا بود که جامعه اسلامی مهندسین و محمدرضا باهنر به جد از پیروزی او حمایت کردند و از همین روی در انتخاب کابینه نهم در قامت یکی از مشاوران موثر او ظاهر شد. حضور باهنر در تشکیل کابینه نهم وقتی پررنگ تر به نظر می رسید که نفوذ یکی از مشاوران حلقه اول احمدی نژاد یعنی مجتبی ثمره هاشمی در انتخاب وزرا انکارناپذیر می نمود زیرا این واقعیت که ثمره هاشمی خواهرزاده محمدرضا باهنر است ایجاب می کرد همگان به نفوذ دوچندان باهنر در دولت مورد حمایتش باور داشته باشند. همچنین علاوه بر ثمره هاشمی ها که یکی در مقام مشاور عالی و یکی در کسوت معاون وزیر نیرو از بستگان باهنر بودند پورموسی معاون پارلمانی وزیر کشور نیز یکی از خویشاوندان نزدیک او به شمار می آمد که نفوذ خانوادگی باهنر در کابینه را دوچندان می کرد.

علاوه بر این محمود احمدی نژاد هنگام تشکیل کابینه، محمدمهدی زاهدی رئیس ستاد انتخاباتی باهنر در انتخابات مجلس هفتم را فراخواند تا حلقه نفوذ باهنر در سطوح مختلف کابینه گسترده تر شود. به هر روی به رغم تاکید محمود احمدی نژاد بر عدم تعلق اش به هیچ یک از احزاب و گروه های سیاسی سهم جامعه اسلامی مهندسین از کابینه نهم حضور دو وزیر آن هم در راس دو وزارتخانه پراهمیت کابینه بود.

منوچهر متکی در جایگاه وزیر امور خارجه و داوود دانش جعفری به عنوان وزیر امور اقتصادی و دارایی دولت نهم سهم حزب متبوع محمدرضا باهنر از کابینه احمدی نژاد و دولت نهم بودند.

در عوض نایب رئیس مجلس هفتم نیز که در دوره ریاست حدادعادل بر مجلس اغلب به عنوان رئیسی در سایه عمل می کرد از این جایگاه تا حد زیادی از دولت نهم حمایت می کرد. حمایت از لوایح ارائه شده از سوی دولت و بیش از آن جلوگیری از طرح استیضاح نمایندگان در جلسات مجلس کار را به جایی رسانده بود که طیف گسترده یی از نمایندگان مجلس هفتم که در آن دوره عده قابل توجهی از اصولگرایانش همچون عماد افروغ و سعید ابوطالب در زمره اصولگرایان مستقل و منتقد به حساب می آمدند به اعتراض درآیند و باهنر را به کارشکنی در امر استیضاح وزرای دولت احمدی نژاد و استفاده از جایگاه نایب رئیسی مجلس در حمایت از دولت متهم کنند؛ انتقادی که باهنر بارها و در فرصت های متعدد درصدد پاسخگویی به آن برآمد و مدعی شد اگرچه نمی توانسته قانوناً مانع استیضاح نمایندگان شود اما از لابی و نفوذ خود برای جلوگیری از استیضاح استفاده کرده است زیرا استیضاح را در روند فعلی جامعه تنش آفرین و مخل منافع مردم و مملکت ارزیابی می کرده است.

نایب رئیس مجلس هفتم اما همچون بسیاری دیگر از اصولگرایان مجلس در سال پایانی هفتمین مجلس شورای اسلامی و با توجه به ناکارآمدی های دولت در حوزه های گوناگون به جرگه منتقدان ضمنی دولت نهم پیوست. گرچه برخی این انتقادگری را از زاویه نزدیکی به انتخابات مجلس هشتم و برائت جویی کاندیداهای اصولگرا از عملکرد ضعیف دولت نهم ارزیابی می کردند اما آنچه در آستانه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری رویت شد از عمقی بودن و امتداد یافتن چنین اختلاف نظرهایی حکایت می کرد.

