چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

مبانی فلسفی نظام اقتصادی اسلام از دیدگاه امام خمینی


مبانی فلسفی نظام اقتصادی اسلام از دیدگاه امام خمینی

موضوع نظام اقتصادی و علم اقتصاد, رفتارهای اقتصادی انسان است نظام اقتصادی, رفتارها را آن گونه كه باید باشد, سامان می دهد, و علم اقتصاد, آن ها را چنان كه هست, بررسی می كند از این رو بحث انسان شناسی در اقتصاد, اهمیت ویژه ای دارد

موضوع‌ نظام‌ اقتصادی‌ و علم‌ اقتصاد، رفتارهای‌ اقتصادی‌ انسان‌ است. نظام‌ اقتصادی، رفتارها را آن‌گونه‌ كه‌ باید باشد، سامان‌ می‌دهد، و علم‌ اقتصاد، آن‌ها را چنان‌ كه‌ هست، بررسی‌ می‌كند؛ از این‌ رو بحث‌ انسان‌شناسی‌ در اقتصاد، اهمیت‌ ویژه‌ای‌ دارد.

بخش‌ نخست‌ این‌ مقاله، به‌ انسان‌شناسی‌ از دیدگاه‌ امام‌ خمینی۱ پرداخته، و در بخش‌ دوم، نتایج‌ چنین‌ نگرشی‌ به‌ انسان‌ در حوزهٔ‌ اقتصاد بیان‌ شده‌ است.

انسان‌ از دیدگاه‌ امام‌ با گزاره‌های‌ زیر معرفی‌ می‌شود:

۱. انسان‌ از روح‌ و بدن‌ تركیب‌ شده، و دارای‌ بُعد جسمانی‌ و معنوی‌ است‌ و در هر بُعد، مراتب‌ بی‌شماری‌ دارد.

۲. انسان، موجودی‌ نامحدود و ابدی‌ است.

۳. انسان، موجودی‌ مختار است.

۴. انسان‌ در اعمالی‌ كه‌ انجام‌ می‌دهد، در برابر خداوند مسؤ‌ولیت‌ دارد.

۵. سعادت‌ انسان‌ در نزدیكی‌ به‌ خدا و راه‌یابی‌ به‌ كمال، جمال‌ و جلال‌ مطلق‌ است.

۶. حس، عقل‌ و وحی، سه‌ معیار شناخت‌ برای‌ انسان‌ به‌شمار می‌رود.

نتایج‌ این‌ نگرش‌ به‌ انسان‌ در حوزهٔ‌ اقتصاد عبارتند از:

الف. اقتصاد هدف‌ نیست؛ بلكه‌ وسیلهٔ‌ دستیابی‌ به‌ اهداف‌ بالاتر است.

ب. اقتصاد اسلامی، اقتصاد معنوی‌ است.

ج. نظام‌ اقتصادی‌ اسلام، نظامی‌ دستوری‌ به‌شمار می‌رود.

د. رفتار عقلایی‌ از این‌ دیدگاه، رفتار مطابق‌ با شریعت‌ اسلام‌ است.

موضوع‌ نظام‌ و علم‌ اقتصاد، رفتارهای‌ اقتصادی‌ انسان‌ است. نظام‌ اقتصادی، رفتارها را آن‌ گونه‌ كه‌ باید باشد، سامان‌ می‌دهد و علم‌ اقتصاد، آن‌ها را چنان‌ كه‌ هست، بررسی‌ می‌كند؛ از این‌ رو، بحث‌ انسان‌شناسی‌ در اقتصاد، اهمیت‌ ویژه‌ای‌ دارد.

