جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تفکری پنهان در دل خندان


تفکری پنهان در دل خندان

نمایش «د ُن کامیلو» درگیری کمونیسم با کلیساست این دو تفکر دو بازوی اصلی نمایش اند, که رودرروی هم قرار می گیرند تا به اهداف و مقاصد شخصی خود برسند هر دوی اینها به فکر مردم اند

«د‌ُن کامیلو» نمایشی است که با برداشتی آزاد از مجموعه داستانهای «دنیای کوچک د‌ُن کامیلو» نوشته «جیووانی گوارسکی» به قلم کورش نریمانی برای اجرا در صحنه تنظیم شده است. اثر، به شکل‌ کمدی و با فضای انتزاعی و غیر متعارف تماشاگر را تا انتهای نمایش به دنبال خود می‌کشد. آنچه که اجرای اثر را قو‌ّت می‌بخشد قلم نریمانی است که تبح‍ّر خود را در «طرح» و «زبان» نشان می‌دهد. این مهم‌ترین شاخصة اثر غیر از کارگردانی، بازیگری و.... است که تماشاگر با نمایش ارتباط سالم، برقرار می‌کند.

نمایش «د‌ُن کامیلو» درگیری کمونیسم با کلیساست. این دو تفکر دو بازوی اصلی نمایش‌اند، که رودرروی هم قرار می‌گیرند تا به اهداف و مقاصد شخصی خود برسند. هر دوی اینها به فکر مردم‌اند.

در درجه او‌ل برای کلیسا و بعد برای حزب کمونیست، مردم مهم‌اند. این اندیشیدن برای خلق که جز اندیشیدن برای خود نیست، باعث می‌شود تا فضایی کمیک پدید بیاید. پس بی‌دلیل نیست غیر از فضای نریمانی، که بیشتر کمدی است، اثر نیز، قابلیت اجرای کمدی را داشته باشد.

کورش نریمانی در آثار خود دغدغه‌های فضای نمایش ایرانی را دارد. او ابزار نمایش ایرانی را به خوبی می‌شناسد و می‌داند چگونه آن را در خدمت تئاتر بگیرد. نمایش با آنکه در فضای غربی اتفاق می‌افتد اما در اجرا، ابزار و کارکردهای نمایش ایرانی است. صحنة نمایش سه قسمتی و مانند صحنه خیمه‌شب‌بازی است. در واقع سه اتاقک که هر کدام مثل اتاقکهای خیمه‌شب‌بازی است با باز شدن پردة هر اتاقک مکان نمایش معرفی می‌شود.

۱) کلیسا

۲) منزل «په‌پونه»

۳) محل کار «شبکه».

زبان نمایشنامه، از کارکردهای نمایش سن‍ّتی تخت حوضی نیز بهره ج‍ُسته است. در کل، اجرای نمایش با فضا و ابزارهای نمایش ایرانی به تماشاگر عرضه می‌گردد.

نمایش غیر از فضای کمیکش خالی از تفکر نیست. مسئله مهمی که در نمایش مطرح می‌شود این است که، حزب کمونیست و کلیسا هر دو نگران مردم‌اند ولی در نهایت آنچه درک می‌شود این است که این دو گروه اصلا‌ً به فکر مردم نیستند بلکه می‌خواهند خواسته‌های خود را به کرسی بنشانند.

حتی برای مقاصد شخصی خود حاضر به باج دادن به یکدیگرند. در جایی با هم می‌جنگند و در جایی دیگر با هم زد و بند می‌کنند.

ولی این مسئله چه ربطی به مردم دارد؟ خ‍ُب، زمانی که کودک به دنیا می‌آید پدرش یعنی «په پونه» به دستور مادرش «اوریانا» باید فرزندش را غسل تعمید بدهد. تا پایان نمایش همه اتفاقها می‌افتد اما کودک غسل تعمید داده نمی‌شود. جنگی که بین حزب کمونیست و کلیساست باعث غفلت از کودک می‌شود و کودک همان نماینده قشر مردم است. پس این مردم‌اند که مورد بی‌توجهی این دو قرار می‌گیرند.

نمایش با آنکه کمدی است اما در پ‍َس خود مفاهیم والا و ارزشمندی دارد و نمی‌توانیم صرف خندیدن از کنار آن بگذریم. در واقع با اتمام نمایش، این تماشاگر است که در مورد آنچه که اتفاق افتاده و مایة خندة وی شده است می‌اندیشد.