● حامی منتقد

چند ماه قبل از برگزاری انتخابات اخیر ریاست جمهوری در شرایطی که اصولگرایان در مواجهه با رقبای اصلاح طلب شان نیاز عمیقی به وحدت و یکپارچگی و معرفی تنها یک کاندیدای مورد اجماع احساس می کردند، شایعات متعددی از مطرح شدن یک کاندیدای دیگر اصولگرا یا حمایت برخی از آنها از جمله مهندس باهنر از کاندیدای میانه رو اصلاح طلبان یعنی مهندس موسوی بر سر زبان ها افتاد.

اگرچه طرح نام باهنر برای نامزدی انتخابات ریاست جمهوری دهم از سوی برخی رسانه های منسوب به اصولگرایان چندان جدی گرفته نشد، اما با وجود انتقادات عمقی باهنر به ناکارایی دولت در مسائل اقتصادی و نیز عدم ثبات مدیریت او ترجیح داد در کسوت دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و به عنوان یک سیاستمدار پرنفوذ بحث «حمایت منتقدانه» از دولت را مطرح کند و با ابراز امیدواری از اینکه دولت دهم با حضور احمدی نژاد و اعمال برخی تغییرات مدیریتی و برنامه یی بتواند بهتر از دولت نهم باشد در جرگه حامیان وی بایستد.

بنابراین در مجموع باهنر ترجیح داد به رغم اختلافات داخلی موجود در جناح متبوعش بر مدار وحدت بایستد و در کنار افرادی همچون عسگراولادی و ولایتی که در جبهه اصولگرایان از جایگاه پرنفوذی برخوردار بودند، به عنوان سیاستمداری که فایده و هزینه عرصه سیاسی را خوب می شناسد به حمایت از احمدی نژاد بپردازد تا مبادا اصولگرایان قافیه را به کاندیداهای سابقه دار و پرطرفدار اصلاح طلب ببازند. حضور میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری حضوری بود که احتمال ریسک جناح مقابل در حمایت از بیش از یک کاندیدای جدی را منتفی می کرد.

● منتقد مغضوب

به هر طریق با به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد برای تشکیل کابینه دهم اصولگرایان قافیه را از رقبای چندین ساله شان بردند. حالا با توجه به خارج شدن رقیب از میدان و در شرایطی که بسیاری از منتقدان اصلاح طلب به دلیل گرفتار شدن در حصر و بازداشت فرصتی برای اظهارنظر در مسائل کشور نداشتند این فرصت به دست اصولگرایان افتاد تا در درون خود صف بندی های جدیدی را تجربه کنند. دیگر زمان سرپوش گذاشتن بر اختلافات، انتقادها و نشان دادن یک شمایل واحد از هیئت اصولگرایی به سر آمده بود اما شاید هرگز کسی تصور نمی کرد «پدرخوانده» دیروز در شرایطی که دولت روزهای سخت پس از انتخابات را باید پشت سر می گذاشت به عنوان یک منتقد دولت مطرح و از سوی حامیان دولت بر شکاف های پدیدآمده تا این حد تاکید شود.

محمود احمدی نژاد که این بار به راستی خود را وامدار هیچ یک از گروه های حامی اش نمی دانست و اقدامات تبلیغی چهارساله خود از جمله سهام عدالت، سفرهای استانی و نیز ریاست مجتبی ثمره هاشمی بر ستاد انتخاباتی احمدی نژاد و حضور صادق محصولی در وزارت کشور را مواد لازم و کافی برای پیروزی خود می دانست، این بار در انتخابات کابینه جدید خود دیگر حتی نیازی به یک مشاوره ساده با پدرخوانندگان دیروز احساس نمی کرد. احمدی نژاد اگرچه شب های زیادی را میزبان نمایندگان مجلس از استان های مختلفی بود و با آنها برای رای آوردن وزرای پیشنهادی اش رایزنی می کرد اما دیگر پای مشورت و پیشنهاد حامی نامدار خود نمی نشست.

