شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

تئاتر از مهد تا دانشگاه


تئاتر از مهد تا دانشگاه

نگاهی به تئاتر ایران

غوطه ور شدن در جریان تئاتر دانشگاهی طی ۱۵ سال اخیر که شامل حضورم به عنوان دانشجوی کارشناسی تئاتر در دانشگاه هنر (سینما و تئاتر) تا تدریس و مدیریت در این حوزه می شود، آموخته ها و تجربه های فراوانی را برایم به ارمغان آورده است. ضمن اینکه من نیز مانند بسیاری از علاقه مندان این هنر ازلی و ابدی، نشانه های نخستین علاقه مندی را از همان دوران تحصیلات ابتدایی در شهرستانی کوچک و نسبتاً بسته و به طور اتفاقی کشف کردم و تقریباً در آن سال ها کسی نبود که من و امثال مرا در مسیری معلوم و با هدف کسب تجربه و اطلاعات بیشتر درباره تئاتر هدایت و راهنمایی کند، اما تئاتر مانند همیشه - و در هر موقعیت جغرافیایی و شرایط سیاسی - گام هایش را بر می دارد، ولو کوتاه، منقطع، آرام و ...

غرض از این مقدمه کوتاه، اشاره به ایجاد سازمان یا تشکیلاتی برای استمرار و نهادینه کردن تئاتر به عنوان امری «آموزشی» یا «تعلیمی و تربیتی» است که می بایست آن را در یک پروسه کامل آموزش و پرورشی و سپس تحصیلات عالی برنامه ریزی و ارزیابی کرد و سپس از منافع آن نه فقط به عنوان مقوله یی هنری که از آن لذت می بریم بلکه هنری که در خدمت بسیاری از مفاهیم و موضوعات علمی، آموزشی و تربیتی در می آید، بهره مند شویم. طی دو دهه اخیر، تعدادی از کشورهای اروپایی که تئاتر در آنها کاملاً نهادینه شده است و هنرمندان و مسوولان فرهنگی اش، قرن ها است که نیازی برای اثبات این هنر برای بودجه گذاران و ... ندارند، رویکردی دگرباره به اثربخشی های تعلیمی - تربیتی تئاتر داشته اند و تحقیقات گسترده و دامنه داری را - با صرف بودجه های قابل توجه - به این منظور، آغاز کرده اند. مثلاً گروه آلمانی که چندی پیش به دانشگاه تربیت مدرس تهران آمده بود، سمیناری برای تبیین مفهوم تئاتر پداگوژی (Pedagogy) که همان تئاتر تعلیمی و تربیتی است، برگزار کرد و طی آن به این موضوع مهم پرداخت که «تئاتر» اضافه بر لذت بخشی های زیبایی شناختی و هنری، بیش از هر هنر دیگری (حتی بالاتر از سینما و تلویزیون) می تواند اصلاحگر باشد و از سنین کودکی تا میانسالی و پیری، انسان ها را تحت تاثیر قرارداده و رفتارهای فردی و اجتماعی آنها را دگرگون کند. چرا در چنین کشورهایی این مقوله تا این حد جدی و پژوهشگرانه است و در کشور ما که در علوم گوناگون از قدیم تاکنون، بداعت گر و پیشرو بوده، حتی درصدی کوچک از چنین رویکردی مشاهده نمی شود؟

