سه شنبه, ۱۵ خرداد, ۱۴۰۳ / 4 June, 2024
مجله ویستا

مفهوم رسانه‌های عمومی نزد مردم


مفهوم رسانه‌های عمومی نزد مردم

با وجود تحقیق‌های زیادی که انجام شده و صدها مورد مطالعاتی که پیرامون موضوع مصرف رسانه‌ای صورت گرفته و در پی‌ رفتار‌هایی که عمل می‌شود، همه نشان‌دهنده این است که رسانه‌های …

با وجود تحقیق‌های زیادی که انجام شده و صدها مورد مطالعاتی که پیرامون موضوع مصرف رسانه‌ای صورت گرفته و در پی‌ رفتار‌هایی که عمل می‌شود، همه نشان‌دهنده این است که رسانه‌های عمومی به یک کلمه بی‌مفهوم نزد مردم عادی بدل شده است. در واقع محققان به درجه‌ای نامعقول از بی‌ تفاوتی‌ رسیده‌اند. این موضوع هم در مورد افراد تحصیل کرده و هم در مورد مردمان عادی صدق می‌کند. اما زمان آن رسیده است که بپرسیم چرا هیچ پاسخ روشنی برای بیان چرایی این بی‌توجهی‌ نسبت به رسانه‌ها وجود ندارد.

دو نوع نتیجه گیری در این میان وجود دارد که از ورای تحلیل‌ها‌ی مختلف، قابل دسترسی‌ است. اول آنکه دستیابی‌ به تاثیر رسانه‌ها بر مردم، به سادگی‌ امکان پذیر نیست. دوم اینکه پژوهش‌های مربوط به رسانه‌ها بر مردم، پیوسته از رویکردی نه صحیح در مورد مردم و به طور کلی‌ جامعه، برخوردار بوده است.

برای تشریح و بیان خشونت‌های اجتماعی، محققان باید از موضوع خشونت کار خود را آغاز کنند و سعی کنند تا در مورد آن و آنچه که تا به حال اتفاق افتاده، توضیحاتی ارائه دهند. این امر می‌تواند با مطالعه شرایط کسانی که در این گونه موضوعات درگیر هستند، هویتشان، سوابقشان و ویژگی‌هایشان از نظر رفتاری و خانوادگی و...مورد بررسی‌ قرار گیرد. تاثیر رسانه‌ها رویکردی است که مفهوم آن از مشکلات و عواقب آن ناشی‌ می‌شود تا در جامعه بشری نسبت داده شود.

این یک نقطه شاخص است. جرم شناسان، در تلاش حرفه‌ای خود خشونت و جرایم را توضیح می‌دهند، اما تشریح آنان از طریق رسانه‌ها نیست، بلکه عوامل دیگری نظیر فقر، بیکاری، بی‌ خانمانی، رفتار خانوادگی و حتی طبقه اجتماعی، نیز در این جریان نقش دارند. در یک مطالعه با ‌٧٨ نوجوان مجرم و بزهکار که بیشتر جرم آنها عمل خشونت بود، مصاحبه انجام شده و در این مصاحبه‌ها به دنبال رد پای از تاثیر رسانه‌ها بر عمل مجرمانه آنان بوده‌اند. در مقایسه با یک گروه ‌٥٠ نفری از دانش آموزان مدرسه متوسطه با همان سن و سال، به این نتیجه دست یافتیم که نوجوانان بزهکار، کمتر از گروه اول، یعنی‌ دانش آموزان دبیرستانی‌، از رسانه‌ای مانند تلویزیون استفاده می‌کرده‌اند و یا اساسا دسترسی‌ کمتری به تکنولوژی‌های ارتباطی‌ داشته اند و یا هیچ گونه علاقه‌ای از خود نسبت به برنامه‌های خاص بروز نداده‌اند و از برنامه‌های که سایه هم سن و سال‌هایشان لذت می‌بردند، برای آنها لذتی نداشته است.

مطالعه بر روی تاثیر رسانه‌های جمعی‌ معمولا موجب رفتار قالبی در مخاطب شده و تصویری از رضایت آنها از محتوی رسانه را ایجاد می‌کند. در شرایط عموم «سوابق» رویکردی اشتباه است که بیشتر به فرد مربوط می‌شود تا به یک جامعه عموم در ارتباط با رسانه‌های جمعی‌.

رویکرد دقیق فردگرایی برخی‌ از روان شناسان، ناشی‌ از همین تفکر است که به دلیل وجود برخی‌ باور‌ها و اعتقادات، برخی‌ از افراد در زمان‌های خاص و در شرایط خاص، تحت تاثیر برخی‌ از مطلب رسانه‌ها قرار می‌گیرند و برداشت منفی‌ از آن می‌کنند که حذف چنین رسانه‌ای شاید قدم مثبتی برای جامعه تلقی‌ گردد. در این صورت بدیهی‌ است که ما به یک جز کوچکی از مشکل بزرگ توجه کرده ایم و یا صورت مساله را به جای حل کردن آن پاک کردیم.