انسان‌ در جهان‌بینی‌ لیبرالیستی‌ كه‌ زیربنای‌ فلسفی‌ نظام‌ سرمایه‌داری‌ است، موجودی‌ ماد‌ی‌ به‌ شمار می‌رود كه‌ مالك‌ علی‌الاطلاق‌ وجود و اموال‌ خویش‌ است، و امیالش، اهداف‌ و ارزش‌های‌ او را برمی‌گزیند، و عقلش، راه‌ دستیابی‌ به‌ آن‌ اهداف‌ را نشان‌ می‌دهد؛ موجودی‌ كه‌ در شناخت‌ حقیقت‌ فقط‌ به‌ تجربه‌ تكیه‌ می‌كند. به‌ پذیرش‌ فرمان‌های‌ اخلاقی‌ دین، جامعه‌ و دولت‌ ملزم‌ نیست‌ و فقط‌ از امیال‌ خویش‌ فرمان‌ می‌پذیرد.۱ از این‌ دیدگاه، عقلانیت‌ به‌ مفهوم‌ بیشینه‌كردن‌ نفع‌ شخصی‌ است‌ و رفتاری‌ عقلایی‌ به‌ شمار می‌رود تا با توجه‌ به‌ محدودیت‌ها، نفع‌ شخصی‌ را بیشینه‌ كند.۲

در پرتو این‌ تفسیر از انسان‌ و رفتار عقلایی، مفهوم‌ سعادت‌ انسان‌ تبیین، و اهداف‌ اقتصادی‌ و اولویت‌ها و اصولی‌ چون‌ آزادی، عدم‌ دخالت‌ دولت، رقابت‌ و حاكمیت‌ مصرف‌كننده‌ برگزیده‌ می‌شود و قواعد الگوسازی‌ در مصرف، سرمایه‌گذاری، پس‌انداز، تولید و دیگر رفتارهای‌ اقتصادی‌ با عنوان‌ قواعد بیشینه‌سازی‌ نفع‌ شخصی‌ معرفی‌ می‌گردد.

از آن‌جا كه‌ انسان‌ در جهان‌بینی‌ اسلام‌ موجودی‌ كاملاً‌ متفاوت‌ است، در این‌ قسمت، ابعاد وجودی‌ او از دیدگاه‌ امام‌خمینی۱ را می‌شناسانیم.

۱. انسان، موجودی‌ دارای‌ ابعاد و مراتب‌ گوناگون‌

از دیدگاه‌ حضرت‌ امام، انسان‌ موجودی‌ مركب‌ از روح‌ و جسم‌ است‌ و این‌ دو باهم‌ وحدت‌ دارند. روح، باطن‌ جسم، و جسم، ظاهر روح‌ است،۳ و انسانیت‌ انسان‌ به‌ روح‌ او است.۴ انسان‌ دو جنبهٔ‌ ظاهری‌ و معنوی‌ نیز دارد. جنبهٔ‌ ظاهری، همین‌ دنیا و مادیات‌ است‌ كه‌ مشاهده‌ می‌شود و جنبهٔ‌ معنوی، جنبهٔ‌ دیگر ماورای‌ این‌ عالم‌ است. خدای‌ تبارك‌ و تعالی‌ نیز پیامبرانی‌ را فرستاده‌ تا هم‌ جهت‌ معنویت‌ را كه‌ مهم‌تر است‌ پرورش‌ دهد و هم‌ جهات‌ ماد‌ی‌ افسار گسیخته‌ را مهار كند.۵

