جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

پیامبر در كلام بزرگان


پیامبر در كلام بزرگان

در نگاه امام راحل ره پیامبر ص عابدی مقید به نماز, خیرخواه مردم, فروتن و خوش اخلاق و زاهد بود

● پیامبر در کلام امام خمینی (ره)

آن بزرگوار ولادت پیامبر (ص) را ولادت خیرات و برکات و کوبیدن ظلم و خاموش شدن بتکده‌ها و آتشکده‌ها می‌شمارد. و گسترش توحید و عدل در عالم را به واسطه پیامبر (ص) می‌داند.

امام درباره منزلت اجتماعی پیامبر (ص) می‌فرماید: ایشان از میان مستضعفان برخاست و از طبقه سه، و از توده بود. ایشان شبانی کرده بود، ولی به سبب ذاتی که داشت، خداوند او را انتخاب کرد.

در نگاه امام راحل (ره) پیامبر (ص) عابدی مقید به نماز، خیرخواه مردم، فروتن و خوش اخلاق و زاهد بود:

به قدری ریاضت کشید و قیام برای حق کرد که قدم‌هایش ورم کرد و از سوی خدا آیه (ماانزلنا علیک القرآن لتشقی) نازل گشت.

جبرئیل کلید خزائن ارض را برای ایشان آورد، ولی آن حضرت تواضع کرد و فقر را فخر خود دانست.

از بعضی از همسران رسول خدا نقل شده است: رسول الله (ص) با ما صحبت می‌کرد و ما با او صحبت می‌کردیم چون وقت نماز می‌شد، گویی او ما را نمی‌شناخت و ما او را نمی‌شناختیم؛ زیرا به خدا اشتغال پیدا می‌کرد.

ایشان وقتی کفار را ملاحظه می‌کرد مسلمان نمی‌شوند، غصه می‌خورد.

می‌خواست همه به عالم نور برسند و مبعوث شده بود برای این که هیاهوهایی را که در دنیا برای رسیدن به قدرت هست، از بین ببرد و خداخواهی در مردم ایجاد کند.

پیغمبر اکرم خدمتگزار مردم بود. با آن که مقامش آن گونه بود، ولی خدمتگزار بود و خدمت می‌‌کرد. پیغمبر اکرم، که شخص اول و بنیانگذار اسلام و هدایت مردم بود، آیا هیچ وقت سلطه جو بود؟ با همین اشخاصی که رفقایش بودند، همه با هم دور هم می‌نشستند. سیاه و سفید مطرح نبود.

از طریق عامه منقول است که پیغمبر خدا (ص) وقتی غضب می‌فرمود اگر ایستاده بود، می‌نشست؛ و اگر نشسته بود، به پشت می‌خوابید، غضبش ساکن می‌شد. در صورتی که محارم الهی هتک می‌شد، یاری می‌جست و فقط برای خدا غضب می‌نمود.

اما شیوه امامان علیهم السلام و اولیای خدا و انبیا را حسن معاشرت و رفتار انسانی و الهی می‌داند و می‌فرماید: آنها خود را خدمتگزار مردم می‌دیدند و کارهایی را که باید انجام دهند، با حسن رفتار انجام می‌دادند.

● پیامبر در کلام آنیه بسانت

غیرممکن است کسی زندگی و شخصیت پیامبر بزرگ را مطالعه کند و او را تکریم نکند. کسی که یکی از بزرگترین پیامبران خداست... من هرچه زندگی پیامبر را بیشتر مطالعه می‌کنم، احساس تمجید و تکریم من نسبت به او شکل جدیدتری می‌گیرد و احساس جدیدی از بزرگی این استاد بزرگ عرب به من دست می‌دهد.

● پیامبر در کلام پیر سیمون لاپلاس

گرچه ما به ادیان آسمانی عقیده نداریم ولی آیین حضرت محمد (ص) و تعالیم او دو نمونه اجتماعی برای زندگی بشریت است؛ بنابراین اعتراف می‌کنیم که ظهور دین او و احکام خردمندانه‌اش بزرگ و با ارزش می‌باشد و به همین جهت از پذیرش تعالیم حضرت محمد بی‌نیاز نیستیم.

● پیامبر در کلام جواهر لعل نهرو

مذهبی که پیامبر اسلام تبلیغ می‌‌کرد به واسطه سادگی و راستی و درستی آن و دارا بودن طعم دموکراسی و برابری، مورد استقبال توده‌های کشورهای مجاور شد.

● پیامبر در کلام سر پرسی سایکس

عقیده شخصی من این است که {حضرت} محمد (ص) در میام مشاهیر عالم بزرگ‌ترین انسانی است که با یک مرام عالی تمام هم خود را مصروف این داشت که شرک و بت پرستی را از ریشه منهدم ساخته و به جای آن افکار بلند اسلام را برقرار سازد و این خدمت وافر و نمایانی که از این راه به نوع بشر نموده خدمتی است که من آن را ستایش نموده و سر تعظیم فرود می‌آورم.