محمدرضا باهنر در تشکیل کابینه دهم کمترین تاثیر ممکن را داشت و اگرچه اقوام و خویشاوندان باهنر همچنان در دولت ماندند اما به وضوح روشن است اقوام باهنر از زیر سایه شهرت فامیل نزدیک خود بیرون آمدند و هرکدام برای خود ژنرالی شدند بی نیاز به پدرخوانده بزرگ. حالا به استناد نقل قولی از محمدنبی حبیبی دبیرکل حزب موتلفه اسلامی دایره اصولگرایی مورد تعریف احمدی نژاد و حامیانش چنان تنگ شده بود که دیگر جایی برای محمدرضا باهنر و همفکرانش در این دایره باقی نمی ماند و کسی که روزی مرکز و محیط و محاط این دایره بود حالا در ورای مرزهای آن با خرده گیری ها و مخالف خوانی های پرشمار حامیان دولت مواجه شده است.

نطق باهنر از جایگاه مخالفان کابینه اگرچه تاکید داشت خواسته است از موضعی خاکستری به نقد کابینه پیشنهادی بپردازد و پیش بینی های او قبل از جلسات رای اعتماد مبنی بر اینکه احتمالاً پنج یا شش وزیر پیشنهادی رای نمی آورند و نیز اعلام این موضع که اگر ارشادات مقام رهبری نبود احتمالاً هفت یا هشت وزیر پیشنهاد شده نمی توانستند رای اعتماد مجلس را به خود اختصاص دهند، باعث شد باهنر با طیف گسترده یی از اعتراضات نمایندگان حامی دولت که در مجلس هشتم پرشمارتر از مجلس هفتم شده اند و بی محاباتر عمل می کنند، مواجه شود. حاصل موضع انتقادی باهنر در قبال کابینه دهم و نیز اقدام وی در اصلاح ماده ۱۱۷ قانون مدیریت خدمات کشوری در مورد دیوان محاسبات اداری که با نامه اعتراضی احمدی نژاد به رئیس مجلس مواجه شد، برای باهنر چیزی جز غضب نمایندگان حامی دولت را در پیش نداشته است.

باهنر در موقعیت جدید دیگر نه رئیس در سایه مجلس که نایب رئیس دوم مجلس است و چنان که می نماید از آن نفوذی که در گذشته بر ریاست مجلس در زمان حدادعادل داشته در دوره ریاست لاریجانی اثری دیده نمی شود.

در چنین شرایطی است که اگر حتی اصولگرایان حامی دولت در سایت های خبری خود او را با مظفر بقایی کرمانی مقایسه کنند، او را محمدرضا باهنرکرمانی بخوانند و بگویند مکتب او سیاستمداری حرفه یی و فرصت طلبانه و سهم خواهانه است و به شماتت او بپردازند محمدرضا باهنر نشان داده است همچنان با ویژگی واقع گرایی اش می تواند در عرصه سیاست کشور موثر باشد و اگرچه آن نفوذ و اتوریته گذشته را در میان طیفی از اصولگرایان از دست داده است اما همان طور که در مسائل اخیر دیده شده است همچنان نمی توان در جغرافیای سیاسی کشور به ویژه در جغرافیای اصولگرایی او را نادیده گرفت.

حالا محمدرضا باهنر به عنوان یکی از تدوین کنندگان طرحی برای برون رفت از وضعیت موجود یعنی آنچه هاشمی رفسنجانی در اجلاس مجلس خبرگان رهبری از آن خبر داد و لاجرم به شدت مورد مخالفت حامیان دولت قرار دارد، آنچنان مغضوب آنها قرار گرفته که نه تنها رای لازم برای حضور در شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان مجلس را کسب نمی کند بلکه انتصاب وی در سمت سخنگویی این فراکسیون با ناخرسندی اصولگرایان حامی دولت مواجه می شود. با این همه محمدرضا باهنر نشان داده است در عرصه سیاست فرد زبده یی است. کسی که همه تخم مرغ هایش را در یک سبد نمی گذارد، از وجود اپوزیسیون داخلی حمایت می کند و به جد حضور یک رقیب منتقد را مغتنم می شمارد حالا یک چندی منتقد دولت است و از دایره تنگ اصولگرایی مورد تعریف حامیان احمدی نژاد خارج. اما حقیقت این است که او دایره حرکتی خودش را تعریف می کند. از یک سو همچنان اتحادش را با اصولگرایان از هر دست که باشند، تقویت و از سویی دیگر برای طرح وحدت ملی ایده پردازی می کند.

مهراوه خوارزمی