از دیدگاه‌ امام، انسان، این‌ عصارهٔ‌ آفرینش، موجودی‌ با ابعاد و مراتب‌ گوناگون‌ است. یك‌ بُعد انسان، بُعد رشد جسمانی‌ او است‌ كه‌ از این‌ بُعد با گیاهان‌ اشتراك‌ دارد. بُعد دوم، بعد حیوانی‌ است‌ كه‌ همچون‌ حیوانات‌ می‌خورد. می‌آشامد و حركت‌ می‌كند. بُعد مثالی‌ (تجرد ناقصه) كه‌ در برخی‌ حیوانات‌ نیز به‌صورت‌ ضعیف‌ وجود دارد، بُعد سوم‌ او به‌ شمار می‌رود و در نهایت‌ نیز بُعد تجرد نفسانی‌ و تعقل‌ او است‌ كه‌ به‌ انسان‌ اختصاص‌ دارد و حیوانات‌ از آن‌ بی‌بهره‌اند. هر یك‌ از این‌ ابعاد نیز در درون‌ خود دارای‌ مراتب‌ است. وقتی‌ قوهٔ‌ نباتی‌ و حیوانی‌ در انسان‌ بالفعل، و از رحم‌ مادر بی‌نیاز می‌شود، تولد می‌یابد؛ در حالی‌ كه‌ ابعاد دیگر او هنوز بالقوه‌ است‌ و بالفعل‌ گشتن‌ این‌ ابعاد به‌ تربیت‌ نیاز دارد. اگر انسان‌ درست‌ تربیت‌ شود، بُعد عقلانی‌ او به‌ حد‌ی‌ رشد می‌كند كه‌ قابل‌ تصور نیست‌ و به‌ مقامی‌ بالاتر از ملائكه‌ می‌رسد كه‌ از آن‌ به‌ الوهیت‌ تعبیر می‌شود. در حقیقت، دو بُعد اول، جنبهٔ‌ ظاهری‌ و ابعاد دیگر، جنبهٔ‌ معنوی‌ انسان‌ را تشكیل‌ می‌دهند. انسان‌ به‌ تناسب‌ ابعاد وجودی، نیازهایی‌ دارد كه‌ اگر تأمین‌ نشود، آن‌ بعد رشد نمی‌كند؛۶ چنان‌كه‌ اگر هدف‌ انسان، پرورش‌ قوای‌ ماد‌ی‌ و حیوانی‌ باشد و شهوت‌ و غضب‌ و آمال‌ خود را كنترل‌ نكند، حیوان‌ نامحدودی‌ می‌شود. حیوانات‌ در شهوت، غضب‌ و آمالشان‌ محدودند؛ ولی‌ انسان‌ اگر بخواهد در حیوانیت‌ پیش‌ رود، حد‌ی‌ ندارد. در بُعد معنویت‌ نیز چنین‌ است. اگر انسان‌ تربیت‌ شود و قوای‌ حیوانی‌ خود را كنترل‌ كند، رشد معنوی‌اش‌ حد‌ ندارد و می‌تواند به‌ مقامی‌ بالاتر از ملائكه‌ و مقامی‌ فوق‌ حد‌ تصور دست‌ یابد.۷

۲. انسان، موجودی‌ ابدی‌

زندگی‌ انسان‌ به‌ این‌ دنیا منحصر نمی‌شود. مرگ، نوعی‌ انتقال‌ به‌ حیاتی‌ بالاتر است‌ و انسان، پس‌ از مرگ‌ در برزخ، و پس‌ از آن‌ در عالم‌ آخرت‌ تا ابد زنده‌ می‌ماند و وضعیت‌ او در برزخ‌ و آخرت‌ به‌ چگونگی‌ زندگی‌ اودر این‌ دنیا بستگی‌ دارد. اگر در این‌ دنیا، راه‌ انسانیت‌ و عبودیت‌ را بپیماید، در آن‌ دنیا متنعم‌ است‌ و گرنه‌ در عذاب‌ خواهد بود.۸

۳. انسان، دارای‌ اختیار

انسان‌ بر سر دوراهی‌ قرار دارد: راه‌ اول، راه‌ حیوانیت، پیروی‌ از شهوات‌ و شقاوت، و راه‌ دیگر، راه‌ انسانیت‌ و صراط‌ مستقیم‌ و سعادت‌ است. صراط‌ مستقیم‌ از طبیعت‌ آغاز می‌شود و به‌ الوهیت‌ پایان‌ می‌پذیرد و انسان‌ اختیار دارد كه‌ راه‌ شقاوت‌ یا سعادت‌ را برگزیند.۹

۴. انسان، دارای‌ مسؤ‌ولیت‌

حضرت‌ امام‌ خمینی۱ می‌فرماید:

همهٔ‌ كارهای‌ شما در محضر خدا است‌ و مسؤ‌ولید و از شما سؤ‌ال‌ می‌شود. از الفاظتان‌ سؤ‌ال‌ می‌شود. از آن‌ چیزهایی‌ كه‌ عمل‌ می‌كنید، سؤ‌ال‌ می‌شود. همه‌اش‌ سؤ‌ال‌ شدنی‌ است؛۱۰

‌‌از این‌ رو، بارها به‌ محاسبه‌ سفارش‌ كرده‌ است:۱۱

اگر در این‌جا خود را محاسبه‌ نكنی‌ و حساب‌ خودت‌ را درست‌ نكنی، در آن‌جا كه‌ به‌ حسابت‌ رسیدگی‌ می‌شود و میزان‌ اعمال‌ برپا می‌شود، مبتلا به‌ مصیبت‌های‌ بزرگ‌ می‌شوی.۱۲

۵. سعادت‌ انسان، در نزدیكی‌ به‌ خداوند

از دیدگاه‌ حضرت‌ امام۱ سعادت‌ انسان، امری‌ مربوط‌ به‌ روح‌ و قلب‌ او است. اگر انسان‌ با روحی‌ سرشار از ایمان‌ و تواصی‌ به‌ صبر و حق‌ رشد كند، سعادتمند می‌شود.۱۳ سعادت، راه‌یابی‌ به‌ كمال‌ مطلق‌ و جلال‌ و جمال‌ بی‌نهایت‌ است؛۱۴ از این‌ رو در تفسیر معنای‌ «حسنه» در آیهٔ‌ شریفهٔ‌ «رَبَّنَا آتِنَا فِی‌ الدُّنیَا حَسَنَهًٔ‌ وَفِی‌ الا‌ َّخِرَهِٔ‌ حَسَنَهًٔ‌ وَقِنَا عَذَ‌ابَ‌ النَّارِ»۱۵ می‌فرماید:

یك‌ حسنه‌ است‌ كه‌ این‌ حسنه‌ در دنیا هست‌ و حسنهٔ‌ واحد است‌ بر آخرت، و همه‌ عبارت‌ از این‌ است‌ كه‌ ما به‌ مقام‌ قرب‌ خدا برسیم. ما بفهمیم‌ كه‌ چه‌ بكنیم. اگر مقامی‌ ما را توجه‌ به‌ دنیا داد، به‌ عالم‌ ماده‌ داد، این‌ حسنه‌ نیست، اگر نماز بخوانیم‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ یك‌ مآربی‌ [= نیازهایی] - ولو در آخرت‌ - این‌ هم‌ حسنه‌ نیست. حسنه‌ عبارت‌ از این‌ است‌ كه‌ ما را برساند به‌ آن‌جایی‌ كه‌ عقل‌ ما نمی‌رسد.۱۶

۶. عدم‌ كفایت‌ عقل‌ به‌ تنهایی‌ برای‌ شناخت‌ راه‌ سعادت‌

انسان‌ می‌تواند ویژگی‌های‌ عالم‌ طبیعت‌ را درك، و روابطی‌ را كه‌ بین‌ اشیا و اجزای‌ طبیعت‌ وجود دارد، كشف‌ كند. اسباب‌ و مسببات‌ را بیابد و از این‌ طریق، نیازهای‌ ماد‌ی‌ خود را برآورد؛ اما با عقل‌ خود به‌ تنهایی‌ نمی‌تواند عالم‌ ماورای‌ طبیعت‌ و قوانین‌ حاكم‌ بر آن‌ و رابطهٔ‌ بین‌ عالم‌ طبیعت‌ و عالم‌ ماورای‌ طبیعت‌ را كشف‌ كند؛ از این‌ رو نمی‌تواند بفهمد كه‌در این‌ دنیا چگونه‌ زندگی‌ كند تا به‌ سعادت‌ دنیا و آخرت‌ برسد. انسان‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ مقام‌ قرب‌الاهی‌ به‌ وحی‌ نیاز دارد؛ از این‌ رو مقصد اصلی‌ انبیا، تربیت‌ انسان‌ها و نشان‌دادن‌ راه‌ سعادت‌ به‌ آن‌ها است.۱۷ حضرت‌ امام‌ می‌فرماید:

خداوند متعال‌ برای‌ آن‌كه‌ انسان‌ها بتوانند از حضیض‌ جهل‌ و نقص‌ و زشتی‌ و شقاوت، به‌ اوج‌ علم‌ و معرفت‌ و كمال‌ و جمال‌ و سعادت‌ پرواز نمایند و خود را از تنگنای‌ ضیق‌ طبیعت‌ به‌ فضای‌ وسیع‌ ملكوت‌ اعلا رسانند، دو مربی‌ برای‌ او قرارداد: این‌ دو، یكی‌ مربی‌ باطنی‌ كه‌ قوه‌ عقل‌ و تمییز است‌ و دیگر مربی‌ خارجی‌ كه‌ انبیا و راهنمایان‌ طرق‌ سعادت‌ و شقاوت‌ می‌باشند و این‌ دو، هیچ‌كدام‌ بی‌دیگری‌ انجام‌ این‌ مقصد ندهند؛ چه‌ كه‌ عقل‌ بشر، خود نتواند كشف‌ طرق‌ سعادت‌ و شقاوت‌ كند و راهی‌ به‌ عالم‌ غیب‌ و نشئهٔ‌ آخرت‌ پیدا كند، و هدایت‌ و راهنمایی‌ پیمبران‌ بدون‌ قوهٔ‌ تمیز و ادارك‌ عقلی‌ مؤ‌ثر نیفتد.۱۸

‌سیدحسین‌ میرمعز‌ی‌

پی‌نوشت‌ها

.۱ ر.ك: سیدحسین‌ میرمعز‌ی: نظام‌ اقتصادی‌ اسلام، مبانی‌ فلسفی، نشر كانون‌ اندیشهٔ‌ جوان، ۱۳۷۸، ص‌ ۴۳ - ۴۹.

.۲ ر.ك: آمار تیاسِن: اخلاق‌ و اقتصاد، ترجمهٔ‌ حسن‌ فشاركی، نشر شیرازه، ۱۳۷۷، ص‌ ۱۲ - ۱۴.

.۳ روح‌ا موسوی‌ خمینی، [امام] صحیفهٔ‌ نور، چ‌ ۱، مؤ‌سسهٔ‌ تنظیم‌ و نشر آثار امام‌ خمینی، پاییز ۱۳۷۸، ج‌ ۶، ص‌ ۳۴۴.

.۴ همان، ص‌ ۲۴۶.

.۵ همان، ج‌ ۸، ص‌ ۲۵۴ و ۲۵۵.

.۶ ر.ك: همان، ج‌ ۳، ص‌ ۲۱۸ و ج‌ ۴، ص‌ ۸ و ۱۸۴ و ج‌ ۸، ص‌ ۴۱۱ و ج‌ ۱۱، ص‌ ۲۱۹ و ج‌ ۱۲، ص‌ ۵۰۳ و ج‌ ۱۰، ص‌ ۴۴۶؛ همو: چهل‌ حدیث، چ‌ ۱۴، مؤ‌سسهٔ‌ تنظیم‌ و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۷۶، ص‌ ۱۶۸ - ۱۷۰.

.۷ ر.ك: روح‌ا موسوی‌ خمینی‌ [امام]: صحیفهٔ‌ نور، ج‌ ۸، ص‌ ۲۵۵ و ۵۱۵ و ج‌ ۱۰، ص‌ ۴۴۶ و ج‌ ۱۶، ص‌ ۲۰.

.۸ ر.ك: همو: چهل‌ حدیث، ۱۳۷۶، ص‌ ۳۵۸ - ۳۶۱. و ۱۷۵؛ همو: صحیفهٔ‌ نور، ج‌ ۳، ص‌ ۲۳۵ و ج‌ ۹، ص‌ ۴۵۸.