● پیامبر در کلام کارل مارکس

محمد (ص) مردی بود که از میان مردمی بت پرست با اراده آهنین برخاست و آنان را به یگانه پرستی دعوت کرد و در دلهای ایشان جاودانی روح و روان را بکاشت. بنابراین او را نه تنها باید در ردیف مردان بزرگ و برجسته تاریخ شمرد بلکه سزاوار است که به پیامبری او اعتراف کنیم و از دل و جان بگوییم که او پیامبر خدا بوده است.

● پیامبر در کلام لورانسیا دالبری

محمد صلی الله علی و آله، بزرگ و پیشوای حکومت اسلامی و همواره مراقب آسایش و آزادی ملت خود بوده و کسانی را که مرتکب جنایت می‌شدند، مجازات می‌کرد. این پیغمبر، دعوت به پرستش خدای یگانه و دین یگانگی را ترویج می‌کرد و در دعوت به این دین، لطف و مهربانی را حتی با دشمنان، مراعات می‌کرد. در این شخصیت، دو صفت از بهترین و عالی‌ترین صفات بشری وجود داشت و آن دو، عدل و رحمت می‌باشند.

● پیامبر در کلام مهاتما گاندی

حیات شخص پیامبر اسلام بنوبه خود نشانه و سر مشق بارزی برای رد فلسفه عنف و اجبار در امر مذهب می‌باشد.

● پیامبر در کلام آلفونس دولامارتین

اگر بزرگی هدف، کمی وسایل و عظمت نتیجه را برای یک نابغه بشری مقیاس بگیریم در تاریخ نظیری مانند حضرت محمد (ص) نمی‌توان یافت، وی در ثلث اراضی مسکونی امپراطوری‌ها، ارتش‌ها، قوانین، خاندان‌ها و توده‌های عظیم بشری را به حرکت درآورد، بیشتر و با عظمت‌تر از آن این است که عقل‌ها، اندیشه‌ها، عقیده‌ها و روان‌ها را به نهضت درآورد.

هیچ فردی داوطلبانه یا از روی اجبار هدفی عالی‌تر از هدف پیامبر اسلام نداشته است زیرا دین اسلام موجب از بین بردن موهوم پرستی گردیده است، همان موهوم پرستی که بین خدا و مخلوقش به وجود آمده بود و همچنین باعث نزدیک کردن انسان به خدا و توسعه عقیده معقول خداپرستی می‌باشد و در میان آن همه هرج و مرج و بی‌نظمی و اغتشاش بت پرستان و معتقدین به خدایان متعدد، اسلام تنها فکر منطقی می‌باشد.

هیچ پیامبری نتوانسته است مانند پیامبر اسلام انقلابی آنچنان مقدس و طولانی و پر اهمیت در آن مدت خیلی کم به مرحله عمل درآورد زیرا هنوز دو قرن از آغاز کار پیامبر اسلام نگذشته بود که دین او نضج گرفت و اول بار در سه ناحیه عربستان و سپس در سایه کلمه توحید سواحل رود سیحون و هند غربی دو مصر و حبشه و تمام آفریقای شمالی و بیشتر جزایر مدیترانه و قسمتی از خاک فرانسه و قسمت عمده سرزمین اسپانیا گسترش یافت.

● پیامبر در کلام ادوارد مونته

محمد صلی‌الله علیه و آله پیغمبری بود که به همان معنی که قدمای بنی‌اسراییل می‌گویند، او ازیک عقیده خالص ـ که هیچ بستگی با بت پرستی نداشت ـ دفاع کرد تمام سعی و کوشش این مرد، برای نجات ملتش از یک دین بی‌معنی و بی‌اعتبار بود او می‌خواست آنها را از منجلاب فساد اخلاق، پستی عادات و فساد عقیده، نجات دهد، بنابراین، ممکن نیست در راستی اخلاق و شور خداپرستی که سراسر وجودش را فراگرفته بود، شک کرد.

● پیامبر در کلام بروکلمان

قطعاً خود محمد صلی‌الله علیه و آله، نیز از قدرشناسی و ستایش قریش از اقدام او و احترامی که نسبت به او روا داشته‌اند، به خود بالیده است و این داوری او، از وقوع جنگ جلوگیری کرد و این نشان می‌دهد که خداوند او را برای کار بسیار بزرگی برگزیده است، به خصوص که مورخان معتقدند که محمد صلی‌الله علی و آله در اخلاق نیک، راستی گفتار، امانت، بخشش، نیکی منظر و فروتنی در میان قوم خود، ممتاز بود و در نزد مردم مکه، ملقب به امین شده بود و از فرط اطمینان و اعتمادی که به او داشتند، اموال خود را نزد او به امانت می‌گذاشتند. محمد صلی‌الله علی و آله هرگز به استعمال مسکرات نپرداخت و در جشن‌ها و اعیادی که برای بت‌ها گرفته می‌شد، حاضر نشد و از دسترنج خود زندگی می‌کرد؛ زیرا از پدر، ارثی به او نرسیده بود و چون با خدیجه آشنا شد، با اموال او تجارب می‌نمود.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.