نمایش در شکلی ساده ارائه می‌گردد. سادگی یکی از عناصر مهم کارهای کورش نریمانی است؛ در واقع با کمترین و کارآمدترین امکانات صحنه نمایشهای خود را خلق می‌کند. عناصر نمایش ساده نیست، بلکه در خود نشانه‌ها و معانی‌ای دارد. دوچرخه، اتاقک خیمه شب‌بازی و... در واقع غیر از صحنه‌ساز بودنش حاوی نشانه‌های کاربردی نمایش نیز می‌باشد. کالسکه کودک نماینده شهری است که مردم در آن زندگی می‌کنند.

متحرک هم هست و آن را از این ور به آن ور می‌کشانند که این نماینده سرنوشت یک ملت است که بین دو حزب به بازی گرفته می‌شود. هر چند این کالسکه در نگاه او‌ّل کالسکه کودک به نظر می‌آید، اما، در خود این معنا را دارد. پس سادگی، صرفا‌ً ساده بودن نیست بلکه سادگی در انتخاب ابزار یا عناصری‌ است که در خود نشانه مهمی پنهان کرده است. این نشانه شاید در نگاه اول درک نشود، اما، به راحتی می‌توان آن را با موضوعی مرتبط دانست.

«مسیح» و «کودک» دو شخصیت مهم نمایش‌اند. «کودک» که در اول و پایان نمایش صدای او را می‌شنویم و حضور او را کاراکتری مرتبط با اثر تا پایان نمایش می‌بینیم و «مسیح» که به فکر کودک است یعنی به فکر مردم است. در واقع «کودک» دغدغه حزب کمونیست و کلیساست. این دو تنها افرادی هستند که این دو گروه برای آن می‌جنگند در نهایت کودک غسل تعمید داده می‌شود و مسیح چمدانش را برمی‌دارد و می‌رود.

مردم در سخت‌ترین اوضاع به خواسته خود می‌رسند در حالی که اندیشیدن را فراموش کرده‌اند. این دو کاراکترهایی هستند که جزء ابزارهای حزب کمونیست و کلیسایند و بدون این دو انگیزه‌ای برای مقاصد شخصی به وجود نمی‌آید.

بازیگران نمایش در جهت فضای نمایش عمل می‌کنند هر چند کاراکترهای کمیکی هستند اما غلو نمی‌کنند.

«سیامک صفری» در نقش «د‌ُن کامیلو» با جزئی‌ترین حرکتها سعی دارد شکل کمیک کاراکتر خود را بسازد.

«د‌ُن کامیلو» کاراکتری آرام، زرنگ، سودجو و انتقام‌گیر است. محمدرضا جوزی در نقش «په پونه» همانند افراد کمونیست پرخاشگر است اما، در، جاهایی آرام است و در مواقعی شکست‌خورده نیز به نظر می‌رسد.

هر دو یک ضعف دارند؛ «د‌ُن کامیلو» در مقابل «مسیح» و «په پونه» در مقابل بی‌سوادی، ناتوان‌اند. «مسیح» که نقش آن را مهدی بحستیانی بازی می‌کند متفاوت‌تر از دیگران ظاهر می‌شود و در واقع با بازی آرام خود این فضای جنگ و درگیری را آرام می‌کند.

ریتم و تمپوی نمایش، با فضای بازی نقش «مسیح» صاحب تنالیه فراز و فرود می‌گردد. تمامی بازیگران با ارائه نقشی موجز و کاربردی، چیدمان نمایش را به وجود می‌آورند. شاخصه هدایت بازیگران همسو بودن آنهاست. بازی هیچ‌کدام از بازیگران بیرون نمی‌زند و همه در حد توانایی و همسان‌سازی با بازی در اجرای نمایش «د‌ُن کامیلو» کاراکتر خود را ارائه می‌دهند.

نمایش «د‌ُن کامیلو» را نباید صرفا‌ً کمیک نگاه کرد. هر چند مهم‌ترین اتفاقی که در یک اجرا باید باشد ارتباط و سرگرمی است و تماشاگر باید با اثر ارتباط برقرار کند و سرگرم شود ولی باید بر آنچه که در جلوی چشمانش اتفاق می‌افتد کمی هم تأمل کند. نمایشهایی هستند که در هنگام اجرا تماشاگر را وادار به تفکر می‌کنند، اما، در اجرای «د‌ُن کامیلو» در پایان نمایش است که تماشاگر به آنچه که اتفاق افتاده است می‌اندیشد.

حسن فضای نمایشهای کورش نریمانی همین است که تماشاگر خود را آزاد می‌گذارد. نمایشی جذاب و سرگرم‌کننده که در پایان آن تماشاگر بیندیشد که اثر صرفا‌ً یک سرگرمی بوده یا غیر از سرگرمی، دارای پیام و مضامین مهمی از دیدگاه کارگردان نیز بوده است.

نباید این گونه بیندیشیم که در پس هر خنده‌ای صرفا‌ً سرگرمی است چرا که همیشه در دل خنده فکری پنهان است.

نیما دهقان