.۹ ر.ك: همو: صحیفهٔ‌ نور، ج‌ ۸، ص‌ ۳۲۶ و ۳۲۷. حضرت‌ امام‌ در كتاب‌ چهل‌ حدیث، مسألهٔ‌ جبر و تفویض‌ را ابطال‌ كرده‌ و مبنای‌ شیعه‌ را كه‌ «لاجَبرَ‌ و لاتفویضَ» توضیح‌ داده‌ است. (ر.ك: ص‌ ۵۵۲ - ۵۴۸ و ۶۴۴ - ۶۴۷)

.۱۰ همان، ج‌ ۱۳، ص‌ ۵۰۱.

.۱۱ همو: چهل‌ حدیث، ص‌ ۹.

.۱۲ همان، ص‌ ۴۴۱.

.۱۳ ر.ك: همو: صحیفهٔ‌ نور، ج‌ ۷، ص‌ ۳۰۲.

.۱۴ ر.ك: همان، ج‌ ۲۱، ص‌ ۴۴۹.

.۱۵ ر.ك: همان، ج‌ ۲۰، ص‌ ۳۹۵.

.۱۶ ر.ك: همان، ج‌ ۴، ص‌ ۱۸۷.

.۱۷ ر.ك: همان، ص‌ ۱۸۶ - ۱۸۹ و ج‌ ۷، ص‌ ۵۳۲ و ج‌ ۹، ص‌ ۱۱.

.۱۸ همو: چهل‌ حدیث، ص‌ ۲۳۷.

.۱۹ همو: صحیفهٔ‌ نور، ج‌ ۲۱، ص‌ ۲۲۲.

.۲۰ همان، ج‌ ۹، ص‌ ۴۵۸. همچنین‌ ر.ك: همان، ج‌ ۸، ص‌ ۸۵.

.۲۱ همان، ج‌ ۷، ص‌ ۵۳۱.

.۲۲ همان، ج‌ ۴، ص‌ ۳۶۰.

.۲۳ همان، ج‌ ۵، ص‌ ۳۸۲ و ۳۸۳.

.۲۴ ر.ك: اخلاق‌ و اقتصاد، ص‌ ۱۲ - ۱۴.

.۲۵ ر.ك: پی‌ آرجی. لیارد و ا.ا. والترز: تئوری‌ اقتصاد خرد، ترجمهٔ‌ عباس‌ شاكری، نشر نی، ۱۳۷۷، ص‌ ۱۴۶ - ۱۵۰؛ یوسف‌ فرجی: تئوری‌ اقتصاد خُرد، شركت‌ چاپ‌ و نشر بازرگانی، ۱۳۷۸، ص‌ ۸۹.

.۲۶ ر.ك: سیزده‌ اندیشمند و اقتصاددان‌ مسلمان: اقتصاد خُرد، نگرش‌ اسلامی، ترجمهٔ‌ حسین‌ صادقی، مؤ‌سسهٔ‌ تحقیقات‌ اقتصادی‌ دانشگاه‌ تربیت‌ مدرس، ص‌ ۸۲ - ۸۸.

.۲۷ روح‌ا موسوی‌ خمینی‌ [امام]: ج‌ ۲۱، وصیت‌نامهٔ‌ الاهی، سیاسی، ص‌ ۴۰۲.

۸. Comparability.۲

۹. Completeness of perferences.۲

۰. Transitivity of pereferences.۳

۱. Goods is good.۳

.۳۲ اندیس‌ پایین، بیانگر نوع‌ كالا و اندیس‌ بالا، بیانگر مقدار آن‌ است.

.۳۳ توضیح‌ این‌ مطلب‌ نیازمند شرح‌ گستره‌ای‌ است‌ كه‌ ما را از مقصود بازمی‌دارد.

.۳۴ با تعدیلی‌ كه‌ در اصل‌ عدم‌ اشباع‌ انجام‌ گرفت.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.