نخستین پاسخ، فقدان برنامه ریزی آموزشی مناسب برای تئاتر در ساز و کار نظام آموزشی، از کودکی تا تحصیلات تکمیلی است. البته این نقیصه صرفاً در مورد تئاتر نیست بلکه اساساً «هنر» در نظام آموزشی ما چندان که باید و شاید جدی گرفته نمی شود و از جمله مهمترین دلایل آن، فقدان فلسفه آموزشی عمیق برای شناخت هنر و کاربرد آن در رشد و تعلیم و تربیت است. غافل از اینکه «هنر» به طور عام و «تئاتر» به طور ویژه، در «پرورش» انسان ها نقشی غیرقابل انکار و بسیار تاثیرگذار دارد و این را پژوهشگران از تاثیر نقاشی های بشر ابتدایی (مثلاً در غار لاسکو فرانسه و...) تاکنون تحقیق و اثبات کرده اند. اکنون جای گفتن این نکته مهم است که مهمترین خلاء ساز و کار نظام آموزش و پرورش ما درخصوص هنر و تئاتر به دوران مهدکودک، دبستان، مدرسه و تا حدودی دبیرستان برمی گردد. در این دوران چندگانه، بسیاری از کودکان و نوجوانان مستعد در زمینه های گوناگون هنری- و به ویژه تئاتر که از همه مظلوم تر است- نه هدایتگری مجرب و نه مسوولی دلسوز برای بروز استعداد خود نمی بینند. چه بسا مسوولانی با عناوین مدیر، ناظم و معلم، همان تلاش های سخت و طاقت فرسای آنها را با بی مهری تمام پاسخ می دهند و چنان برخوردی با دانش آموز مستعد می کنند که عطای تئاتر را برای همیشه به لقایش می بخشد. اتفاقاً یک نمونه روشن و شناخته شده برای چنین برخوردی سراغ دارم که خوشبختانه به رغم کنار گذاشتن تئاتر، توانمندی خود را در عرصه ادبیات داستانی به نحوی چشمگیر اثبات کرد. او کسی نیست جز «حسن بنی عامری» که طی سال های راهنمایی و دبیرستان، در همان شهرستانی که من هم بودم و همراه وی در گروهی تئاتری فعالیت می کردیم، هر سال با سابقه یی از مطالعه رمان ها و نمایشنامه های ایرانی و خارجی، چندین نمایشنامه نوشت و به اجرا درآورد و جوایزی هم کسب کرد و می رفت تا با تلاش پیگیر، تکه یی به افتخارات نمایشنامه نویسی کشورمان اضافه کند- و من مطمئن و امیدوار بودم که از پس این کار برمی آید - اما آخرین برخورد بسیار بد و نامحترمانه مدیر وقت دبیرستانی که من و او در آن درس می خواندیم، آن هم در برابر جمع زیادی از دانش آموزان آن دبیرستان، سبب شد تا وی قید تئاتر را بزند و توانمندی اش را در خلوت خود و با نگارش داستان ادامه دهد و افسوس و صدافسوس از چنین پیشامدی که مطمئناً نمونه های فراوانی برای مثال زدن دارد. همچنان نظام آموزشی ما با تئاتر به طور کامل کنار نیامده است و در این ایام حتی از برگزاری مسابقات تئاتر دانش آموزی که حداقل یک دهه قبل برای خود رونقی داشت، خبری نیست، بدین ترتیب، خلاء سازوکار آموزشی نظام مند از دبستان تا پیش از دانشگاه سبب شده است عمده پذیرفته شدگان رشته تئاتر در دوره کارشناسی، تقریباً با کمترین تجربه از مطالعه و عمل وارد دانشگاه شده و بسیاری از آنها در میانه های تحصیل متوجه شوند راه را اشتباه آمده اند یا لااقل علاقه چندانی به ادامه ندارند جز اینکه دریافت مدرک کارشناسی، آنها را مجاب به ادامه تحصیل کند، مطمئناً سرمایه گذاری در ایجاد نظام آموزشی محکم و برنامه ریزی شده در هنرهای نمایشی (به طور اعم) و تئاتر به طور اخص، نه تنها به نفع تئاتر کشور خواهد بود و در نهادینه کردن آن تاثیر می گذارد، بلکه قطعاً در تعلیم و تربیت جامعه، نیز موثر خواهد بود. از طریق تئاتر و از دوران کودکی می توان بسیاری از ناهنجاری های فردی مثل گوشه نشینی، خجلت، پرخاشگری و... را رفع کرد و نیز بر بسیاری موارد مثبت که در کودکی شکل می گیرد و رشد می یابد مثل شجاعت، استحکام شخصیت، صبوری و... را تقویت کرد و در نهایت به نفع جامعه در مسیر پیشرفت کمک کرد. *نمایشنامه نویس، کارگردان و مدرس تئاتر

رحمت امینی